تدوین سندهای بالادستی همچون چشمانداز 20ساله و سیاستهای کلی موضوعی در کنار تنظیم و تصویب برنامههای پنجساله توسعه تا حدودی جایگاه نظام برنامهریزی را در پیشرفت تثبیت کرده است. البته این بدان معنا نیست که برنامههایی که در 25 سال گذشته تصویب و اجرا شد، خالی از اشکال بوده و توانسته باشد همه موانع پیشرفت کشور را از سر راه بردارد. اما حداقل فایده وجود برنامههای پنجساله و مسیر قانونی تصویب آن نهادینه شدن نگاه بلندمدت و راهبردی در مسئولان و تصمیمگیران است.
تعالی جویی و تلاش در جهت حرکت به سمت جلو، در نهاد فطری انسان نهادینه شده است و دوران معاصر با تکیه هر چه بیشتر بر دانش و تفکر، این امر بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. در این زمان، از تک تک آحاد بشریت گرفته تا مجموعه جامعه انسانی، مقوله «پیشرفت» را برای خود هدفی اساسی دانسته و چنین گمان میرود که گام برنداشتن یک جامعه در جهت پیشرفت به منزله مرگ تدریجی و نابودی آن جامعه خواهد بود.
میزگرد "گفت وگوی سیاسی" رادیو گفتگو با نگاهی به نفوذ جریانی به بررسی شیوه های نفوذ به مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی پرداخت.
ماجرای ورود غیرقانونی تفنگداران دریایی امریکایی به آبهای سرزمینی کشورمان که منجر به بازداشت این نیروها شد، روز گذشته تیتر بسیاری از رسانههای داخلی و بینالمللی را به خود اختصاص داد. آزادی این نیروها در کمتر از 24 ساعت پس از تجاوز نکته مهمی بود که در این ماجرا برجسته گردید. فارغ از دلیل ورود این نیروها و حاشیههایی که در اینباره مطرح میشود، مقایسهای میان این حادثه و حادثه دیگری- که به آن اشاره خواهد شد- نکات مهمی را روشن خواهد کرد.
تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی سرشار از فراز و فرودهای سیاسی جریانهای گوناگون است و سپهر سیاستورزی برای هریک از کنشگران این عرصه، افتوخیزهای فراوانی داشته است. در این میان نقش مجلس شورای اسلامی بهعنوان قوه مقننه جمهوری اسلامی ایران و تبلور مردمسالاری دینی و مشارکت ملت در تعیین سرنوشت، برجسته و انکارناپذیر است.
«قول میدهم که اعتبار و احترام را به پاسپورت ایرانی برگردانم.» این جملات معروف یکی از کلیدواژههای اصلی تبلیغات دکتر حسن روحانی در رقابتهای انتخابات یازدهم رئیسجمهوری (1392) بود که البته تا حد زیادی در یادها مانده است.
البته تکیه ایشان در کوران رقابتهای انتخاباتی بر مسئله گذرنامه ایرانی، تنها به همین جمله ختم نمیشود و او در ادامه تأکید میکند: «ارزش پاسپورت علامت نوع رابطه ما با دنیاست؛ اگر روابط ما با کشوری، قارهای یا کل جهان صمیمی و بر مبنای احترام متقابل و منافع متقابل، روابط گرمی شد، آنوقت شهروند ایرانی در آن کشور جایگاه دیگری پیدا میکند، در آن صورت چهره ایرانی را که میبینند، بهعنوان چهره دوست نگاه میکنند و پاسپورت هم جایگاه خود را پیدا میکند.»
شانزدهم آذر که در تقویم کشور بهعنوان «روز دانشجو» ثبتشده است، با مفهوم سلطه ناپذیری و استکبارستیزی پیوندی عمیق داشته و دارد. هرچند در طول ادوار گذشته تلاش شده است تا ماهیت جنبش دانشجویی استحاله شده و آرمانهای تقلبی و بدلی برای این حرکت -که عدالتخواهی جزو ذات آن است- جعل شود، اما پر واضح است که این آرمانهای اصیل و ذات حقیقی این جنبش به فراموشی سپرده میشود.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع فرماندهان گردانهای بسیج، علاوه بر آنکه حاوی نکات مهمی در تحلیل شرایط روز داخلی و بینالمللی بود، پیامهایی اساسی برای مخاطبان اصلی این دیدار، یعنی بسیج و بسیجیان داشت. یکی از محورهای خطاب معظمله به بسیج، تعیین اولویتهای امروز شبکه انسانی گسترده بسیج بود، در این خصوص میتوان نکات ذیل را مورداشاره قرار داد:
1- اولین اولویت مورد تأکید معظمله، عبارت بود از «تقوا و طهارت». انسانی که دغدغه انسانسازی دارد و در خصوص سالمسازی محیط اجتماعی، احساس تکلیف میکند در درجه نخست باید در جهت اصلاح خود بکوشد و بنیادیترین سطح اصلاح یک انسان، اصلاح معنوی، اخلاقی و تربیتی اوست که بر اساس آموزههای اسلامی، تقوا در اینجا معنا مییابد. در این خصوص ایشان با اشاره به توصیه معمول بزرگان اهل معنا و سالکان طریق حق، «پرهیز از محرمات و گناه» را سبب برکت دادن به زندگی و جلب رحمتالله دانستند و این نکته را مهمترین اولویت بسیج و بسیجیان بر شمردند.
2- دومین توصیه اولویتدار مورد تأکید معظمله، «بصیرت» بود. بصیرت را میتوان بینشی دانست که باعث تشخیص سره از ناسره در شرایط غبارآلود و پیچیده و آزمونی برای سنجش میزان پایایی مؤمن در سنگر توحید و مجاهدت میشود. داشتن بصیرت سبب میشود اولاً انسان نگاه راهبردی و فراگیر به جبهه تخاصم حق علیه باطل داشته باشد و رویدادهای جزئی و کماهمیت، توجه او را از مسائل اساسی غافل نسازد. چه بسیارند کسانی که حتی در پیرامون خود بهعنوان تحلیلگر و یا نخبه سیاسی اجتماعی شناخته میشوند، اما با درگیر شدن بر مسائل کماهمیت، از سطح حیاتی و اساسی منازعات و جبههبندیها غفلت میورزند و گاه پازل دشمن را تکمیل میکنند. تجربه فتنه 88 بهخوبی نشان داد که حتی برخی از چهرههای موجه و مورد رجوع مردم، چگونه در فهم سادهترین مسائل اطراف خود ناتوان میمانند و موجبات انحراف و تباه جمعی را فراهم میآورند؟!
به تعبیر حضرت امام خامنهای « بصیرت این است که انسان بداند، این حقایق را درک کند، جایگاه خودش را، جایگاه کشورش را، جایگاه ملّتش را، جایگاه منطق انقلاب را، جایگاه آن خطّ مستقیم و صراط مستقیمی که امام در کشور ترسیم کرد؛ جایگاه اینها را بداند؛ این، بصیرت است.»
3- اولویت دیگر مورد تأکید معظمله «آمادگی، کمربستگی و پا به رکاب بودن» است که البته از ویژگیهای اساسی هر عنصر بسیجی است، اما در شرایط کنونی معنا و مفهوم خاصتری مییابد. سرعت و پیچیدگی تحولات منطقه از یکسو و نیز غدر و حیله روزافزون دشمن از سوی دیگر، هوشیاری و در میدان بودن هرچه بیشتر بسیجیان را ضروری مینماید. مروری بر تحولات امروز منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا، از یمن، سوریه، بحرین و فلسطین و ... نشان میدهد که دشمن تلاش میکند به گونه مطلوب خود در دنیا روایت و قضاوت کند. اینجاست که انسان مؤمن و بسیجی باید احساس تکلیف و تلاش کند ندای مظلوم هرچه بیشتر به همه دنیا رسانده شود و ظلم و ظالم را رسوا کند.
بر این اساس رهبر معظم انقلاب اسلامی میفرمایند: «اغلب این مسائلی که امروز دارد اتّفاق میافتد، مسائلی است که قضاوت عادلانه منصفانه انسانی یکچیز است، قضاوت مغرضانه خباثتآلود غربیها و سیاستمدارانشان و دستگاههای تبلیغاتیشان یک جور دیگر است. مثلاً مسئله بحرین؛ مثلاً مسئله یمن؛ مثلاً مسئله سوریه... در مقابل این دنیا، انسان بابصیرت میفهمد که باید چه کار کند، میفهمد که موضع او چه موضع حقّی است.»
هرچند فناوریهای عصر ارتباطات تاکنون بیشتر بر ضد انقلاب اسلامی به کار گرفتهشده است، اما جبهه مؤمن انقلابی، خصوصاً جوانان بسیجی میتوانند ثابت کنند که از همین ابزار میتوان علیه تولیدکنندگان آن نیز بهره جست و به روشنگری در فضای جهانی پرداخت.
در این خصوص رهبر معظم انقلاب اسلامی میفرمایند: «بسیج میتواند به دیگران تفهیم کند که مواضع سیاسی جمهوری اسلامی ایران -که امروز ما مواضع رسمی و سیاسی مسئولین دولتیمان و دستگاهمان در مورد سوریه، در مورد عراق، در مورد بحرین، در مورد یمن، در مورد فلسطین، مواضع روشن و آشکاری است- منطقیترین مواضعی است که میتواند یک انسانِ منصف و عاقل اتّخاذ بکند.» بر این اساس برجستهسازی عقلانیت موجود در آرمانهای انقلاب اسلامی و گفتمان عمومی نظام جمهوری اسلامی، چه در مواضع و چه در رویکردها و اقدامات، میتواند یکی از مهمترین رسالتهای بسیج باشد. مخاطب چنین پیامی، تنها به مخاطبان داخلی محدود نشده و در گستره منطقهای و فرامنطقهای و جهانی نیز معنا مییابد.
چنین میدان گستردهای در مقابل بسیج و جبهه مؤمن انقلابی، بار دیگر یادآور این نکته اساسی و راهبردی است که منازعه انقلاب اسلامی با نظام سلطه و جبهه استکبار به پایان نرسیده و فراز و نشیبهای سیاسی جزئی نمیتواند مسیر عمومی روشنی را که حضرت امام (ره) در برابر ملت ایران گشودند، مسدود یا منحرف سازد.
همین مطلب:
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی روز گذشته در دیدار فرماندهان گردانهای بسیج، حامل نکات مهمی بود که از جمله آنها، موضوع مهم و راهبردی «نفوذ» بود. در همین بیانات، ایشان دو مسیر مورداستفاده جریان نفوذ را مورداشاره قراردادند که بهنظر میرسد، تبیین هر یک از این انواع نفوذ و ویژگیها و کارکردهای آنها ضروری است.
کارآمدی نظامهای اجرایی، یکی از چالشهای اساسی کشور در سالهای اخیر بوده است و میتوان گفت حل این مسئله میتواند حل مسائل دیگر را نیز به همراه داشته باشد. در این میان آنچه باید بیشتر بدان توجه کرد، نقش و جایگاه مردم و نهادهای مردمی در حل این مسئله جدی و عمومی است. بر این اساس بسیج بهعنوان سرمایه اجتماعی نظام و تبلور نقشآفرینی عمومی و تخصصی مردم در حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، میتواند پاسخگوی مناسبی برای این مسئله و مسائلی از این دست باشد. در ادامه کوشش خواهد شد به برخی نکات مهم حول فرصتهای بالقوه و بالفعل درون بسیج برای کارآمدسازی دولت و نظام اجرایی کشور پرداخته شود.
یکی از ویژگیهای بیبدیل انقلاب اسلامی، تکیه آن بر نیروی عظیم و دائماً در حال جوشش مردمی است، بهگونهای که سرمایه اجتماعی، چه در مقطع حدوث و چه در مرحله بقا، در نظام و انقلاب اسلامی بروز و ظهور داشته است. در این میان نمیتوان تدبیر داهیانه امام راحل عظیمالشأن را در شکلگیری عنصر «بسیج» بهعنوان جلوه نقشآفرینی مردم در حفظ و تعالی انقلاب اسلامی نادیده گرفت.
قریب به یک ماه از نامه مهم و راهبردی رهبر معظم انقلاب اسلامی به رئیسجمهور که از آن میتوان بهعنوان «نقشه راه صیانت از منافع و عزت ملی در اجرای برجام» تعبیر کرد، میگذرد و اینک همه دلسوزان انقلاب و مصالح کشور منتظر اجرای دقیق این سند راهبردی هستند.
بهنظر میرسد مهمترین فراز این متن که در حقیقت مبانی نظری این نامه را شکل میدهد، بند دوم آن است که در آن تأکید شده است «دولت ایالات متحده امریکا، در قضیه هستهای و نه در هیچ مسئله دیگری، در برابر ایران رویکردی جز خصومت و اخلال در پیش نگرفته است و در آینده هم بعید است جز این روش عمل کند. » بر این اساس میتوان گفت «عدم اعتماد به سلطهگر» مهمترین عنصر مفهومی این نقشه راه بوده که البته این عنصر مفهومی برگرفته از معارف عمیق الهی و گفتمان انقلاب اسلامی است.
امروزه دانش و فناوری یکی از کانونهای مولد اقتدار برای دولتها و موجودیتهای اقتصادی و سیاسی دیگر به شمار میآید. چنانکه مشاهده میشود دولتها اعم از آنها که در عرف، توسعهیافته خوانده میشوند و آنها که درحالتوسعه نامیده میشوند، تلاش میکنند میزان قابلاعتنایی از درآمد ملی خود را مصروف رشد و گسترش اقتدار علمی خود کنند. در این میان جمهوری اسلامی ایران نیز بر اساس اسناد بالادستی خود از جمله سند چشمانداز بیست ساله ایران 1404، رتبه اول علمی فناوری در منطقه غرب آسیا را هدف گرفته است که این هدف، جز با تلاشی مداوم و راهبرد پایدار در این زمینه امکانپذیر نیست.
برگزاری نمایشگاه مطبوعات امسال با اما و اگرهای فراوانی همراه شده است، بهگونهای که میتوان آن را حاشیهدارترین نمایشگاه مطبوعات کشور دانست. از سویی همانگونه که پیشبینی میشد، حضور رئیسجمهور محترم در این نمایشگاه نیز، از حاشیههای موجود بیتأثیر نماند و با حاشیههایی جدی و بسیار پررنگتر از متن مصادف شد.
شناسایی و بازداشت تعدادی از عوامل نفوذی دشمن در رسانهها از سوی سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بخشی از ابعاد پنهان پروژه پیچیده نفوذ را آشکار ساخت، البته همانگونه که انتظار میرفت این برخورد امنیتی- قضایی با عصبانیت دشمن مواجه شد و این نوع واکنش، بهخوبی این حقیقت را آشکار ساخت که نفوذ واقعیتی انکارناپذیر بوده و در ارتباط داشتن عوامل مذکور با پروژه نفوذ نباید تردید کرد.
فراگیری شعار «مرگ بر آمریکا» را میتوان یکی از ثمرات انقلاب اسلامی دانست که البته امروز دیگر محدود به جغرافیای ایران اسلامی نیست و در بسیاری از نقاط دنیا از سوی آزادگان جهان فریاد زده میشود. این شعار جهانی را میتوان نمادی از «استکبارستیزی» و «سلطهناپذیری» ملت ایران دانست که در طول سیوشش سال گذشته، بهعنوان الگویی قابل اعتنا در پیش چشم ملتهای دنیا بوده و درسهای فراوانی برای بسیاری از جهانیان داشته است.
پایان مذاکرات هستهای و نهایی شدن سند برجام بهعنوان خروجی این مذاکرات، اکنون برخی گمانهزنیها در پی بررسی امکان تسری این مدل از حل مسئله به دیگر چالشهای میان جمهوری اسلامی ایران و غرب است. در عین حال برخی خوشبینیها سبب شده است تا عدهای اساساً برجام را پایانی بر تخاصم میان ایران و امریکا قلمداد کرده و از اتمام استکبارستیزی سخن به میان آورند.
نامه رهبر معظم انقلاب اسلامی به رئیسجمهور در خصوص اجرای موافقتنامه «برجام» را میتوان نقطه عطفی در روند تحولات مربوط به پرونده هستهای ایران دانست که به نظر میرسد میتوان در خصوص ابعاد گوناگون، نکاتی را ذکر نمود. در این یادداشت تلاش خواهد شد برخی تأملات پیرامون این نامه مورد مداقه قرار گیرد
بسمه تعالی
وَ مَن یَخرُج مِن بَیتِه مُهاجِراً اِلَی اللهِ وَ رَسولِه ثُمَّ یُدرِکهُ المَوتُ فَقَد وَقَعَ اَجرُهُ عَلَی الله؛
محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی و ولی امر مسلمین
حضرت آیتاللهالعظمی امام خامنهای (مدظلهالعالی)
سلامعلیکم
با درود بر خاتم پیامبران و خاندان پاکش و ارواح طیبه امام راحل و شهدای انقلاب اسلامی، با چشمانی اشکبار قلم را به دست گرفتهام و بر لوح ادب میسایم تا بخشی از آنچه در نهانخانه دلم میگذرد را با امام امت در میان بگذارم.
رهبر معظم انقلاب اسلامی، چندی پیش در دیدار فرماندهان و مسئولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تأکید بر هوشیاری در برابر نفوذ دشمن فرمودند: «امروز نفوذ دشمن یکی از تهدیدهای بزرگ است برای این کشور؛ دنبال نفوذند. نفوذ یعنی چه؟ نفوذ اقتصادی ممکن است، که البتّه کماهمّیتترین آن نفوذ اقتصادی است؛ و ممکن است که جزو کماهمّیتترین [هم] نفوذ امنیتی باشد. نفوذ امنیتی چیز کوچکی نیست امّا در مقابل نفوذ فکری و فرهنگی و سیاسی، کم اهمّیت است. نفوذ امنیتی عوامل خودش را دارد، مسئولان گوناگون - از جمله خود سپاه- جلوی نفوذ امنیتی دشمن را با کمال قدرت انشاءالله میگیرند. در زمینههای اقتصادی، چشمهای بینای مسئولان اقتصادی بایستی باز باشد و مواظب باشند که [دشمنان] نفوذ اقتصادی پیدا نکنند؛. . . این هم البتّه خیلی مهم است؛ امّا در قبال اقتصاد فرهنگی، اقتصاد سیاسی، نفوذ سیاسی و نفوذ فرهنگی اهمیتش، کمتر است و از همه مهمتر، نفوذ سیاسی و نفوذ فرهنگی است.»
همانگونه که در بیان ایشان مشهود است، باوجود آنکه نفوذ اقتصادی و امنیتی نیز از دغدغههای مهم معظمله است، اما آنچه مهمتر و نگرانکنندهتر مینماید، نفوذ سیاسی و فرهنگی است. لذا در این یادداشت کوشیده خواهد شد بهاختصار در باب اهمیت این سطح از نفوذ اشاراتی شود
رهبر معظم انقلاب اسلامی، هفته گذشته در جمع اقشار مختلف مردم با معرفی «حفظ روحیه انقلابیگری» در مردم و به خصوص در جوانها بهعنوان یکی از مهمترین راههای تقویت درونی، فرمودند: «سعی دشمنان این است که جوان ما را لاابالی بار بیاورند، نسبت به انقلاب بیتفاوت بار بیاورند، روحیه حماسه و انقلابیگری را در او بکشند و از بین ببرند؛ جلوی این باید ایستاد. جوان، روحیه انقلابیگری را باید حفظ کند و مسئولان کشور جوانهای انقلابی را گرامی بدارند؛ اینهمه جوانهای حزباللهی و انقلابی را برخی از گویندگان و نویسندگان نکوبند به اسم افراطی و امثال اینها. جوان انقلابی را باید گرامی داشت، باید به روحیه انقلابیگری تشویق کرد؛ این روحیه است که کشور را حفظ میکند، از کشور دفاع میکند؛ این روحیه است که در هنگام خطر به داد کشور میرسد. سه عامل اساسی اقتدار ملّی اینها است: اقتصاد قوی و مقاوم، علم پیشرفته و روزافزون و حفظ روحیه انقلابیگری در همه به خصوص در جوانها؛ اینها است که میتواند کشور را حفظ کند؛ آنوقت دشمن مأیوس خواهد شد.»
اشاره معظمله نخست به اینکه مسئولان کشور باید جوانهای انقلابی را گرامی بدارند و نیز دوم آنکه برخی این قشر از مردم را با برچسب «افراطی» نکوبند، اشاره لطیفی است به رویکردی ناصواب در برخی تریبونهای رسمی خصوصاً برخی از مسئولان که بهجای تکریم جبهه جوانان مؤمن انقلابی، با زدن این قبیل برچسبهای مخرب، تلاش میکنند آنها را به حاشیه ببرند.
با اعلام جمعبندی مذاکرات هستهای، یکی از مهمترین مسائلی که ذهن تحلیلگران و ناظران سیاسی را به خود معطوف کرده است، تأثیرات پایان مذاکرات بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. دلیل این توجه خاص را باید در اهمیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران جستوجو کرد، چراکه اکنون ایران اسلامی نقش فعال و تأثیرگذاری در بسیاری از تحولات منطقهای و جهانی دارد و نمیتوان آن را در معادلات بینالمللی نادیده انگاشت. بر همین اساس است که این روزها در برخی محافل رسانهای و سیاسی، تلاش میشود اینگونه وانمود شود که مشی انقلابی و آرمانخواهانه نظام اسلامی دچار افول شده و در دوره بهاصطلاح «پسابرجام» یا «بعد از برجام» قرار است تغییر مهمی در اصول سیاست خارجی کشورمان اتفاق افتد؛ اما با توجه به بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در مقطع اخیر میتوان مهمترین مختصات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را در دوره آتی چنین ترسیم کرد
چند روز پیش یادداشتی از دوست عزیزم محمدصادق شهبازی از مسئولین اسبق جنبش عدالتخواه دانشجویی خواندم با عنوان «جایگزین کردن ولایتفقیه مردمی خمینی و خامنهای با ولایتفقیه سلطنتی-نخبگانی!» او در این نوشته از فتنههای مختلفی همچون «فتنهی افراط/اعتدال و همصدایی با اسرائیل» «فتنهی ولایتمداری» «فتنهی قانونگرایی» «فتنهی افشاگری متقابل» و «فتنهی مردمزدایی (بسیجزدایی از مردم)» نام میبرد و سعی میکند در چارچوبی تحلیلی، با زاویه دید مطلوب خودش تفسیری از تحولات ارائه دهد.
طبعاً من با او در برخی موارد همنظر نیستم تفسیر من از برخی تحولات بهگونهای دیگر است، اما قصدم در این نوشتار نقد یادداشت شهبازی نیست، بلکه درنگی در نکتهای باریکترازمو در این یادداشت مرا وادار به در دست گرفتن قلم نمود. البته قصد داشتم با پیغام خصوصی نکته اصلی مدنظرم را به استحضار او برسانم، اما با تأملی اندک و با توجه به اینکه یادداشت او رسانهای شده است، تصمیم گرفتم در منظر و مرئی عموم این نکته را متذکر شوم.
انتشار گفتوگوی عبدالرضا رحمانی فضلی با پایگاه اطلاعرسانی دولت، بازتاب وسیعی در رسانهها داشته است، خصوصاً آنکه در لابهلای گفتههای وزیر کشور، جملهای به چشم میخورد که تأملبرانگیز است. وزیر کشور دولت یازدهم گفته است: «عمر این دولت، به نیمه نرسیده، یکچهارم آن سپریشده! آقای روحانی قرار است هشت سال رئیسجمهور باشند!» در خصوص این جمله وزیر کشور که از قضا مسئول برگزاری انتخابات نیز است، گفتنیهایی وجود دارد که از کنار آنها نمیتوان گذشت: