یومالحساب اقتصاد و فرهنگ
کمتر از دو هفته تا پایان سالی مانده است که به نام «اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی» مزین شد و طبعاً انتظار میرفت با سرلوحه قرار گرفتن شعار سال، محورهای راهبردی این شعار، اساس همه برنامهریزیها و اقدامات مدیریتهای خرد و کلان کشور بر این مبنا قرار گیرد. اکنون در واپسین روزهای این سال فرصتی دیگر برای تأمل در این است که تا چه حد متولیان امر به وظیفه خود در این باب پرداختهاند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی چندی پیش در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت شهدای هنرمند، دانشجو و امور تربیتی به اهمیت زنده نگاهداشتن یاد شهدا و لزوم توجه به فرهنگ ایثار و شهادت پرداختند و فرمودند: «من عقیده راسخ دارم بر اینکه یکی از نیازهای اساسی کشور، زنده نگهداشتن نام شهدا است؛ بزرگداشت شهدا برای آینده این کشور، حیاتی و ضروری است. فرهنگ شهادت یعنی فرهنگ تلاش کردن با سرمایهگذاری از خود برای اهداف بلندمدت مشترک بین همه مردم؛ که البته در مورد ما آن اهداف، مخصوص ملت ایران هم نیست، برای دنیای اسلام بلکه برای جهان بشریت است.
دغدغههای فرهنگی انقلاب اسلامی، خصوصاً در حوزه مواجهه با رخنهها و تهدیدات فرهنگ مهاجم، چیزی نیست که از جنس مسائل دیروز و امروز باشد و تقریباً عمر 25ساله میتوان برای آن تصور نمود. از آن زمان که جنس تهدید دشمن از فاز سخت و نیمهسخت به حوزه نرم تغییر یافت و در قالب «تهاجم فرهنگی و جنگ نرم» مفهوم یافت، چنین دغدغههایی در دلسوزان انقلاب خصوصاً در منویات رهبر معظم انقلاب اسلامی، برجسته شد.
[دشمنان] فهمیدند که اگر در دنیای اسلام مذاهب اسلامی گریبان یکدیگر را بگیرند و کشمکش با همدیگر را شروع کنند، رژیم غاصب صهیونیست نفس راحتی خواهد کشید؛ این را خوب فهمیدند، درست فهمیدند؛ لذا ازیکطرف گروههای تکفیری را به راه میاندازند که نهفقط شیعه را تکفیر کنند، بلکه بسیاری از فِرق اهل سنت را هم تکفیر کنند؛ از آنطرف هم یک عده مزدور را به راه بیندازند که برای این آتش هیمه فراهم کنند، بنزین روی آتش بریزند؛ که میبینید، میشنوید، یا خبر دارید. وسایل ارتباطجمعی و رسانه در اختیار اینها میگذارند؛ در کجا؟ در امریکا! در کجا؟ در لندن! آن تشیعی که از لندن و از امریکا بخواهد برای دنیا پخش بشود، آن تشیع به درد شیعه نمیخورد.
جامعهای که در آن تفکر بسیجی مسلط و حاکم شود، با خیال آسوده میتواند مسیری را بپیماید که هرچند در ابتدای راه با دشواریهای گامهای بزرگ همراه است، اما بهزودی حلاوت دستاوردهای این ایستادگی بر اصول را خواهد چشید.
روحیه و سبکی متأثر از نظام فکری کاملاً بومی و متکی به آموزهها و ارزشهای اسلام ناب محمدی (ص) آنگاه که در ذیل ساختار ولایت تعریف گردید، جریانی بینظیر را رقم زد که نه تنها تأمینکنندهی نیازهای جمهوری اسلامی در ادوار گوناگون بوده، بلکه در گسترهای وسیعتر از مرزهای جغرافیای ایران اسلامی نیز هرروزه به رهاوردهای چشمگیر آن افزوده میشود. نگرش بنیادین انقلاب اسلامی در سلطهستیزی و مقابله با نظم و نظام طاغوتی مطلوب ابرقدرتها از یکسو و از سوی دیگر، هویت احیاگرانه و بازگشت به خویشتن مکتب انقلاب، همه و همه نیاز به یک عزم ملی برای اتکا به ظرفیتهای داخلی را پدیدار ساخته است.
دیروز، دوره 10 ساله مدیریت سیدعزتالله ضرغامی بر سازمان صداوسیما پایان یافت و بار این مسئولیت سنگین بر دوش مدیری دیگر نهاده شد. با پایان کار هر مدیریت مرسوم است نقاط ضعف و قوت کارنامه وی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. روشن است که ارائه تحلیلی جامع از وجوه مثبت و احیاناً منفی کارنامه مدیریت وی مجالی تفصیلی میطلبد که از حوصله این نوشتار خارج است. با اینحال بهحسب تقدیر از این مدیر رسانهای، کوشیده خواهد شد که برخی نقاط قوت کارنامه ضرغامی مورد بررسی قرار گیرد.
تأثیرپذیری روشن انقلاب اسلامی از قیام عاشورای حضرت اباعبدالله الحسین (ع) بر کسی پوشیده نیست. این تأثیرپذیری را هم در جنبههای معرفتی-اندیشه ای و هم در رویکردهای سیاسی و اجتماعی میتوان مشاهده کرد. بر این اساس میتوان عاشورا را در قالبی وسیعتر از یک نهضت الگو که «عامل احیاگر و استمراربخش» انقلاب اسلامی دانست.
دفاع مقدس تجربهای گرانسنگ و ذیقیمت برای انقلاب اسلامی و ملت ایران بود که با گذشت سالها، هنوز هم رهاوردهای آن به طور کامل و دقیق بازشناسی نشده است. اکنون و در آستانه سی و چهارمین سالگرد آغاز جنگ تحمیلی و هفته دفاع مقدس، میتوان به یکی از دستاوردهای بینظیر آن که بیارتباط با شعار امسال نیز نیست، یعنی «مدیریت جهادی» اشاره کرد.
نقلاب اسلامی ایران، علاوه بر تغییر نظام سیاسی در کشور، رهاوردهایی در حوزههای گوناگون، از جمله در شکلدهی به فرهنگ عمومی و نخبگان جامعه داشته است. از جملهی این فرهنگسازیها را میتوان در اصلاح بینش، نگرش و رفتار مسئولان جامعه در سبک زندگی دانست. تا پیش از انقلاب اسلامی، رسوبات فرهنگ ستمشاهی که دهها قرن بر بنیانهای اجتماعی کشور مستولی شده بود نوعی از اشرافیت و تجملگرایی ساختاری را نهادینه ساخته بود. به گونهای که تفاخر به مظاهر اشرافیت، از جمله کاخ نشینی از محورهای عمده اقدامات رژیم ستمشاهی در فعالیتهای ترویجی-تبلیغی به شمار میآمد.
دوم اردیبهشت ماه سالروز صدور فرمان حضرت امام (ره) مبنی بر انقلاب فرهنگی استٰ. موضوعی که زمینه ساز شکلگیری نهادی به همین نام و با مأموریت مدیریت راهبردی و فراقوهای فرهنگ گردید. تجربه ایجاد و رشد چنین نهادی که حکم قرارگاه مدیریت و مهندسی فرهنگی را دارد را بایستی از برکات وجودی امام راحل (ره) و انقلاب اسلامی دانست. چراکه با توجه به ماهیت خاص انقلاب اسلامی که برخاسته از بنیانی فرهنگی است، ضروری بود در ساحت نهادسازیهای مرتبط با آن نیز مابهازای خارجی این ماهیت انقلاب نیز در نظر گرفته شود. با این حال مروری بر روند فعالیت این قرارگاه جهاد فرهنگی کشور نشانگر آن است که هر از گاهی فراز و نشیبها سویه و اثربخشی حرکت این شورا را با چالشهای جدی مواجه ساخته است. 
