عبرت از خیال خام
عبرت از خیال خام
گذر انقلاب اسلامی از نزدیک به چهار دهه چالشها، تجربه ذیقیمتی از نوع مواجهه با چالشهای متنوع سیاسی را در اختیار گذارده است که مطالعه آنها میتواند مفید و درعینحال عبرتآموز باشد. از مهمترین تجارب انقلاب اسلامی که به دست آوردن آن کمهزینه نیز نبوده است، چالش حضور خواص در قدرت و ابتلا به آسیبهای ناشی از آن است.
36 سال پیش در یکی از روزهای سرد بهمن 1358 مردم ایران بهپای صندوقهای رأی رفتند تا با انتخاب اولین رئیسجمهور ایران، اولین گام عملی برای اجرای قانون اساسی جدید ایران را رقم زنند. به دلایلی که در این نوشتار مجال بررسی آن نیست، ابوالحسن بنیصدر دانشآموخته اقتصاد که سنخیت چندانی نیز با خط و اندیشه امام نداشت، موفق به کسب اقبال عمومی شد و بهعنوان اولین رئیسجمهور ایران، به نمادی از نخستین تجربه انتخاباتی ریاست جمهوری در کشور تبدیل شد.
هرچند او در اولین روز تحویل گرفتن قدرت از زبان امام راحل شنید که «حب الدنیا رأس کل خطیئه» اما در عمل از این پند بهره چندانی نبرد و به همان خطای بزرگی که امام (ره) از ابتدا نگران آن بود دچار شد. اما در ذیل مطالعه روند صعود و سقوط بنیصدر به سندی برمیخوریم که این روزها معنا و مفهومی خاص پیدا میکند.
در یکی از بیانیههای دفتر سیاسی وقت سپاه که همان روزها صادرشده به ماجرایی اشارهشده است که نشانگر بارزی از حرکت اولین رئیسجمهور ایران در مسیر سقوط است.
در این سند آمده است: «در یکی از ملاقاتهایی که شورای عالی سپاه با بنیصدر در زمان فرماندهی کل قوایی بنیصدر و بستری شدن امام در بیمارستان داشتند، یکی از اعضای شورای عالی سپاه از بنیصدر میپرسد: چرا هر وقت ما میخواهیم با شما ملاقات کنیم باید روزها منتظر بمانیم ولی آقای مسعود رجوی هر وقت اراده کند میتواند با شما ملاقات کند؟! آقای بنیصدر جواب میدهد: من باید این گروهها را داشته باشم، زیرا وقتیکه ما از دولت آلمان علت شرکتشان در تحریم اقتصادی نسبت به ایران را پرسیدیم، به ما گفتند ما با مطالعه بولتنهای پزشکی امام به این نتیجه رسیدهایم که امام بیش از سه ماه دیگر زنده نیست. بنابراین امام سه ماه دیگر فوت میکند و روحانیت دستهدسته میشوند، تنها این گروهها هستند که به علت داشتن تشکیلات، در ایران باقی میمانند و قدرت را در دست میگیرند. من باید این گروهها را داشته باشم.»
بنا به اذعان خود بنیصدر، اشاره غربیها، وی را به این جمعبندی میرساند که خورشید پر برکت عمر امام (ره) در حال غروب است و اینجاست که روحیه غرور، قدرتطلبی و طمعورزی درون او زبانه میکشد و به طمع دستاندازی حداکثری و تمامیتخواهانه به اریکه قدرت، خود را یکهتاز میدان میانگارد و بیمحابا در مسیر سقوط تاخت میکند.
هیچ بعید نیست که آنچه دولت وقت آلمان غربی به نمایندگی از غرب سلطهجو از طریق حلقههای نفوذ به رئیسجمهور وقت ایران رسانده است، نوعی از عملیات ادراکی (Perception operations) باشد که با هدف تأثیرگذاری بر ذهن نخبگان حریف با بهرهگیری از اطلاعات کانالیزه شده یا بعضاً غلط دنبال میشود.
بههرروی بیماری نفسانی بنیصدر درافتادن او در تله فریب راهبردی دشمن مؤثر واقع شد و نهایتاً او با تصور قریبالوقوع بودن پایان عمر پربرکت امام (ره) ماهیت خود را نمایان ساخت و همین امر سقوط او را قطعی کرد.
اکنون به روزگار امروز بازمیگردیم. چهار روز پیش تقی رحمانی، یکی از عناصر موسوم به ملی ـ مذهبی خارجنشین در مصاحبه با رسانههای ضدانقلاب، تلاش میکند با ادعای بیماری رهبر معظم انقلاب اسلامی، مجلس خبرگان دوره پنجم را بهعنوان تعیینکننده رهبر آینده معرفی کند. او همچنین سعی میکند با برجستهسازی اختلاف سلیقههای درون حاکمیت، نوعی جبههبندی برای تصاحب قدرت را میان نهادهای انقلابی و جریانهای سیاسی ترسیم کند.
هرچند این ادعاهای عناصری که ابایی از آشکار شدن رابطهشان با سرویسهای اطلاعاتی غرب ندارند، چیز تازهای نیست و همواره تلاش آنان برای القای قریبالوقوع بودن آسیب دیدن نظام بوده است، اما در کمال تأسف باید گفت گویا تلاشهای حلقههای نفوذ سرویسهای اطلاعاتی دشمن برای تکرار عملیات ادراکی روی خواص تا حدودی با موفقیت همراه بوده است.
این تجربه تاریخی باید مقابل چشم مسئولین امروز کشور باشد که در پازل دشمنپسند بازی نکنند. حتی اگر احساس کنند رفتار مشابه میتواند برای آنان رأی خاکسترها را به ارمغان آورد، باز هم نباید از زبان مسئولین نظام جمهوری اسلامی چنین تعابیری شنیده شود.
همین مطلب: