جبهه فرهنگ را دریابیم!
جبهه فرهنگ را دریابیم!
دغدغههای فرهنگی انقلاب اسلامی، خصوصاً در حوزه مواجهه با رخنهها و تهدیدات فرهنگ مهاجم، چیزی نیست که از جنس مسائل دیروز و امروز باشد و تقریباً عمر 25ساله میتوان برای آن تصور نمود. از آن زمان که جنس تهدید دشمن از فاز سخت و نیمهسخت به حوزه نرم تغییر یافت و در قالب «تهاجم فرهنگی و جنگ نرم» مفهوم یافت، چنین دغدغههایی در دلسوزان انقلاب خصوصاً در منویات رهبر معظم انقلاب اسلامی، برجسته شد.
بااینحال نامگذاری سال 1393 هجری شمسی بهعنوان «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» و تأکید ویژهای که بر فرهنگ در این نامگذاری و نیز بیانات معظمله شد، خود حاکی از مسائل خاصی است که در زمان اخیر اهمیت ویژهتری یافته است.
ایشان در بیانات نوروزی خود در جوار حرم رضوی اینچنین اهمیت حوزه فرهنگ را تشریح کردند: «فرهنگ از اقتصاد هم مهمتر است. چرا؟ چون فرهنگ، به معنای هوایی است که ما تنفس میکنیم؛ شما ناچار هوا را تنفس میکنید، چه بخواهید، چه نخواهید؛ اگر این هوا تمیز باشد، آثاری دارد در بدن شما؛ اگر این هوا کثیف باشد، آثار دیگری دارد.
فرهنگ یک کشور مثل هوا است؛ اگر درست باشد، آثاری دارد... بنابراین تمرکز دشمنان بر روی فرهنگ بیشتر از همهجا است. چرا؟ بهخاطر همین تأثیر زیادی که فرهنگ دارد. هدف و آماج تحرک دشمنان در زمینه فرهنگ، عبارت است از ایمان مردم و باورهای مردم.
مسئولان فرهنگی، باید مراقب رخنه فرهنگی باشند، رخنههای فرهنگی بسیار خطرناک است؛ باید حساس باشند، باید هشیار باشند. نمیخواهیم بگوییم همه آسیبهای فرهنگی کار بیگانگان است؛ نه، خود ما هم مقصریم؛ مسئولان مختلف، مسئولان فرهنگی، مسئولان غیرفرهنگی، کمکاریها، غلطکاریها، اینها تأثیر داشته؛ ما همه را به گردن دشمن نمیاندازیم اما حضور دشمن را هم در زمینه مسائل فرهنگی نمیتوانیم فراموش کنیم.»
در ترسیم وضعیت خاص کنونی عرصه فرهنگ میتوان به دو چالش ویژه اشاره نمود. چالش نخست معطوف به تهدید بیرونی است که در قالب تهاجم همهجانبه جریان معارض فرهنگی (اعم از نظام سلطه و ناتوی فرهنگی و امتداد داخلی آن) بروز و ظهور مییابد. چالش دوم ناشی از آسیب درونی است که ضعف جدی مدیریتی در حوزه فرهنگ مشاهده میشود که متأسفانه با برخی مسائل سیاسی پیوند یافته است.
از دشمن جز دشمنی انتظار نرفته و نمیرود و طبعاً حوزه فرهنگ نیز از تهاجم در امان نمانده و نخواهد ماند. همچنین از جریانات معارض ابتذالگرا و شبهروشنفکری که هیچ نسبتی با انقلاب اسلامی، آرمانها و ارزشهای آن ندارند نیز نباید انتظار همآوایی با ارزشهای ملت داشت. آنچه بیشتر محل تأمل است، رویکرد آسیبزایی است که در برخی مدیریتهای فرهنگی خصوصاً در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اخیراً رشد و نضج یافته است.
در تحلیل ریشههای اتخاذ چنین رویکردهایی از سوی برخی متولیان امور، باید به جستوجوی خاستگاه و هدف آن در حوزههای غیرفرهنگی از جمله مسائل سیاسی پرداخت که تجزیهوتحلیل آن مجالی جداگانه را میطلبد.
اما آنچه اینجا بیشتر موردبررسی است، نتایج و پیامدهای رویکرد خاص یادشده است.
طبعاً ازآنجا که دستگاههای فرهنگی مسئول از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بیش از آنکه خود تصدیگر عرصه فرهنگ باشند، در قامت سیاستگذار، ناظر و حمایتکننده از حوزه اقدامات دیگران و خصوصاً اقشار فعال این عرصه هستند. این نوع رویکرد خاص سیاست فرهنگی عملاً بر وظیفه حاکمیتی دستگاههای موصوف تأثیر روشنی گذاشته است که نمونه بارز آن را در تساهل در ممیزی محصولات فرهنگی از جمله کتاب، موسیقی، سینما و... میتوان دید که تنها بخشی از مشت نمونه خروار آن را در بخش «رصد فرهنگی» همین نشریه مطالعه مینمایید.