در باب اهمیت دو رکن «فرهنگ» و «اقتصاد» بهعنوان تکیهگاههای پیشرفت کشور، خصوصاً در سال جاری که بدین عنوان نامگذاری شده است، سخن بسیار رفته است، اما میتوان از منظری ژرفتر به بررسی نسبت این دو حوزهی مهم و بهطور کلی شعار سال با اهداف کلان و نقشهی راه انقلاب اسلامی پرداخت.
انسان بر اساس فطرت همواره سعی در پیشرفت و بهبود شرایط زندگی خود داشته است. در دورههای اخیر هیچ چیز به اندازهی پیشرفت نیروی هدایتکنندهی اندیشه و رفتار انسانی نبوده است. در زمان کنونی پیشرفت در تمام ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به گونهای از اهمیت برخوردار است که تمام نظامهای سیاسی، پیشرفت همهجانبه را وجههی همت خود قرار دادهاند و برای دستیابی به آن تلاش میکنند.اهمیت پیشرفت و تعالی در جهان کنونی به گونهای است که گام برنداشتن یک جامعه در جهت پیشرفت به منزلهی مرگ تدریجی و نابودی آن جامعه خواهد بود. بر اساس همین نیاز است که دههی کنونی توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی دههی «عدالت و پیشرفت» نامیده شده است.
ب
دولت پنجم و ششم، که با مدیریت تکنوکراتها به دولت سازندگی معروف شد، بیشتر با وجه توسعهمحور، خصوصاً در حوزهی اقتصادی، شناخته میشود. واقعیت نیز آن است که وجههی همت این دولت عمدتاً نیز در ذیل همین حوزه دور میزد. با این حال، رویکرد ضمنی و انضمامی فرهنگی و البته با گرایشهای خاص که در دل برنامههای توسعهای این دولت وجود داشت و نیز همزمانی با تغییر راهبردهای نظام سلطه و اتخاذ استراتژی تهاجم نرم، که پیامدهای خاص خود را بر جامعهی ایرانی داشت، سبب شده است تا در مجموع بتوان گفت بررسی کارنامهی فرهنگی این دولت، حتی مهمتر از کارنامهی اقتصادی آن است. اکنون که به نظر میرسد شاهد رویکرد خاص در حوزهی فرهنگ از سوی برخی متولیان اجرایی هستیم، که البته بیشباهت به آن دوران نیست، کوشیده خواهد شد در این مقاله، رویکرد مذکور مورد بررسی و مداقه قرار گیرد.
شرایط سیاسی و بینالمللی پیرامون جمهوری اسلامی ایران به گونهای رقم خورده است که راهبردی خاص در مدیریت اقتصاد ملی در دستور کار قرار گرفته است و از آن با عنوان «اقتصاد مقاومتی» یاد میشود. طبیعی است که پیادهسازی این راهبرد نیازمند اقدامات خاصی در نظامهای اقتصادی کشور در حوزه تولید، توزیع و مصرف و اجرای پیرامون آن است. با این حال، آن چه شاید مهمتر و زیربناییتر از این اجزا و اقدامات است، تمهید زیرساختها و بایستههای فرهنگی و اجتماعی این موضوع مهم و ملی است. هرچند در بسیاری از طرحها و پروژههالی ملی، سخن از تهیه پیوست فرهنگی- اجتماعی میرود، اما اینجا به چیزی فراتر از پیوست فرهنگی نیاز است و آن اطمینان خاطر از مهیا شدن زیرساختها، خصوصاً در عرصه فرهنگ است.

نام او را دیگر همه شنیده ایم، هرچند که در طول حیاتش اصرار بر گمنامی داشت. «پدر صنعت موشکی ایران»، «او که نابودی اسرائیل را آرزومند بود» ... «سرلشگر پاسدار شهید مهندس حاج حسن مقدم»