محک ولایتمداری
محک ولایتمداری
در هفتههای اخیر بحثهای مفصلی در فضای مجازی و محافل نیروهای انقلاب حول ماجرای دیدار رئیسجمهور سابق با رهبر معظم انقلاب و محتوای این دیدار درگرفته بود که انتشار بیانات معظمله در ابتدای درس خارج فقه دیروز تا حدود زیادی واقعیتهای امر را آشکار نمود. با این حال با تأمل در همین بیانات نکاتی فهمیده میشود که ذکر آن خالی از لطف نیست:
1- تصریح معظمله بر این نصیحت غیرآشکار به اشخاص سیاسی از جمله آقای احمدینژاد به خوبی روشنگر این حقیقت است که رهبری از جمله ابزارهایی که برای پیشبرد امور کشور و هدایت نخبگان دارد، جلسات غیرآشکار و توصیه به چهرههاست. این در حالی است که برخی در روزهای اخیر بهطور کلی منکر چنین تدبیری بوده و با استمساک ناقص به جمله «حرف درگوشی نداریم» چنین وانمود میکردند که رهبری همه تصمیمات و منویات خود را در فضای علنی و آشکار بیان مینماید. حال آنکه چنین تصوری ناشی از بیتجربگی یا غفلت است و اصولاً این مسئله یکی از ابزارهای حکمرانی است.
2- دقت نظر و دغدغه ایشان در خصوص شکلگیری دوقطبی، نکته برجستهای بود که در بینات نیز به چشم میخورد. در اینجا باید توضیح داد که البته منظور از دوقطبیای که نباید تشکیل شود، دوقطبی رایج و متعارف انتخاباتی - که جنس سیاسی دارد- نیست، بلکه دوقطبیای مدنظر است که چندجانبه، تمامعیار و در حد حاد و حداکثری است. دوقطبیای که در حوزههای گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی تشدید میگردد و همافزایی قطبهای مخالف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به خطکشی تمامعیار جامعه انجامیده و حتی میتواند
تا مرز «فروپاشی اجتماعی» پیش رود.
همه ما ماجرای فتنه 88 را به خوبی در خاطر داریم، هرچند این فتنه نتیجه طراحیهای پیچیده و چندلایه دشمن و شبکه همکار داخلی آن بود، اما بستری که توطئه دشمن را محقق نمود، جامعه قطببندی شدهای بود که حتی تا ماهها پس از انتخابات در رقابتهای انتخاباتی گرفتار مانده بود. بیشک شرایط کنونی جامعه به گونهای است که در صورتی که در رقابتهای انتخاباتی 96 نیز چنین قطببندی وسیعی بخواهد رخ دهد، به مراتب تلختر از حوادث سال 1388 را به همراه خواهد داشت.
3- تأکید معظمله بر لزوم وحدت نکته مهم دیگری بود که در بیان ایشان مشهود بود. اصل توصیه ایشان به عدم ورود به انتخابات از باب پیشگیری از خدشه به اساس «وحدت ملی» بود و آشکار نمودن این موضوع از سوی ایشان نیز با هدف جلوگیری از شکاف و منازعه بیاساس در جبهه مؤمن انقلابی بود. کلیدواژه «وحدت» از اساسیترین دالهای گفتمانی امام راحل(ره) و مقام معظم رهبری بوده و هرچند گروهی با تفسیر به رأی کوشیدهاند وحدت را گرفتار «تخصیص» نمایند، اما این مهم هیچگاه در گفتمان انقلاب به حاشیه نمیرود.
4- شاید یکی از دلایلی که منجر به اعلام آشکار محتوای دیدار گردید، مقاومت عجیبی بود که در مقابل نقل قول ماوقع دیدار از سوی عدهای مشاهده میشد. بهانههایی همچون «انکار حرفهای درگوشی منقول از رهبری»، «عدم صراحت از سوی رهبری» و «بیاعتمادی به کدها و ناقلان آن» آورده میشد و در آخرین رویداد نقل یک حدیث در ابتدای درس خارج فقه به عنوان ابزاری برای نقض ماوقع دیدار استفاده شد. از آن عجیبتر سکوت آقای احمدینژاد بود که با سفر وی به گرگان و برخی اظهارات وی در این سفر بر پیچیدگی ماجرا افزود. جای این پرسش بوده و هست که اگر رئیسجمهور سابق برای استمزاج نظر رهبری به دیدار رفته بود چرا دقیقاً در نقطه مقابل نتیجه جلسه عمل و آنگاه که شبهات را میبیند سکوت اختیار میکند؟
5- یکی از ترفندهایی که در طول عمر نظام جمهوری اسلامی برای هجمه به مقام ولایت از آن استفاده شده، تهاجم به اطرافیان و نزدیکان رهبری و تلاش برای القا کردن «کانالیزه بودن این مقام» است. در زمان امام راحل عظیمالشأن نیز جریانات ضدانقلاب همچون باند مهدی هاشمی معدوم میکوشیدند با حمله به «حاج سیداحمد خمینی» و نیز برخی مسئولان عالیرتبه – معاذالله- امام را کانالیزه شده توسط اطرافیان نشان دهند. در طول سالهای اخیر نیز برخی معدود هواداران حلقه انحرافی میکوشیدند برخی تصمیمات رهبری را که مطابق میل خود نمیدیدند متأثر از حلقههای پیرامونی و نهادهای خاص معرفی کنند. در ماجرای عزل معاون اول رئیس جمهور سابق، قهر 11 روزه و... شبیه چنین القائاتی مشاهده میشود. البته ناگفته پیداست در ضمن این موج عملیات روانی تخریب شخص رهبری نیز وجود دارد. جملات صریح رهبر معظم انقلاب پاسخی محکم و قاطع به این خط تخریبی بود. «اینی هم که حالا بگویند که فلانی [رهبری] تحت تأثیر زید و عمرو و بکر است؛ نه، این حرفها چیست؟ بنده از زید و عمرو و بکر و اینها هم بیشتر اطلاع دارم، هم انگیزه بیشتر دارم.» به نظر میرسد این بیان صریح معظمله تکلیف نیروهای انقلاب در مواردی را که در آینده رخ خواهد داد، مشخص خواهد کرد و آن اعتماد به نیروهای ثقه رهبری است.
6- بیانات اخیر امام خامنهای، همچون بسیاری از سخنان ایشان «فصلالخطاب» بوده و تکلیف بسیاری را در عمل به رسالت انقلابی مشخص کرد. البته در عین حال آزمونی برای سنجش کسانی است که مدعی ولایتمداری و پیگیر «گفتمان امام و انقلاب» بوده و هستند. توجه به این توصیه و عمل به آن سره را از ناسره مشخص خواهد کرد.
همین مطلب:
.