اما اینها تنها پیامدهای این سیاست فرهنگی نیست. بلکه گاه در قالب سیاستگذاری و اجرا، حمایتهای خاص دولتی شامل حال افراد و محصولاتی میشود که هیچ نسبتی با جبهه انقلاب اسلامی نداشته و بلکه بهعکس مظاهر تقابل و تضاد فکری فرهنگیشان با ارزشهای اسلام و انقلاب در آثارشان به عینه مشاهده میشود. همچنین گاه مشاهده میشود که در کل بودجههای حمایتی برخی بخشهای دستگاههای مسئول، بخش بسیار قلیل و حتی ناچیزی به حمایت از محصولات فاخر و انقلابی تخصیص مییابد و در حمایت از محصولات و آثار جبهه معارض فرهنگ انقلاب اسلامی هزینه میشود.
آنچه بیشتر نگرانکننده است، روند فزاینده و رو به رشد این فضا، به رغم تذکر مقامات عالیرتبه نظام و سیاستهای کلی نظام مبنی بر حمایت از آثار و محصولات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است.
به نظر میرسد بر همین اساس است که رهبر معظم انقلاب اسلامی، در دیدار سال گذشته با اعضای مجلس خبرگان رهبری بر دغدغههای فرهنگی خود تأکید کردند: «یک مسئله هم مسئله فرهنگ است که آقایان هم حالا معلوم شد که نگرانی دارید، بنده هم نگرانم. مسئله فرهنگ، مسئله مهمی است. اساس این ایستادگی، این حرکت و در نهایت انشاءالله پیروزی، بر حفظ فرهنگ اسلامی و انقلابی است و تقویت جناح فرهنگی مؤمن، تقویت این نهالهایی که روییده است در عرصه فرهنگ؛ بحمدالله جوانهای مؤمنِ خوبی داریم در عرصه فرهنگ و هنر؛ فعالیت کردند، کار کردند؛ حالا بعضی جوانند، بعضی دوره جوانی را هم گذراندهاند؛ ما عامل فرهنگی کم نداریم. ما حتماً در مسئله فرهنگ [باید توجه کنیم]، دولت محترم هم باید توجه کند، دیگران هم توجه کنند.
بنده هم در این نگرانی با شما سهیم هستم و امیدوارم که مسئولان فرهنگی توجه داشته باشند که چه میکنند. با مسائل فرهنگی شوخی نمیشود کرد، بیملاحظگی نمیشود کرد؛ اگر چنانچه یک رخنه فرهنگی به وجود آمد، مثل رخنههای اقتصادی نیست که بشود [آن را] جمع کرد، پول جمع کرد یا سبد کالا داد یارانه نقدی داد؛ اینجوری نیست، به این آسانی دیگر قابل ترمیم نخواهد بود، مشکلات زیادی دارد و واقعاً باید قدر جوانان مؤمن و انقلابی را همه بدانند، همه؛ این جوانان مؤمن و انقلابیاند که روز خطر سینه سپر میکنند، هشت سال جنگ تحمیلی میروند توی میدان؛ اینها هستند.
افرادی که نسبت به این جوانها با چشم بدبینی نگاه میکنند یا مردم را بدبین میکنند، خدمت نمیکنند به کشور؛ به استقلال کشور، به پیشرفت کشور، به انقلاب اسلامی خدمت نمیکنند. این جوانها را باید حفظ کرد، باید از اینها قدردانی کرد، امروز هم بحمدالله کم نیستند و زیادند. [نباید] با عناوین گوناگونی بخواهیم این جوانهای مؤمن را طَرد کنیم و منزوی کنیم؛ که البته منزوی هم نمیشوند؛ آن جوانهای مؤمنِ پرانگیزه، با این حرفها منزوی نمیشوند اینها؛ لکن خب، ما باید قدر اینها را بدانیم.»
به نظر میرسد، آنچه میتواند این روند را متوقف و معکوس سازد، عزمی راسخ در دلسوزان انقلاب اسلامی در مطالبه از دستگاههای مسئول و پیگیری تکلیف قانونی و انقلابی مدیران فرهنگی از آنها است تا بیش از این شاهد آسیبپذیری حوزه فرهنگ از بیتدبیری و سوءمدیریتها نباشیم.
همین مطلب:
روزنامه جوان- جبهه فرهنگ را دریابیم!