درست زمانی که خیابانهای شهرهای مختلف امریکا، مملو از معترضان و منتقدان سیاستهای رئیسجمهور جدید امریکا است، دونالد ترامپ از برقرار بودن گزینه نظامی روی میزش سخن میگوید. هرچند، کوتاه زمانی است که دنیای سیاست با این ساکن جدید کاخ سفید آشنا شده است، اما همین مدت کوتاه نیز سبب نمیشود ناظران و تحلیلگران نتوانند جنس اظهارات و مواضع جنجالی وی را فهم کنند. بسیاری از صاحبنظران بر این نکته تأکید دارند که طرح عباراتی چون «گزینههای نظامی» و امثال آن فاقد هرگونه مابهازای واقعی است و برای این مسئله ادله محکمی وجود دارد
فراز و فرود گفتمانهای سیاسی ایران معاصر در چند دهه اخیر، پرونده مطولی است که تحقیق و مداقه در باب آن به مجالی فراخ و تأملی چندوجهی و فرادانشی در حوزههای تاریخ، جامعهشناسی و جریانشناسی سیاسی میطلبد، اما بسیاری این مدعا را میپذیرند که دگرگونیهای گفتمانی با جابهجاییهای در قدرت رابطهای نزدیک و مستقیم داشته است. بهبیاندیگر تغییرات سپهر گفتمان سیاسی و اجتماعی در چند دهه اخیر در کشورمان یا متأثر از تغییرات سیاسی پساانتخاباتی بوده یا آنکه این تغییرات گفتمانی، نتیجه انتخابات و بهتبع آن روند سیاسی جدیدی را رقمزده است.
بالاخره زمزمههایی که در رسانهها از تغییر معاون سیاسی وزیر کشور شنیده میشد، جامه عمل پوشید و محمدحسین مقیمی جای خود را به علیاصغر احمدی داد؛ چهرهای با سابقه و گرایش سیاسی کاملاً مشخص که نمیتوان سوگیریهای سیاسی او را نادیده گرفت.
با انتشار اولین نتایج شمارش آرای انتخابات امریکا، بیشتر تحلیلگران و ناظران بینالمللی در بهت و حیرت فرورفتند. نتیجه انتخابات با پیشبینی بسیاری متفاوت بود و نظرسنجیها نیز بخت رقیب ترامپ را قویتر میدانست. اما نکته جالبتر گاف رسانهای شیفتگان غرب در داخل کشور ما بود. روزنامههای زنجیرهای داخلی که از هفتهها پیش به استقبال ریاست جمهوری کلینتون رفته بودند، در روزهای منتهی به انتخابات آشکارا سویه حمایتی از نامزد مطلوب خود گرفته و رقیب وی را مورد حمله رسانهای قرار دادند. البته اینجا کسی نبود تا از تحریریه این مطبوعات زنجیرهای سؤال کند که مگر پیروزی هر یک از کاندیداهای امریکایی چه نفعی برای یک روزنامه ایرانی دارد که برای وی «تیترسازی» میکند!
با برگزاری پنجاه و هشتمین انتخابات ریاست جمهوری امریکا و اعلام نتایج آن، انتظار یک سال و نیمه برای مشخص شدن چهل و پنجمین مستأجر کاخسفید به پایان خواهد رسید. در این میان دو نامزد اصلی این رقابت یعنی کلینتون و ترامپ، در مسیر جذب آرای عمومی از هیچ تلاشی فروگذار نکردند و کار تا جایی بالا گرفت که برای اولینبار گوشههایی از ناگفتههای واقعیت امریکا را برملا ساختند. اینک اما مهمترین سؤال این است که در دولت آتی امریکا چه سیاستهایی دنبال خواهد شد و بهطور مشخص نوع مواجهه رئیسجمهوری بعدی امریکا در قبال ایران چه خواهد بود. ناگفته پیداست که پاسخ به این پرسش مهم، نیازمند صبر کردن تا اعلام نتایج نهایی انتخابات و روشن شدن چهرهای است که سکاندار دولت آتی خواهد بود، اما براساس گزینههای موجود نیز میتوان تا حدی به پیشبینی فضای آینده پرداخت.
با ابلاغ سیاستهای کلی انتخابات از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی، چارچوب کلی و خط مشی عمومی اقدامات و برنامههای نظام جمهوری اسلامی ایران در حوزه مراجعه به آرای عمومی برای برگزیدن کارگزاران و تصمیمگیران کشور مشخص گردید. طبعاً مجموعه بسته سیاستی که حاصل ساعتهای کار کارشناسی در عالیترین سطوح تصمیمسازی و تصمیمگیری است، به حوصله و مجال فراخی نیازمند است، اما بهطور نمونه میتوان به یکی از مهمترین نکات مستتر در این بسته سیاستی پرداخت و آن را موردبررسی قرار داد.
در هفتههای اخیر بحثهای مفصلی در فضای مجازی و محافل نیروهای انقلاب حول ماجرای دیدار رئیسجمهور سابق با رهبر معظم انقلاب و محتوای این دیدار درگرفته بود که انتشار بیانات معظمله در ابتدای درس خارج فقه دیروز تا حدود زیادی واقعیتهای امر را آشکار نمود. با این حال با تأمل در همین بیانات نکاتی فهمیده میشود که ذکر آن خالی از لطف نیست
انتشار خبر بازداشت یکی از مدیران بانکی دارای فیشهای نجومی، پرونده این فیشها را وارد مرحله جدیدی کرد. به نظر میرسد در صورت انتشار بخشهای جدیدی از اطلاعات مرتبط با این مدیران در روزهای آینده، بتوان با دقتنظر بیشتری قضاوت کرد. با این حال با اندک دادههای موجود میتوان به ژرفای کمتر مورد توجه قرار گرفته این ماجرا ورود پیدا کرد و آن را فهمید.
وظایف و اولویتهای بهارستان دهم
دهمین دوره مجلس شورای اسلامی در حالی آغاز به کار کرد که تغییر حدود دو سومی ترکیب مجلس و حضور نمایندگان تازهنفس، نشاندهنده سلایق گوناگون درون نظام اسلامی و تبلور عینی اندیشه مردمسالاری دینی است. در این میان، پیام داهیانه رهبر معظم انقلاباسلامی به مناسبت آغاز به کار مجلس دهم را میتوان منشور مطالبات نظام اسلامی از قوه مقننه در چهار سال پیش رو دانست. معظمله در این پیام به یک وظیفه انقلابی و دو اولویت مهم مجلس دهم اشاره کردند که ضروری به نظر میرسد پیرامون آن مداقه و تأمل صورت پذیرد.
طی چند هفتهای که از برگزاری انتخابات دو مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری میگذرد، تحلیلهای متفاوتی در خصوص نتایج این انتخابات ارائه شده و البته جریانی ائتلافی که از بقایای دوم خرداد و همسویان پاستورنشینان تشکیل شده است، تلاش میکند تا خود را پیروز این آوردگاه قلمداد کند.
با اینحال ارزیابیها نشان میدهد این ادعا چندان نیز قابلپذیرش نیست. به هر روی در خصوص نوع حضور در انتخابات و آینده پساانتخاباتی آن نکاتی هست که ضروری به نظر میرسد تا بالاجمال بررسی شود.
انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی و پنجم مجلس خبرگان رهبری که در هفتم اسفندماه 1394 برگزار شد، از حیث نتایجی که از صندوقهای رأی بیرون آمد، محل بحث و تضارب آرای بسیاری از صاحبنظران و تحلیلگران شده است. برخی نتایج انتخابات خصوصاً در تهران را بهمثابه شکست اصولگرایان قلمداد کرده و برخی خلاف این نظر را دارند. بهنظر میرسد فارغ از نتایج انتخابات، روندی که در طول این انتخابات طی شد و فضای پیش و پسا انتخاباتی، آشکارکننده حقایقی بوده است که در این یادداشت تلاش میشود مختصراً بدانها پرداخته شود
در روزهای قبل از انتخابات خبرگان پنجم که رسانههای بیگانه تلاش فراگیری برای جلوگیری از رأیآوری حضرات آیات جنتی، یزدی و مصباح را در دستور کار قرار داده بودند، برخی از فعلان جبهه انقلاب برای مقابله با این موج رأی منفی پیشنهادی عملیاتی را مطرح میکردند. بر اساس این پیشنهاد لازم بود تا به مؤمنین توصیه شود بهجای رأی دادن به همه لیست جامعه مدرسین، تنها به اعضای غیرمشترک این لیست با لیست جریان هاشمی رأی داده شود تا مثلاً رأی بالای مشترکین مانع از رأیآوری اعضای اختصاصی لیست جامعه (علیالخصوص حضرت آیات ثلاثه) نشود.
بااینحال تعداد قابلتوجهی از نخبگان جبهه انقلاب این پیشنهاد را مضر و خلاف مصالح دانسته و کارآمدی آن را رد کردند. اکنون و پس از اعلام نتایج برخی تصور میکنند که عدم توجه جدی به این پیشنهاد سبب عدم راهیابی حضرات آیات یزدی و مصباح به خبرگان پنجم شده است.
هرچند تا اعلام نهایی نتایج انتخابات هفتم اسفند هنوز زمانی باقی است و ارزیابی کلی در این انتخابات را باید به شمارش همه آرا موکول کرد، با این حال برخی ویژگیهای عمومی این عرصه حتی قبل از روز اخذ رأی نیز آشکار شده بود. لذا میتوان با تکیه بر این خصوصیات شاخصههای عمومی انتخابات 94 را مورد بررسی قرار داد. البته ناگفته پیداست که بررسی همه این شاخصههای عمومی در قالب و حوصله این سطور گنجاندنی نیست، از اینرو تنها در این مجال به یک ویژگی مهم این انتخابات، آن هم «وحدت و یکپارچگی جبهه مؤمن انقلابی» پرداخته میشود:
1- روند تفرد و تفرقی که در سالهای اخیر بر ساختار سیاسی و اجتماعی جبهه مؤمن انقلاب اسلامی حاکم شده بود، موجب بروز نگرانیهایی از سرنوشت آینده این جبهه شده بود که این نگرانی تنها در آینده حضور این جریان در عرصه قدرت منحصر نمیشد بلکه وجود تزاحمات و تخاصمات درون گفتمانی باعث اتلاف انرژی نیروهای این جبهه میشد و عملاً موضع جریانات دیگر را تقویت میکرد.
بر این اساس باید گفت همین که بخشی از بزرگان و معتمدان این جبهه با تمام اختلاف سلائق و ذائقههای خود، حاضر به تنازل شده و براساس مشترکات گفتمانی خود به وحدت حداکثری برسند، خود بسیار ارزشمند است.
فارغ از اینکه این وحدت تا چه میزانی بر نتیجه آرا تأثیر گذاشته باشد، این مدارای درونگفتمانی یک دستاورد مهم محسوب میشود.
2- وحدت نیروهای جبهه مؤمن انقلابی، هرچند برکات زیادی داشت اما در عین حال با چالشهایی نیز مواجه بود. به نظر میرسد مهمترین چالش پیشروی این فرآیند، نداهای وحدتشکن و وحدتستیزی بود که حتی در دوره تبلیغات انتخاباتی از برخی چهرهها و جریانات شنیده میشد.
واقعیت این است که هرچند عمده چهرهها و جریانهای اصلی و شاخص این جبهه در فرآیند وحدت مشارکت داشته و خود را با آن مطابقت دادند، با این حال برخی چهرهها و جریانات معدود برخلاف این سیر حرکت کردند.
به نظر میرسد مخالفان وحدت، از دو جنس مختلف بودند، نخست جریانهایی که از اساس دیگر قائل به اصولگرایی نیستند و بعد از فتنه 88 و در میانه ظهور و بروز جریان انحرافی در دولت سابق، عبور خود را از اصولگرایی آشکار کردند. برخی از اینان هنوز در شمار جریان اصولگرایی به شمار میآمدند، اما نوع کنش اخیر آنها نشان داد که دل در گرو احمدینژاد دارند و بیشتر به بازگشت وی امیدوارند. طیف دیگری از مخالفان وحدت، کسانی هستند که حتی پیشتر خود منادی وحدت بودند، اما اکنون که نتیجه وحدت را مغایر با اهداف و منافع شخصی خود دیدند، آن را نادیده گرفتند.
جالب اینجاست که بنابر شواهد حتی برخی از افراد میثاقنامهای را برای وحدت امضا کردند و متعهد شدند حتی اگر در فهرست نهایی نیز قرار نگیرند انصراف داده و از فهرست واحد حمایت کنند، با این حال در هنگامه عمل، به گونه دیگری عمل کردند؛ به گونهای که حتی برخی از آنها در فهرست جریانهای معارض با گفتمان جبهه انقلاب قرار گرفتند.
وجود این دو طیف مانع وحدت، فارغ از نتیجه آن بر نتایج نهایی آرا، نشان داد که باید برای همهگیر شدن وحدت، تلاش بیشتری کرد.
3- شاید بتوان گفت یکی از رموز اصلی پیشرفت فرآیند وحدت، نوعی همگرایی گفتمانی در این جریان بود که تا حدودی کمسابقه بود. گرفتار شدن جبهه انقلاب به تشدید اختلاف سلائق و ذائقهها، در سالهای اخیر سبب شده بود تا بسیاری، وحدت گفتمانی را بسیار دور از دسترس بدانند، اما در نهایت عبرتآموزی از تحولات گذشته و مهندسی و بازتولید گفتمانی براساس مؤلفههای گفتمان «عزت و پیشرفت» منطبق بر نیازهای انقلاب اسلامی و اقتضائات امروز، باعث پر شدن دست جبهه انقلاب در میدان گفتمان و ایده شد.
اکنون بازمهندسی دقیقتر این گفتمان براساس رهاوردهای انتخاباتی اسفند 1394، میتواند برای آینده فرصتهایی در آوردگاههای آتی فراهم آورد.
4- اکنون به نظر میرسد جبهه مؤمن انقلاب اسلامی چه در ساحت سیاسی آن و چه در عرصه مهمتر فرهنگی و اجتماعی باید از این فرصت همگرایی گفتمانی و وحدت کنشگری، حداکثر بهره را برده و تلاش کند چالشهای درونی خود را به حداقل برساند. تجربه اسفندماه 1394 نشان داد میتوان سناریوی راهبردی غرب برای تغییر رفتار و هویت انقلاب اسلامی را که در طول دو سال و نیم گذشته دنبال میشد، ناکام گذاشت و «امید» واهی غرب را به «یأس» تبدیل کرد. اکنون باید منتظر گامهای بعدی جبهه انقلاب اسلامی بود.
همین مطلب:
هرچند در بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در سال 1368 تا حدودی نظام سیاسی کشورمان از پارلمانی به ریاستی تغییر کرد اما این بدان معنا نیست که قوه مقننه و مجلس شورای اسلامی فاقد هرگونه جایگاه و نقش اساسی در حاکمیت کشور باشد. در ساختار کنونی هرچند رئیسجمهور و بهطورکلی قوه مجریه سکاندار اصلی اجرا در کشور است اما نقش تقنینی و از آن مهمتر اختیارات نظارتی مجلس تبلور حضور مردم در تعیین سرنوشت خویش است. در دولتها و مجالس پس از بازنگری قانون اساسی نیز هرچند اختیار تغییر رئیس دولت از مجلس گرفته شده است، اما ابزارهای نظارتی همچون استیضاح، سؤال، تحقیق و تفحص و اصل 90 همچنان در اختیار خانه ملت است.
بیانات حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مردم آذربایجان، ازآنجاکه یکی از آخرین دیدارهای معظمله قبل از انتخابات هفتم اسفند است، مهم و دارای نکات راهبردی بود. به نظر میرسد، لازم است نکات محوری این بیانات بررسی شود
تدوین سندهای بالادستی همچون چشمانداز 20ساله و سیاستهای کلی موضوعی در کنار تنظیم و تصویب برنامههای پنجساله توسعه تا حدودی جایگاه نظام برنامهریزی را در پیشرفت تثبیت کرده است. البته این بدان معنا نیست که برنامههایی که در 25 سال گذشته تصویب و اجرا شد، خالی از اشکال بوده و توانسته باشد همه موانع پیشرفت کشور را از سر راه بردارد. اما حداقل فایده وجود برنامههای پنجساله و مسیر قانونی تصویب آن نهادینه شدن نگاه بلندمدت و راهبردی در مسئولان و تصمیمگیران است.
میزگرد "گفت وگوی سیاسی" رادیو گفتگو با نگاهی به نفوذ جریانی به بررسی شیوه های نفوذ به مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی پرداخت.
انتشار گفتوگوی عبدالرضا رحمانی فضلی با پایگاه اطلاعرسانی دولت، بازتاب وسیعی در رسانهها داشته است، خصوصاً آنکه در لابهلای گفتههای وزیر کشور، جملهای به چشم میخورد که تأملبرانگیز است. وزیر کشور دولت یازدهم گفته است: «عمر این دولت، به نیمه نرسیده، یکچهارم آن سپریشده! آقای روحانی قرار است هشت سال رئیسجمهور باشند!» در خصوص این جمله وزیر کشور که از قضا مسئول برگزاری انتخابات نیز است، گفتنیهایی وجود دارد که از کنار آنها نمیتوان گذشت:
رفتارشناسی جریان فتنه و تجدیدنظرطلبان و هواداران آنها در روزهای پس از اعلام جمعبندی مذاکرات هستهای، حاکی از ورود این جریان به عرصه جدیدی از فعالیت است که رمزگشایی از آن میتواند در فهم دقیقتر از سپهر سیاسی کشور مفید باشد. از اینرو تلاش خواهد شد در این یادداشت ابعاد گوناگون چرایی و چیستی این ذوقزدگی سیاسی اجتماعی بررسی شود.