درس عزت در مدرسه عاشورا
از میان مؤلفههای هویتبخش قیام حضرت اباعبداللهالحسین «دفاع از عزت اسلامی» بسیار برجسته و پررنگ است و چنانکه همه میدانیم جمله معروف «هیهات مناالذله» منقول از آن حضرت در تارک این پرچم پرافتخار میدرخشد.
مفهوم عزت از مفاهیم دینی و مأخوذ از معارف قرآنی است که در آموزههای دین مبین اسلام مورد تأکید جدی بوده و مختص خداوند و مؤمنین دانسته شده است.
عزت به هر بلندی گفته میشود که آب بر آن مسلط نمیشود. ازاینرو عزیز به کسی گفتهشده که تحت سلطه چیزی درنمیآید و مسلط بر دیگران است. مقابل عزت، ذلت است. چنانچه امام حسین (ع) میفرماید: موتٌ فی عزِّ خیرٌ من حیاهًٍْ فی ذلٍّ؛ مرگ باعزت و آزادگی بهتر است از زیستن با ذلت و حقارت. در بررسی و تبیین این مفهوم مهم در مکتب عاشورا، میتوان ابعاد ذیل را برای آن متصور بود

رهبر معظم انقلاب اسلامی، چندی پیش در دیدار فرماندهان و مسئولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تأکید بر هوشیاری در برابر نفوذ دشمن فرمودند: «امروز نفوذ دشمن یکی از تهدیدهای بزرگ است برای این کشور؛ دنبال نفوذند. نفوذ یعنی چه؟ نفوذ اقتصادی ممکن است، که البتّه کماهمّیتترین آن نفوذ اقتصادی است؛ و ممکن است که جزو کماهمّیتترین [هم] نفوذ امنیتی باشد. نفوذ امنیتی چیز کوچکی نیست امّا در مقابل نفوذ فکری و فرهنگی و سیاسی، کم اهمّیت است. نفوذ امنیتی عوامل خودش را دارد، مسئولان گوناگون - از جمله خود سپاه- جلوی نفوذ امنیتی دشمن را با کمال قدرت انشاءالله میگیرند. در زمینههای اقتصادی، چشمهای بینای مسئولان اقتصادی بایستی باز باشد و مواظب باشند که [دشمنان] نفوذ اقتصادی پیدا نکنند؛. . . این هم البتّه خیلی مهم است؛ امّا در قبال اقتصاد فرهنگی، اقتصاد سیاسی، نفوذ سیاسی و نفوذ فرهنگی اهمیتش، کمتر است و از همه مهمتر، نفوذ سیاسی و نفوذ فرهنگی است.»
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تقویت استقلال و خروج ایران از مدار وابستگی به غرب، تخاصم نظام سلطه در ابعاد گستردهای علیه جمهوری اسلامی ایران شدت یافت که نمونه بارز آن را میتوان در عرصههای رسانهای و آنچه اصطلاحاً «جنگ نرم» نامیده میشود، مشاهده نمود. در این راستا، بخش قابلتوجهی از توان رسانههای استکباری در جهت اعتبارزدایی از نظام اسلامی و دستگاههای رسمی و قانونی آن به کار گرفته میشود تا هم قدرت ملی نظام در داخل آسیب ببیند و هم قدرت نرم آن در محیط پیرامونی مورد خدشه واقع شود.
رهبر معظم انقلاب اسلامی، هفته گذشته در جمع اقشار مختلف مردم با معرفی «حفظ روحیه انقلابیگری» در مردم و به خصوص در جوانها بهعنوان یکی از مهمترین راههای تقویت درونی، فرمودند: «سعی دشمنان این است که جوان ما را لاابالی بار بیاورند، نسبت به انقلاب بیتفاوت بار بیاورند، روحیه حماسه و انقلابیگری را در او بکشند و از بین ببرند؛ جلوی این باید ایستاد. جوان، روحیه انقلابیگری را باید حفظ کند و مسئولان کشور جوانهای انقلابی را گرامی بدارند؛ اینهمه جوانهای حزباللهی و انقلابی را برخی از گویندگان و نویسندگان نکوبند به اسم افراطی و امثال اینها. جوان انقلابی را باید گرامی داشت، باید به روحیه انقلابیگری تشویق کرد؛ این روحیه است که کشور را حفظ میکند، از کشور دفاع میکند؛ این روحیه است که در هنگام خطر به داد کشور میرسد. سه عامل اساسی اقتدار ملّی اینها است: اقتصاد قوی و مقاوم، علم پیشرفته و روزافزون و حفظ روحیه انقلابیگری در همه به خصوص در جوانها؛ اینها است که میتواند کشور را حفظ کند؛ آنوقت دشمن مأیوس خواهد شد.»
بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع اقشار مختلف مردم را میتوان فتح بابی از موضوع مهم دو انتخابات سال جاری دانست که ایشان بر اساس اقتضائات موجود و نیاز به روشنگری، به بیان نکات مهمی در ذیل این مسئله پرداختند. در این یادداشت تلاش میشود نگاهی کلی به برخی از نکات مورداشاره معظمله در باب انتخابات ارائه شود
14 سال پیش در 11 سپتامبر 2001 میلادی (20 شهریور 1380) حادثهای در محله منهتن نیویورک آمریکا رخ داد که چشمهای جهان را به خود خیره ساخت. هرچند این حادثه در یک روز گرم تابستانی به وقوع پیوست، اما تأثیرات و تبعات آن در عرصه بینالملل تا بیش از یک دهه ادامه یافت و هنوز هم برخی پیامدهای آن را میتوان مشاهده کرد. در این یادداشت تلاش خواهد شد به گونه اجمالی به برخی از مهمترین پیامدهای جهانی این رویداد پرداخته شود
با اعلام جمعبندی مذاکرات هستهای، یکی از مهمترین مسائلی که ذهن تحلیلگران و ناظران سیاسی را به خود معطوف کرده است، تأثیرات پایان مذاکرات بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. دلیل این توجه خاص را باید در اهمیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران جستوجو کرد، چراکه اکنون ایران اسلامی نقش فعال و تأثیرگذاری در بسیاری از تحولات منطقهای و جهانی دارد و نمیتوان آن را در معادلات بینالمللی نادیده انگاشت. بر همین اساس است که این روزها در برخی محافل رسانهای و سیاسی، تلاش میشود اینگونه وانمود شود که مشی انقلابی و آرمانخواهانه نظام اسلامی دچار افول شده و در دوره بهاصطلاح «پسابرجام» یا «بعد از برجام» قرار است تغییر مهمی در اصول سیاست خارجی کشورمان اتفاق افتد؛ اما با توجه به بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در مقطع اخیر میتوان مهمترین مختصات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را در دوره آتی چنین ترسیم کرد
انتشار گفتوگوی عبدالرضا رحمانی فضلی با پایگاه اطلاعرسانی دولت، بازتاب وسیعی در رسانهها داشته است، خصوصاً آنکه در لابهلای گفتههای وزیر کشور، جملهای به چشم میخورد که تأملبرانگیز است. وزیر کشور دولت یازدهم گفته است: «عمر این دولت، به نیمه نرسیده، یکچهارم آن سپریشده! آقای روحانی قرار است هشت سال رئیسجمهور باشند!» در خصوص این جمله وزیر کشور که از قضا مسئول برگزاری انتخابات نیز است، گفتنیهایی وجود دارد که از کنار آنها نمیتوان گذشت:
اعلام خبر مرگ ملاعمر رهبر سابق گروه طالبان، آنهم پس از دو سال تحلیلهای بسیاری در میان ناظران را به همراه داشته است. علت تأخیر دوساله در اعلام خبر درگذشت وی، وضعیت کنونی این گروه و نیروهای هوادار آن خصوصاً در برابر ظهور خلافت داعش و نیز احتمال وقوع جنگهای نیابتی در منطقه، همه و همه محملهای بروز تحلیلهای گوناگون این رویداد سیاسی است.
بخش عمدهای از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار هیئت دولت در هفته گذشته به موضوع مهم و راهبردی «اقتصاد مقاومتی» اختصاص یافت و مطالبات مشخصی که از سوی معظمله طرح گردید، وظیفه و مسئولیت قوه مجریه و دستگاههای مسئول را در قبال این مأموریت مهم بار دیگر بازخوانی کرد. اینک میتوان فهرستوار و اجمالی، تأملی داشت بر مهمترین دغدغههای طرحشده در این دیدار در راستای مقاومسازی اقتصاد.
نخستین روزهای آوریل سال جاری بود که «هنری کیسینجر» و «اریک شولتز» دو تن از وزیران اسبق خارجه آمریکا در یادداشتی در روزنامه والاستریتژورنال، با اشاره به مذاکرات هستهای میان ایران و گروه موسوم به 1+5 به تبعات برداشته شدن تحریمهای ایران پرداخته و مدعی شدند که تهران به دنبال گسترش «هژمونی» خود در منطقه است و تفاهم هستهای به تقویت این روند منجر میشود. ا
رهبر معظم انقلاب اسلامی دوشنبه در دیدار میهمانان اجلاس مجمع جهانی اهلبیت (ع) و اجلاس اتحادیهی رادیو و تلویزیونهای اسلامی، با اشاره به نیت شوم دشمنان سلطهگر برای بازگشت و نفوذ در ایران اسلامی فرمودند: «نقشهی دوم دشمن نفوذ است. میخواهند در کشورهای اسلامی و در کشورهای این منطقه، یک نفوذی به وجود بیاورند که تا دهها سال ادامه داشته باشد. امروز آمریکا آبروی گذشته را در این منطقه ندارد. میخواهند این را بازسازی کنند. در کشور ما هم قصدشان همین است. در ایران هم نیتشان این است. آنها به خیال خودشان، در این جریان مذاکرات هستهای (این توافقی که حالا نه در اینجا هنوز تکلیفش معلوم است، نه در آمریکا؛ هم اینجا معلوم نیست که رد بشود یا قبول، هم آنجا معلوم نیست که رد بشود یا قبول) نیت آنها این بود که از این مذاکرات و از این توافق، وسیلهای پیدا کنند برای نفوذ در داخل کشور. ما این راه را بستیم و این راه را بهطور قاطع خواهیم بست. نه نفوذ اقتصادی آمریکاییها را در کشورمان اجازه خواهیم داد، نه نفوذ سیاسی آنها را، نه حضور سیاسی آنها را، نه نفوذ فرهنگی آنها را. با همهی توان (که این توان هم بحمدالله امروز توان زیادی است) مقابله خواهیم کرد. اجازه نخواهیم داد.» با توجه به اهمیت مقابله با این سناریوی راهبردی نظام سلطه، در این نوشتار کوشیده خواهد شد بهطور مختصر، برخی محورها و منافذ رخنهی دشمن مورد بررسی قرار گیرد.
پس از ورود پرحاشیه مهدی هاشمی بهرمانی به زندان برای طی کردن دوره محکومیت، این بار خانواده آقای هاشمی با صدور بیانیهای تلاش کردند کانون توجه رسانهها را به حاشیههای پررنگ این خاندان و جریان متبوع آن ببرند. از آنجا که متن این بیانیه خانوادگی حاوی ادعاهای مهمی علیه نظام و دستگاههای قانونی کشور است، ضروری بهنظر میرسد حتیالمقدور به برخی اتهامات و حملات این نامه تند پاسخ داده شود
رفتارشناسی جریان فتنه و تجدیدنظرطلبان و هواداران آنها در روزهای پس از اعلام جمعبندی مذاکرات هستهای، حاکی از ورود این جریان به عرصه جدیدی از فعالیت است که رمزگشایی از آن میتواند در فهم دقیقتر از سپهر سیاسی کشور مفید باشد. از اینرو تلاش خواهد شد در این یادداشت ابعاد گوناگون چرایی و چیستی این ذوقزدگی سیاسی اجتماعی بررسی شود.
مسیر مذاکرات هستهای به مقطع حساس و سرنوشتسازی رسیده است که در آن باید جمعبندی نتایج مذاکرات در مراجع ذیربط بررسی و با سنجه مصالح و منافع ملی کشور مورد ارزیابی قرار گیرد. در عین تصویب قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد بر پیچیدگی این مسئله افزوده است، چراکه از سویی هنوز در مورد الزامآور بودن یا نبودن این قطعنامه و نیز ارتباط میان این قطعنامه و متن برجام ابهامات جدی وجود دارد.
کمتر از دو سال پیش در یادداشتی به اظهارات از مشاورین احمدینژاد که گفته بود: «اگر اصولگراها برنده انتخابات میشدند، خوشحال نمیشد. همان روزشمارش آرا من تماسی با ایشان داشتم و فهمیدم احمدینژاد از انتخاب روحانی خوشحال شده است.» اشارهای کردم و همین موضوع بهانهای شد برای آنکه میان بنده و یکی از مخاطبان که او هم از فعالان جبهه انقلاب است، مناقشهای کامنتی آغاز شود. در پاسخ به جملهای از او که در آن تصریحشده بود «من هم از رأی آوردن آقای روحانی ناراحت نشدم» نوشتم
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از دانشجویان در پاسخ به سؤالی درباره «وضعیت مبارزه با استکبار پس از مذاکرات هستهای» فرمودند: «مبارزه با استکبار و نظام سلطه براساس مبانی قرآنی، هیچگاه تعطیلپذیر نیست و امروز امریکا کاملترین مصداق استکبار است. به مسئولان مذاکرهکننده نیز گفتهایم که فقط در موضوع هستهای حق دارید مذاکره کنید و با اینکه طرف امریکایی گاهی مسائل منطقه، از جمله سوریه و یمن را پیش میکشد، مسئولان ما میگویند در این مسائل مذاکره نمیکنیم. مبارزه با استکبار جزو مبانی انقلاب و از کارهای اساسی است، بنابراین و خودتان را برای ادامه مبارزه با استکبار آماده کنید.» هرچند این بیان معظم له به خوبی روشنگر موضوع رسمی نظام در خصوص آینده اصل استکبارستیزی و مبارزه با نظام سلطه در جمهوری اسلامی ایران است، اما نیم نگاهی به خاستگاه این رویکرد میتواند اهمیت این اصل اساسی را روشنتر سازد.
عرصه مذاکرات هستهای، عرصه رویدادهای غیرقابل پیشبینی و البته بسیار راهبردی است که با توجه به اهمیت موضوع مورد بحث میتواند سرنوشتساز هم باشد. نیک میدانیم که طرف غربی بیش از جمهوری اسلامی ایران به مذاکره نیازمند است و حضور طرف ایرانی در پای میز مذاکره تنها در وجهی توجیهپذیر است که رهاورد آن به زیان ملت ایران نباشد. بدین معنا که اصل نشستن بر میز مذاکره برای طرف ایرانی فاقد اصالت است و آن چیزی که بیشتر موضوعیت دارد، رهاورد آن، یعنی ما بهازایی که باید ستانده شود، است.
تأکیدات مبسوط رهبر معظم انقلاب بر مسئله اقتصاد مقاومتی و لزوم اجرای صحیح آن در دیدار هفته گذشته کارگزاران و مسئولان نظام، بار دیگر اذهان صاحبنظران و دلسوزان انقلاب را متوجه این راهبرد مهم نظام اسلامی نمود. اینک میتوان درباره این مسئله به طرح نکاتی هرچند اجمالی پرداخت