7 حقیقتی که در هفتم اسفند آشکار شد
هفت حقیقتی که در هفتم اسفند آشکار شد
انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی و پنجم مجلس خبرگان رهبری که در هفتم اسفندماه 1394 برگزار شد، از حیث نتایجی که از صندوقهای رأی بیرون آمد، محل بحث و تضارب آرای بسیاری از صاحبنظران و تحلیلگران شده است. برخی نتایج انتخابات خصوصاً در تهران را بهمثابه شکست اصولگرایان قلمداد کرده و برخی خلاف این نظر را دارند. بهنظر میرسد فارغ از نتایج انتخابات، روندی که در طول این انتخابات طی شد و فضای پیش و پسا انتخاباتی، آشکارکننده حقایقی بوده است که در این یادداشت تلاش میشود مختصراً بدانها پرداخته شود:
1- تقویت روند اعتمادزایی به نظام اسلامی
یکی از تلاشهای عمده دشمنان در سالهای اخیر خصوصاً پس از فتنه 88 سلب اعتماد عمومی از نظام و ایجاد خدشه در ذهنیت جامعه نسبت به سلامت فرآیندهای انتخاباتی کشور بوده است. با این حال با مدیریت هوشمندانه نظام و رهبری، این سناریو به بنبست رسیده که اوج آن را میتوان در انتخابات 92 و 94 دانست. به این معنا که بخشی از جامعه که آماج تبلیغات سوء دشمن علیه سلامت انتخابات و صداقت نظام بودند، با حضورشان در پای صندوقهای رأی، بیاثر بودن عملیات روانی دشمن را ثابت کردند.
2- بیاعتبار شدن بیشازپیش سران فتنه
یکی از نکات جالب در انتخابات 94، مشارکت برخی از سران محصور فتنه در انتخابات بود. هرچند برخی این حضور را به دلیل چراغ سبز نشان دادن به بقایای سازمان رأی فتنه تقبیح میکنند، اما در واقع باید گفت مشارکت این افراد نوعی خودکشی سیاسی نیز قلمداد میشود، چراکه اینان شش سال پیش از همه فرآیندهای قانونی نظام و ساختارهای رسمی کشور عبور کرده، نظام اسلامی و انتخابات آن را به عدم سلامت متهم کردند و نظر دستگاههای نظارتی همچون شورای نگهبان را نپذیرفتند. اینک بعد از شش سال همانها در این فرآیند مشارکت کردند و این بزرگترین رد علیه ادعای پیشین آنها بود. این اقدام سران فتنه بدان معناست که الگوی فتنهانگیزی به این نحو و البته اعتبار این افراد در واقع دچار خدشه اساسی شده است. اکنون بار دیگر باید از این سران فتنه و حامیان داخلی و خارجی آنها پرسید که با چه توجیهی طی این سالها این همه خسارت را بر نظام و کشور تحمیل نمودید.
3- تثبیت مردمسالاری دینی
انتخابات 94 را از منظری میتوان شکوهی از مردمسالاری دینی دانست. به تعبیری شاید این نوع از مردمسالاری را باید کمنظیر دانست. در انتخابات تهران دو نفر از اعضای محترم شورای نگهبان –که ناظر اصلی بر انتخابات است- خود راه نیافتند و چه افتخاری بالاتر از این مثال برای سلامت انتخابات و برتری الگوی مردمسالاری دینی. علاوه بر آن رئیس محترم مجلس خبرگان حضرت آیتالله یزدی که خود از فقهای شورای نگهبان است در انتخابات این دوره بعد از آنکه رأی نمیآورد، به قانون تن داده و خود را بعد از مسئولیت سبکبارتر میبیند. اینها اولاً تثبیت الگوی مردمسالاری دینی است و در ثانی نشان از معنادهی حقیقی به مفهوم قدرت و مسئولیت در نظام اسلامی است.
4- تبلور سعهصدر نظام
انتخابات 94 بار دیگر ثابت کرد که برخلاف ادعای نظام سلطه مبنی بر آزاد نبودن انتخابات و دیکتاتوری در ایران، سعه صدر نظام در برابر جریانهای مختلف بالا است. در انتخابات 94 همه طیفهای سیاسی جدی و فعال در جامعه، حضور داشته و نتایج نیز خود نشانگر همین معناست.
5- التزام عملی اصولگرایان به قانون
یکی از جلوههایی که بار دیگر در انتخابات 94 عیان شد، حرفهای عمل کردن اصولگرایان در کنش سیاسی بود. برخلاف بخش قابلتوجهی از جریان تجدیدنظرطلب که در هر انتخاباتی که ببرند، به جشن و پایکوبی میپردازند و هرگاه که ببازند یا دم از تقلب میزنند یا مردم را تقبیح میکنند، کنش صحیح و بامتانت اصولگرایان در این انتخابات، حرفهای بودن آنها را در میدان سیاست نشان داد. باید این رفتار سیاسی حرفهای و پذیرش رأی مردم و فرآیندهای قانونی بهعنوان یک الگوی موفق به همه جریانهای سیاسی کشور تسری یابد.
6- جابهجایی در قدرت با امنیت و آرامش
یکی از تلاشهای دشمن همواره مبتنی بر بیثباتسازی ایران اسلامی بوده و در این راه از هر ابزار و مستمسکی بهره جسته است. تجربه فتنه 88 این امید را در دل دشمن زنده کرد که با سوءاستفاده از غفلت و جاهطلبی برخی خواص و جریانات میتواند فرآیندهای قانونی و رسمی کشور را منتج به بیثباتی و سلب امنیت از جامعه نماید. با اینحال متانتی که اصولگرایان در این انتخابات در برابر نتایج تهران و انتخابات 92 در برابر 57 دهم درصدی نامزد پیروز از خود نشان دادند، نشان داد که راه و روش صحیح و عقلانی کنشگران سیاسی در برابر اقبال عمومی چیست و باید به فتنهگران و تجدیدنظرطلبان این مسئله را یادآور شد.
7- تمرکز جبهه انقلاب بر مطالبات مردم
یکی از رهاوردهای این انتخابات، آشکار شدن این حقیقت بود که جبهه انقلاب بیش از هر جریان دیگری بر مطالبات و خواستههای حقیقی مردم –که عمدتاً اقتصادی نیز هست- تمرکز کرده و آنها را بر سر دست گرفته است. هرچند به دلایلی در برخی از حوزههای انتخابیه، دوقطبیهای کاذب سیاسی مانع شد تا این مطالبهگری به موجآفرینی اجتماعی منتهی شود، اما هیچکس نمیتواند انکار کند که جبهه مؤمن انقلابی مطالبات واقعی مردم را فراموش نکرد و به همین دلیل در اکثریت کرسیهای مجلس موفقیت به دست آورد. در مقابل جریان رقیب کاملاً سیاسی عمل نمود و اساس کنش خود را بر دوقطبیسازی سیاسی و فرهنگی بنا نمود. هرچند این نوع کنش، طیفی در مناطق برخوردارتر و قشر مرفه جامعه را وارد مشارکت میکند، اما مطلوب اکثریت جامعه و قشر متوسط به پایین نیست.
همین مطلب:
لطفا گزینه امکان جستجو را در قسمت تنظیمات مدیریت تنظیم کنید تا کادر جستجو در سایت نمایان شود.
در راه حق موفق باشید