جای خالی نسل سومیها
جای خالی نسل سومیها
تحقق آرمانهای بزرگ نیازمند عزم راسخ و تلاش خستگی ناپذیر در زمانی طولانی مدت است. روشن است که اهداف بزرگ به راحتی و در کوتاه مدت تحقق نمییابند. نیل به آرمانها، خصوصاً در ابعاد ملی و جهانی گاه به گذشت دهها سال و پا به کار بودن نسلهای متمادی وابسته است. انقلاب اسلامی ایران، صرفاً یک دگرگونی در نظام سیاسی این کشور، نبود بلکه آرمانهای عمیقی را دنبال کرده و میکند که برخی از آنها نیازمند عزم خستگی ناپذیر چند نسل است.
اکنون و در دهه چهارم انقلاب اسلامی، میتوان با ارائه یک تحلیل نسلی به واکاوی نقش و جایگاه هر یک از نسلهای فعال در این عرصه پرداخت. نسل اول انقلاب در شکل گیری انقلاب اسلامی و زمینه سازی برای تشکیل نظام اسلامی در ایران تلاش نموده و تحت رهبری حضرت امام (ره) موفق به انجام وظیفه اساسی خود شد. نسل دوم انقلاب نیز علاوه بر مشارکت در شکلگیری انقلاب اسلامی به تثبیت و پاسداری از نظام اسلامی علیالخصوص در عرصههای جهاد و شهادت و زمینهسازی و پیشبرد ایجاد دولت اسلامی مبادرت ورزید. اکنون اما، زمان ورود نسل سوم انقلاب اسلامی است که عرصهی کارآمدسازی دولت اسلامی آوردگاه اصلی اوست. الگوسازی از جمهوری اسلامی ایران و شکلگیری جامعه اسلامی نیازمند انجام این مأموریت مهم به دست نسل سومیها است که نهایتاً پی ریزی مرحله تمدن اسلامی را به دنبال دارد.
از سویی بر خلاف نظریات غربی ارائه شده در خصوص انقلابها که معتقدند، گذر زمان و تغییر نسلی منجر به بروز شکاف نسلی در خصوص اهداف انقلاب شده و باعث رویگردانی نسلهای آتی نسبت به آرمانها و ارزشهای انقلاب میشود، خوشبختانه انقلاب اسلامی ایران شاهد گرایشی عمیقتر در نسل سوم نسبت به ارزشهای و آرمانهای اصیل انقلابی است. از این جهت همه چیز برای نقش آفرینی نسل سومیها آماده است.
با این حال، آنچه مشاهده میشود، برخی رویکردهای موجود در امور اجرایی کشور، در خلاف مسیر نقش آفرینی نسل سوم است. در حالی که در ادوار گذشته در هر دوره شاهد چرخش مدیریتی و نخبگانی به سمت روی کار آمدن نسل جدید مدیران در عرصههای اجرایی کشور بودهایم، متأسفانه در دورهی حاضر شاهد معکوس شدن این روند هستیم.
اگر با همان نگاه تحلیل نسلی به عرصههای مدیریتی کشور نظری بیافکنیم، نسل اول انقلاب اسلامی در دهه دوم عمر انقلاب، کمکم جای خود را به نسل دومیها دادند و نسل دومیها نیز در دهه چهارم انقلاب کمکم آماده تحویل عرصههای کشور خصوصاً در شئون اجرایی به نسل سوم شدند. با این حال پس از روی کار آمدن دولت یازدهم، ناگهان این مسیر منطقی و معقول متوقف و حتی معکوس گردیده است. به گونهای که برخی مدیران نسل اولی انقلاب که در دههی هفتم عمر خویش به سر میبرند، مسئولیتهای کاملاً اجرایی را متقبل شدهاند و نسل سومیها کاملاً در این عرصه به حاشیه رانده شدهاند.
بدون شک کسی منکر اهمیت و ارزش تجربه نیست و اصولاً تحلیل نسلی انقلاب نیز بر مبنای انتقال تجارب و آرمانها از نسلی به نسل دیگر بنا نهاده شده است؛ اما منصفانه نیست در شرایطی که کشور نیاز به کار روزافزون تلاش شبانه روزی دارد، از دادن فرصت به تازه نفسانی که هم انگیزه و توان بیشتری از پیشینیان خویش دارند خودداری کنیم و نسل اولیها را وادار به مسائلی نماییم که طاقت جوانی را میطلبد.
از منظری دیگر این چرخش نسلی مدیران، برای نظام اسلامی اهمیتی راهبردی دارد. دیر یا زود مدیران نسل اول و دومی رمق خدمت را از دست میدهند و آن زمانی است که به ناچار باید عرصه را به دست نسل سومیهایی بسپارند که هنوز مجال سعی و تلاش در محیط حقیقی را نیافتهاند. در چنین شرایطی کشور باید هزینه هنگفتی را بابت چرخش ناگهانی و وسیع مدیریتی به نسل بدون تجربه بدهد که روشن نیست چگونه جبران خواهد گردید؟
علاوه بر اینها در این شرایط کنونی که از آن میتوان به نقطه عطف و پیچ تاریخی یاد نمود، رسالت نسل سوم انقلاب اسلامی بسیار سنگینتر از گذشته است و عرصههای فتحنشده بیشماری در پیش روی این نسل تاریخساز قرار دارد. از این رو به نظر میرسد رسالت نسل سومیها آن است که حتی اگر برخی مایل به نقش آفرینی آنان نباشند، به وظیفهی تاریخی خود عمل نمایند. به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی «اگر شما ملت عزیز ما، شما جوانهای خوشروحیه و پرتوان و عازم، در این راهی که دارید میروید، ایستادگی کنید، شک نکنید که در زمان خود، در زمان متناسب، تمام آمال و آرزوها و داعیهها و شعارهای ملت ایران نه فقط نسبت به خود این کشور، بلکه نسبت به دنیای اسلام و امت اسلامی و جامعهی بشری تحقق پیدا خواهد کرد. راهش مقاومت کردن است. آن وقت چه اتفاقی میافتد؟ آن وقت مسیر تاریخ عوض خواهد شد؛ زمینهی ظهور ولیّامر و ولیّعصر (ارواحنالهالفداء) آماده خواهد شد.»
همین مطلب در: