سوژه انتخاباتی؛ از کنسرت تا سخنرانی
سه شنبه, ۲ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۱ ق.ظ
سوژه انتخاباتی؛ از کنسرت تا سخنرانی
در حالی که توجه اصلی افکار عمومی به راهپیمایی دهها میلیونی اربعین حسینی است و فضای کشور و منطقه معطوف به این خیزش جهانی است، ناگهان روی لغو سخنرانی یک چهره سیاسی در مشهد جریانسازی رسانهای صورت میگیرد و تلاش میشود این خبر به محور اصلی رسانهها تبدیل شود. طبیعتاً درباره حقایق و دلایل لغو سخنرانی علی مطهری در مشهد باید صبر پیشه کرد و منتظر توضیحات دقیق مقامات ذیربط ماند، اما یک واقعیت قابل پنهان کردن نیست وآن اینکه این سخنرانی به هر علتی که لغو شده باشد، سوژه خوبی در اختیار ائتلاف اصلاحات- اعتدال برای شروع پیش از موعد تحرکات انتخاباتی قرار داده است.
نگارنده پیشتر در یادداشتهای قبلی بر این نکته تأکید کرده بود که با آنکه مشکلات معیشتی و اقتصادی، مهمترین مطالبات جامعه را شکل میدهند، اما دستهای دولت در این زمینه به شدت خالی است. نیاز به توضیح نیست که بر حل مشکلات در 100 روز اول کار دولت یازدهم وعده داده شده بود و اکنون نزدیک به هزار و 200 روز از آغاز به کار دولت میگذرد و همچنان خبری از تحقق آن وعدهها نیست.
الگوی حل مسئله دولت، همه چیز را منوط به تعامل در سیاست خارجی میکرد و «برجام» نیز ثمره همین الگو بود، ولی در عمل برجام نیز عایدیای به جز «تقریباً هیچ» برای ملت ایران نداشت و تنها ناکارآمدی اعتماد به کدخدا را ثابت کرد.
پیشتر اشاره کرده بودیم که حامیان دولت برای انتخابات آینده سخت مشغول چارهاندیشی هستند و راهبردی که برای موفقیت در این آوردگاه برگزیدهاند، دوقطبیسازی پیش از موعد در حوزههای فرهنگی و سیاسی است. به بیان دیگر آنها به دنبال فرار از عرصه اصلی مطالبهگری جامعه یعنی اقتصاد به حوزههای دیگر هستند و قطببندیهای کاذب در جامعه میتواند به یاری این راهبرد بیاید.
اکنون که نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا مشخص شده و کاندیدای مطلوب این جریان از راهیابی به کاخ سفید بازمانده، دیگر گزینهای جز قطببندی سیاسی و فرهنگی در پیش روی پاستورنشینان و حامیانشان نیست، چراکه دیگر با قطعیت میتوان گفت دیگر از «گشایشهای شب انتخاباتی» که برخی به آن دل خوش کرده بودند، خبری نیست. بدین ترتیب میتوان انتظار داشت که در روزهای آتی سناریوسازیهای مبتنی بر این راهبرد شدت پذیرد.
اگر تا پیش از این با اسم رمز «کنسرت»، سناریوی «دوقطبی سازی» در حوزه فرهنگ و هنر دنبال میشد، اکنون از همان شهر مشهد و در حوزه سیاسی دوقطبیسازی انجام میپذیرد. جالب اینجاست که علی مطهری بدون ارائه هرگونه سندی، به امام جمعه مشهد اتهام میزند و همگی به یاد داریم که در ماجرای لغو کنسرتها نیز نام آیتالله علمالهدی در رسانههای این جریان برجسته میشد. طرح نام امام جمعه و یکسانی محل جغرافیایی به خوبی نشان میدهد که برخی به دنبال تشابه این دو موضوع (یعنی لغو کنسرتها و لغو سخنرانی) و انتقال تأثیرات اولی بر دیگری هستند.
حتی اگر فرض کنیم که در لغو این سخنرانی، موازین قانونی رعایت نشده باشد و در حق مطهری اجحاف صورت پذیرفته باشد، به هیچ روی نمیتوان از کنار جنجال رسانهای بر سر یک موضوع فرعی و اتهام زدن به نماینده ولیفقیه در استان خراسان رضوی به سادگی عبور کرد.
حال جای این پرسش است که طراحان و مجریان راهبرد دوقطبیسازی تا چه حد در تحقق اهداف خود موفق میشوند؟ در پاسخ باید گفت احتمالاً برای تحقق این دوقطبیها، سوژههایی تدارک دیده شده که بعید نیست در روزهای آتی یک به یک وارد فاز اجرا شود و طبعاً هر یک از اینها تأثیراتی بر فضای اجتماعی میگذارد، اما معلوم نیست که اجرای این سناریوها لزوماً به تحقق نیت اصلی طراحان آن بینجامد.
