آیا توافق لوزان، به تنشزدایی با آمریکا میانجامد؟

در نخستین روز سال 1394، رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات خود در جوار حرم رضوی، به موضوع مذاکرات هستهای جمهوری اسلامی ایران و 1+5 اشاره نمودند و به ذکر چهار تذکر در این باب پرداختند. اینک که در مرحلهای حساس از روند مذاکرات هستهای هستیم و طرفین با انتشار بیانیه مشترک مطبوعاتی در لوزان آماده بحث، بررسی و نگارش متن نهایی توافق احتمالی میشوند، مداقهای بر این چهار محور مورد تأکید معظمله، بسیاری از ابهامات را در خصوص منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در روند جاری، برطرف خواهد ساخت.
ویژه نامه نوروزی رونامه جوان با عنوان خلاف خط خمینی (ره) منتشر گردید. در این ویژه نامه به موضوعات اندیشه امام(ره) و گفتمان اصلاحطلبان پرداخته شد است. برای دریافت نسخه الکترونیک آن میتونید از لینک زیر اقدام بفرمایید.
مسأله صدور و اجرای حکم محکومیت یکی از مسئولان سابق اجرایی به یکی از مهمترین پروندههای خبرساز قضایی تبدیلشده است و به نظر میرسد ضروری است که پیرامون آن اندکی تأمل و مداقه گردد.
انقلاب اسلامی چه در مرحله حدوث و چه در عصر تداوم، پیوندی وثیق با حضور مردمی داشته و تبلور این حضور را میتوان در برهههایی همچون انتخابات و البته راهپیماییهای ملی دانست. در میان مراسم انقلاب اسلامی، اما راهپیمایی بیست و دوم بهمن جایگاه ویژهای داشته و دارد و تقریباً بسان سنجهای است که جهانیان، همهساله میزان همراهی امت با انقلاب و نظام را با آن ارزیابی کنند. علاوه بر اینها نکتهای دیگر که در فهم دقیق این راهپیمایی بروز و ظهور مییابد، از همزمانی این رویداد با تحولات داخلی و خارجی مرتبط با کشورمان و تأثیر و تأثراتی است که تحولات از این رویداد عظیم ملی میپذیرند.
بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع کارکنان و فرماندهان نیروی دریایی، حاوی نکات مهمی در فهم عمیق و واقعی از روند پیش روی مذاکرات هستهای بود و میتوان آن را بهمثابه نقشه راه مذاکرهکنندگان کشورمان دانست. در این یادداشت خواهیم کوشید نگاهی گذرا بر برخی نکات مهم این بیانات بیندازیم.
امام خامنه ای (مدظله العالی):
مطمئنّم که ملّت ایران هم آن توافقی را که در آن عزّت او محفوظ بماند، احترامش محفوظ بماند، منافعش حفظ بشود، مخالفتی ندارد، موافقت خواهد کرد؛ منتها باید این خصوصیات، بلاشک ملاحظه بشود؛ باید تکریم و حرمت ملّت ایران و مسئلهی اساسیِ مهمّی که عبارت است از پیشرفت ملّت ایران، محفوظ بشود و محفوظ بماند. ملّت ایران عادت نکرده است که به زورگوییِ دشمنان گوش فرا بدهد و تسلیم زورگویی و باجخواهی بشود
همایش مدعیان اصلاحطلبی در حالی هفته گذشته در تهران برگزار شد، که با حاشیهها و نکات قابلتأملی همراه بود. از جمله نکات تأملبرانگیز این همایش طرح مواضع انحصارطلبانه از سوی برخی سخنرانان این همایش بود که جای بررسی دارد. آنگونه که یکی از چهرههای شناختهشده جریان مذکور در این همایش با بیان اینکه ما کرسیهای زیادی را نمیخواهیم، میگوید: «ما تنها ۲۹۰ کرسی مجلس را میخواهیم. » (!) او حتی پا را فراتر نهاده و صراحتاً از دولت میخواهد فرماندارانی را که از دولت قبل برجای ماندهاند، برکنار کند. لحن طلبکارانه- انحصارطلبانهای که در کلام این رجل سیاسی دومخردادی به چشم میخورد، یادآور منش و رویکردی است که در جریان سیاسی مذکور نهادینه و در عمر سیاسی چندین ساله بهتناوب مشاهده شده است.
فتنه ۸۸ تنها آنچیزی نبود که توی خیابان بهوسیله تعدادی آدم دیده شد؛ این یکچیز ریشهداری بود، یک بیماری عمیقی درست کرده بودند، اهدافی داشتند، زمینهها و مقدمات فراوانی برایش چیده شده بود، کارهای بزرگی شده بود و هدفهای بسیار خطرناکی دنبال این کار بود که با این برخوردهای گوناگون سیاسی و امنیتی و اینها حل نمیشد؛ یک حرکت عظیم مردمی لازم داشت که این حرکت، حرکت ۹ دی بود؛ آمدند بساط فتنه و فتنهگران را در هم پیچیدند. لذا حادثه ۹ دی یک حادثه ماندنی در تاریخ ماست. من آن سال هم گفتم که این حادثه، حادثه کوچکی نیست. این حادثه، شبیه حوادث اول انقلاب است. این حادثه بایستی حفظ شود، بایستی گرامی داشته شود. » این جملات حکیمانه رهبر معظم انقلاب را میتوان روایتی کوتاه اما پرمغز و ژرفاندیشانه از فتنه و حماسه 9 دی دانست.
انتشار اظهارات منسوب به یکی از سران فتنه - که در حصر قانونی به سر میبرد- در فضای مجازی و رسانههای ضدانقلاب در روزهای اخیر نکات قابل تأملی را با خود به همراه داشته است که در خور بررسی است.
فتنه 88 را میتوان یکی از نقاط عطف تاریخ انقلاب اسلامی دانست که هرچند با وقایع تلخ و ناگواری همراه بود، اما تجربهای درسآموز و گرانسنگ را در اختیار ملت ایران نهاد. این پیچیدهترین و عمیقترین چالش انقلاب، سنگ محک و عیار مناسبی برای سنجش نخبگان و خواص ایران بود.
جملات نقلشده از سید محمد خاتمی در دیدار نمایندگان تشکل دانشجویی، بار دیگر این مسئلهی مهم را در ذهنها درخور تأمل نمود که نسبت میان جریان تجدیدنظرطلب و براندازی نظام اسلامی چیست؟ او گفته بود: «اصلاحطلبان بارها گفتهاند با براندازی و براندازان مخالفاند. براندازان جایی در میان جامعه ندارند. ما این کشور و نظام و پیشرفت آن را میخواهیم و همه در چارچوب این قانون اساسی حرکت میکنیم. ممکن است نقد به قانون اساسی هم مطرح باشد، اما مبنای حرکت در جامعه قانون اساسی است و قانون اساسی ظرف یکبارمصرف نیست که دور بیندازیم و ما پایبند به این قانون اساسی هستیم.»[1] فهم دقیقی از مقولهی براندازی و نیز نگاهی اجمالی بر نظرگاهها و کنش سیاسی جریان متبوع وی، میتواند روشنکنندهی حقیقت بر ناظران باشد.
شانزدهم آذرماه 1393 در حالی به پایان رسید که فعالان عرصه دانشجویی و دانشگاهیان انتظار بهمراتب بیشتری از آنچه مشاهده شد، داشتند. آنان که با عرصه دانشگاه آشنایی دارند میدانند که امسال نیز همانند سالهای گذشته، تحلیلگران و ناظران منتظر آن بودند تا پویایی و نشاط سیاسی را در دانشگاه در این ایام خاص مشاهده کنند. اکنون به نظر میرسد ضروری است در این مجال بهطور اجمالی به ارزیابی آنچه در 16 آذرماه سالجاری رخ داد بپردازیم.
یکی از جنبشهای اجتماعی هر جامعهای که اتفاقاً نقش مهمی در مطالبه آرمانها و حقطلبی دارد، جنبش دانشجویی است. اقتضای عدالتخواهانه و حقمدارانه سن جوانی و نیز ورود به سن بلوغ سیاسی شرایطی را رقم میزند که اجتماع دانشجویان فعال و آرمانگرا، پیشبرنده اهداف مصلحانه در جامعه باشد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی پنجشنبه گذشته در دیدار مجمع عالی بسیج مستضعفین در ضمن نکات مطروحه خود به مسئله بصیرت بهعنوان یکی از پایههای تفکر بسیجی اشاره کردند و در تعریف آن فرمودند: «یعنی شناخت زمان، شناخت نیاز، شناخت اولویت، شناخت دشمن، شناخت دوست، شناخت وسیلهای که در مقابل دشمن باید به کار برد؛ این شناختها بصیرت است. همیشه با یک سلاح نمیشود مبارزه کرد. در همه میدانها با یک سلاح نمیشود رفت.
آنچه در خشت خام دید...
یک سال پیش رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجویان و دانش آموزان که به مناسبت سالگرد تسخیر لانه جاسوسی به محضرش شرفیاب شدند جملاتی فرمود که امروز از همیشه خواندنیتر است:
«این مذاکرهای که امروز دارد انجام میگیرد با شش کشور - که آمریکا هم جزو این شش کشور است - فقط در مورد مسائل هستهای است و لاغیر. بنده هم اوّلِ امسال در مشهد مقدّس در سخنرانی گفتم [که] مذاکره در موضوعات خاص اشکالی ندارد؛ منتها گفتم
من اعتماد ندارم، خوشبین نیستم به مذاکره، لکن میخواهند مذاکره کنند، بکنند؛ ما هم به اذنالله ضرری نمیکنیم.
یک تجربهای در اختیار ملّت ایران است - که حالا من مختصراً عرض خواهم کرد - این تجربه ظرفیّت فکری ملّت ما را بالا خواهد برد؛
مثل تجربهای که در سال ۸۲ و ۸۳ در زمینهی تعلیق غنیسازی انجام گرفت، که آنوقت تعلیق غنیسازی را در مذاکرات با همین اروپاییها، جمهوری اسلامی برای یک مدّتی پذیرفت.
خب ما دو سال عقب افتادیم، لکن به نفع ما تمام شد. چرا؟
چون فهمیدیم که با تعلیق غنیسازی، امید همکاری از طرف شرکای غربی مطلقاً وجود ندارد. اگر ما آن تعلیق اختیاری را - که البتّه بهنحوی تحمیلشده بود، لکن ما قبول کردیم، مسئولین ما قبول کردند - آن روز قبول نکرده بودیم، ممکن بود کسانی بگویند خب یک ذرّه شما عقبنشینی میکردید، همهی مشکلات حل میشد، پروندهی هستهای ایران عادی میشد.
آن تعلیق غنیسازی این فایده را برای ما داشت که معلوم شد با عقبنشینی، با تعلیق غنیسازی، با عقب افتادن کار، با تعطیل کردن بسیاری از کارها مشکل حل نمیشود؛ طرف مقابل دنبال مطلب دیگری است؛ این را ما فهمیدیم، لذا بعدازآن شروع کردیم غنیسازی را آغاز کردن.
امروز وضعیّت جمهوری اسلامی با سال ۸۲، زمین تا آسمان فرق کرده؛ آن روز ما چانه میزدیم سرِ دو، سه سانتریفیوژ، [ درحالیکه] امروز چندین هزار سانتریفیوژ مشغول کارند. جوانهای ما، دانشمندان ما، محقّقین ما، مسئولین ما همّت کردند، کارها را پیش بردند. بنابراین از مذاکراتی هم که امروز در جریان است، ما ضرری نخواهیم کرد.
البتّه بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم؛ من فکر نمیکنم [از] این مذاکرات آن نتیجهای را که ملّت ایران انتظار دارد، بهدست بیاید، لکن تجربهای است و پشتوانهی تجربی ملّت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد؛ ایرادی ندارد امّا لازم است ملّت بیدار باشد. ما از مسئولین خودمان که دارند در جبههی دیپلماسی فعّالیّت میکنند، کار میکنند، قرص و محکم حمایت میکنیم، امّا ملّت باید بیدار باشد، بداند چه اتّفاقی دارد میافتد [تا] بعضی از تبلیغاتچیهای مواجببگیر دشمن و بعضی از تبلیغاتچیهای بیمزدومواجب - از روی سادهلوحی - نتوانند افکار عمومی را گمراه کنند.»
آری مرد الهی، آنچه خیلیها در آیینه ندیدند، در خشت خام دید ...
«نماینده مجلس وکیلالمله است، نباید وکیلالدوله باشد»، «مجلس باید جلوی خودسریهای دولت را بگیرد»، «دولت میخواهد مجلسی همسو با خود تشکیل دهد» و جملاتی از این قبیل را میشد سه سال پیش در چنین روزهایی در تیترهای روزنامههای زنجیرهای مشاهده کرد. آن روز شرایط سیاسی کشور بهگونهای دیگر بود و جریانات سیاسی تجدیدنظرطلب که سر خود را در رقابتهای سیاسی بیکلاه میدیدند، با طرح مباحث اختلافی میان قوای سهگانه میکوشیدند از آب گلآلود ماهی بگیرند.
درحالیکه همه منتظر معرفی چهرهای علمی برای تصدی وزارت علوم تحقیقاً و فناوری بودند، معرفی فخرالدین احمدی دانش آشتیانی بهعنوان وزیر پیشنهادی جدید ، ابهامات موجود در خصوص وضعیت فعلی و آینده این دستگاه کشور دوچندان کرد. بررسی نشانههای اولیه از چهره معرفیشده نشان میدهد، خاستگاه سیاسی وی نزدیک به طیف تندرویی است که در دوره موسوم به دوم خرداد بر مدیریت آموزش عالی کشور مسلط بوده و از هیچ آتشافروزی سیاسیای در محیط دانشگاه فروگذار نکردهاند.
دیروز، دوره 10 ساله مدیریت سیدعزتالله ضرغامی بر سازمان صداوسیما پایان یافت و بار این مسئولیت سنگین بر دوش مدیری دیگر نهاده شد. با پایان کار هر مدیریت مرسوم است نقاط ضعف و قوت کارنامه وی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. روشن است که ارائه تحلیلی جامع از وجوه مثبت و احیاناً منفی کارنامه مدیریت وی مجالی تفصیلی میطلبد که از حوصله این نوشتار خارج است. با اینحال بهحسب تقدیر از این مدیر رسانهای، کوشیده خواهد شد که برخی نقاط قوت کارنامه ضرغامی مورد بررسی قرار گیرد.
تأثیرپذیری روشن انقلاب اسلامی از قیام عاشورای حضرت اباعبدالله الحسین (ع) بر کسی پوشیده نیست. این تأثیرپذیری را هم در جنبههای معرفتی-اندیشه ای و هم در رویکردهای سیاسی و اجتماعی میتوان مشاهده کرد. بر این اساس میتوان عاشورا را در قالبی وسیعتر از یک نهضت الگو که «عامل احیاگر و استمراربخش» انقلاب اسلامی دانست.
تأکید اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در حکم آغاز کار دوره جدید کاری شورای عالی انقلاب فرهنگی بر موضوع حمایت از فعالیتهای خودجوش جبهه جوانان مؤمن و رویشهای فرهنگی انقلاب اسلامی، علاوه بر آن که به عنوان یک سیاست کلان و مبنای راهبرد فرهنگی نظام اسلامی تلقی میشود، از جنبههای دیگری نیز در خور تأمل و مداقه است.
نگاهی به بیانات و پیامهای راهبردی معظم له، خصوصاً در تخاطب مسئولان و کارگزاران نظام اسلامی نشان از تأکید مکرر ایشان در خصوص اهمیت جبهه جوانان و رویشهای انقلاب دارد که این مسئله از جنبههای مدیریت کلان و راهبری کلی نظام نیز حامل پیامهای مهمی است
از همان روزهایی که دولت یازدهم سکاندار امور اجرایی کشور گردید،میشد پیشبینی کرد که جریانات سیاسی خاصی که تا پیش از این از قدرت دور مانده بودند تلاش کنند تا فضای دولت را به حاشیه ببرند.
نامه سرگشاده علی مطهری نماینده مجلس که میکوشد با اظهارات جنجالی خود را در معرض رسانهها قرار دهد، به رئیس جمهور حاوی نکاتی است که در خور تأمل و بررسی است
در ۱ اسفند ۱۲۰۶ (۲۱ فوریه ۱۸۲۸) یعنی پس از پایان جنگ ایران و روسیه در قفقاز جنوبی و آذربایجان، بین روسیه و ایران، عهدنامه ای موسوم به ترکمانچای امضا شد. طی این قرارداد قلمروهای باقیمانده ایران از معاهده گلستان در قفقاز شامل خانات ایروان و نخجوان به روسیه واگذار شد. ایران حق کشتیرانی در دریای خزر را از دست داد و ملزم به پرداخت ۱۰ کرور تومان به روسیه شد. اما نکته ای که کمتر بدان پرداخته می شود و گاه در لابه لای صفحات تاریخ گم می شود، در فصل هفتم این معاهده به چشم می خورد