به عبارت دیگر هرچند تصور میشود که طرح این دوقطبیها فضا را برای فرار هوشمندانه دولت از پاسخگویی در حوزه اقتصاد و معیشت فراهم میآورد، اما این خیال خاماندیشانه است. نمیتوان انتظار داشت که مردم چشم خود را بر سفره کوچک شده خود، رکود عمیق، ناکارآمدی مدیریتی و عدم تلاش برای مقاومسازی اقتصاد ببندند. دوقطبیسازی فرهنگی و سیاسی، برخلاف تصور برخی هیچگاه سبب فرعی شدن مسئله اقتصاد نخواهد شد. تنها لایههایی از جامعه را دستخوش التهاب کاذب خواهد کرد و در مجموع به منافع ملی و مصالح کشور آسیب خواهد زد.
نگارنده پیشتر در یادداشتهای قبلی بر این نکته تأکید کرده بود که با آنکه مشکلات معیشتی و اقتصادی، مهمترین مطالبات جامعه را شکل میدهند، اما دستهای دولت در این زمینه به شدت خالی است. نیاز به توضیح نیست که بر حل مشکلات در 100 روز اول کار دولت یازدهم وعده داده شده بود و اکنون نزدیک به هزار و 200 روز از آغاز به کار دولت میگذرد و همچنان خبری از تحقق آن وعدهها نیست.
الگوی حل مسئله دولت، همه چیز را منوط به تعامل در سیاست خارجی میکرد و «برجام» نیز ثمره همین الگو بود، ولی در عمل برجام نیز عایدیای به جز «تقریباً هیچ» برای ملت ایران نداشت و تنها ناکارآمدی اعتماد به کدخدا را ثابت کرد.
پیشتر اشاره کرده بودیم که حامیان دولت برای انتخابات آینده سخت مشغول چارهاندیشی هستند و راهبردی که برای موفقیت در این آوردگاه برگزیدهاند، دوقطبیسازی پیش از موعد در حوزههای فرهنگی و سیاسی است. به بیان دیگر آنها به دنبال فرار از عرصه اصلی مطالبهگری جامعه یعنی اقتصاد به حوزههای دیگر هستند و قطببندیهای کاذب در جامعه میتواند به یاری این راهبرد بیاید.
اکنون که نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا مشخص شده و کاندیدای مطلوب این جریان از راهیابی به کاخ سفید بازمانده، دیگر گزینهای جز قطببندی سیاسی و فرهنگی در پیش روی پاستورنشینان و حامیانشان نیست، چراکه دیگر با قطعیت میتوان گفت دیگر از «گشایشهای شب انتخاباتی» که برخی به آن دل خوش کرده بودند، خبری نیست. بدین ترتیب میتوان انتظار داشت که در روزهای آتی سناریوسازیهای مبتنی بر این راهبرد شدت پذیرد.
اگر تا پیش از این با اسم رمز «کنسرت»، سناریوی «دوقطبی سازی» در حوزه فرهنگ و هنر دنبال میشد، اکنون از همان شهر مشهد و در حوزه سیاسی دوقطبیسازی انجام میپذیرد. جالب اینجاست که علی مطهری بدون ارائه هرگونه سندی، به امام جمعه مشهد اتهام میزند و همگی به یاد داریم که در ماجرای لغو کنسرتها نیز نام آیتالله علمالهدی در رسانههای این جریان برجسته میشد. طرح نام امام جمعه و یکسانی محل جغرافیایی به خوبی نشان میدهد که برخی به دنبال تشابه این دو موضوع (یعنی لغو کنسرتها و لغو سخنرانی) و انتقال تأثیرات اولی بر دیگری هستند.
حتی اگر فرض کنیم که در لغو این سخنرانی، موازین قانونی رعایت نشده باشد و در حق مطهری اجحاف صورت پذیرفته باشد، به هیچ روی نمیتوان از کنار جنجال رسانهای بر سر یک موضوع فرعی و اتهام زدن به نماینده ولیفقیه در استان خراسان رضوی به سادگی عبور کرد.
حال جای این پرسش است که طراحان و مجریان راهبرد دوقطبیسازی تا چه حد در تحقق اهداف خود موفق میشوند؟ در پاسخ باید گفت احتمالاً برای تحقق این دوقطبیها، سوژههایی تدارک دیده شده که بعید نیست در روزهای آتی یک به یک وارد فاز اجرا شود و طبعاً هر یک از اینها تأثیراتی بر فضای اجتماعی میگذارد، اما معلوم نیست که اجرای این سناریوها لزوماً به تحقق نیت اصلی طراحان آن بینجامد.
به عبارت دیگر هرچند تصور میشود که طرح این دوقطبیها فضا را برای فرار هوشمندانه دولت از پاسخگویی در حوزه اقتصاد و معیشت فراهم میآورد، اما این خیال خاماندیشانه است. نمیتوان انتظار داشت که مردم چشم خود را بر سفره کوچک شده خود، رکود عمیق، ناکارآمدی مدیریتی و عدم تلاش برای مقاومسازی اقتصاد ببندند. دوقطبیسازی فرهنگی و سیاسی، برخلاف تصور برخی هیچگاه سبب فرعی شدن مسئله اقتصاد نخواهد شد. تنها لایههایی از جامعه را دستخوش التهاب کاذب خواهد کرد و در مجموع به منافع ملی و مصالح کشور آسیب خواهد زد.
همین مطلب: