توافق دو مرحلهای چرا قابلپذیرش نیست؟
توافق دو مرحلهای چرا قابلپذیرش نیست؟
بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع کارکنان و فرماندهان نیروی دریایی، حاوی نکات مهمی در فهم عمیق و واقعی از روند پیش روی مذاکرات هستهای بود و میتوان آن را بهمثابه نقشه راه مذاکرهکنندگان کشورمان دانست. در این یادداشت خواهیم کوشید نگاهی گذرا بر برخی نکات مهم این بیانات بیندازیم.
1- نخستین نکته مورد اشاره معظمله، مسئله عدمموافقت با «توافق بد» بود. در این بیان ایشان اشارهای وجود داشت مبنی بر آنکه «امریکاییها مرتباً میگویند توافق نکردن بهتر از توافق بد است». در مقابل این جملهای که به کرات از زبان مقامات کاخ سفید بیان میشود، جملهای گاه از برخی تریبونهای داخلی شنیده میشود که از جهاتی قابلتأمل است: «هر توافقی بهتر از عدمتوافق است.» اکنون جای این پرسش است که چرا درست زمانی که دشمن دقیقاً منافع خود را ملحوظ میدارد، برخی در داخل چنین سادهلوحانه منافع ملی را به هیچ میانگارند و حاضرند همه دستاوردها و منافع ملت را بهپای مطامع زودگذر خود قربانی کنند؟
آنچه در ادبیات این طیف، به صورت پررنگ مشاهده میشود، نوعی از خودباختگی است که زمینهساز تحقیر ملی از سوی دشمن خواهد بود. به نظر میرسد دشمن نیز از طرح چنین مواضعی در داخل رضایتمند است چراکه اولاً طرح استقبال از هر توافقی موضع تیم مذاکرهکننده را در اثنای مذاکرات تضعیف میکند و ثانیاً دوگانهای که از طرح «هر توافقی- عدمتوافق» به طور ضمنی شکل میگیرد، زمینهساز دوقطبیسازی سیاسی اجتماعی است که مطلوب دشمن خواهد بود.
آنچه بیشتر تأسفبرانگیز است، طرح یا حمایت از چنین مواضعی از سوی کسانی است که باید خود در جایگاه مدافع منافع ملی کشور باشند. به نظر میرسد اشاره رهبر معظم انقلاب، ناشی از دغدغه معظمله در تأکید بیش از پیش متولیان امر بر صیانت از منافع ملت ایران است.
2- نکته دیگری که در بیان اخیر رهبر انقلاب مشاهده میشود و میتوان آن را بهنوعی راهبرد مقابلهای با سناریوی دشمن دانست، «تلاش بیوقفه مسئولان و هیئت مذاکرهکننده برای خارج کردن حربه تحریم از دست دشمن» است. روشن است که در شرایط کنونی دشمن خود را در موقعیت برتر میداند و دلیل آن نیز به برداشت آنها از میزان موفقیت تحریمها بازمیگردد. در این میان رفتار برخی از مدیران و مسئولان داخلی نیز در این ادراک دشمن بیتأثیر نبوده است.
برای مثال طرح چندباره نقاط ضعف اقتصادی کشور، درست در بحبوحه مذاکرات و نیز پیوند زدن مکرر بهبود شرایط اقتصادی به نتیجه مذاکرات، علاوه بر آنکه به معنای «دادن آدرسهای غلط به جامعه خودی» است در مقابل دشمن در فشار آوردن بیشتر خود تشجیع میکند.
در مقابل این انتظار رفته و میرود تا مسئولان اجرایی تلاش کنند با مدیریت جهادی و اجرای صحیح سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی حربه تحریم را از دست دشمن خارج کرده یا دستکم، آن را «کند» کنند. در شرایط کنونی که دشمن نه با سلاح تحریم که با سلاح نوسان قیمت نفت در حال «جنگ اقتصادی» با ملت ایران است، معنا و مفهوم این توصیه بهمراتب بهتر فهم میگردد که باید با همت و تلاش به داشتههای خود بیشتر امیدوار بود تا عنایت بیگانه.
3- نکته دیگر مورد تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی، «رفتار منطقی نظام اسلامی و رفتار غیرمنطقی و زورگویانه سلطهگران» در مذاکرات هستهای است. این تصریح معظمله را میتوان اشاره به حقایقی راهبردی دانست که اولاً مسیر مذاکره هموار نبوده و با مانع بزرگی به نام غیرمنطقی و زورگو بودن طرف مقابل مواجه است و ثانیاً این مانع میتواند مذاکرات را به عدمنتیجه منتهی کند که طبعاً در چنین شرایطی مقصر اصلی شکست مذاکره نه طرف منطقی بلکه طرف زورگو خواهد بود و این برهمگان اثبات خواهد شد.
از سویی در این جملات تذکر تلویحی نیز به مذاکرهکنندگان کشورمان به چشم میخورد که باید بیش از پیش در مواضع اصولی نظام اسلامی در مقابل زیادهخواهیهای غربی بایستند و جای هیچگونه اغماض نیست.
4- رهبر معظم انقلاب شرط موفقیت و تداوم مذاکرات را «تکریم، حرمت و پیشرفت ملت ایران» دانسته و توافقی را موردپذیرش دانستند که دربردارنده «عزت و احترام ملت ایران» باشد، طبعاً این ویژگیها باید به عنوان ملاک و معیارهای توافق خوب و تداوم مذاکرات مورد بحث و بررسی هرچه بیشتر تحلیلگران و صاحبنظران قرارگرفته و سنجههای کمی و قابلاندازهگیری آنها استخراج گردد.
5- نکته دیگری که در بیانات اخیر معظمله به چشم میخورد، ردطرح «توافق دومرحلهای» است. توافق دومرحلهای بدان معناست که ابتدا بر اصول کلی توافقی انجام پذیرد و سپس مذاکرات روی جزئیات ادامه یافته و به توافق جزئی بینجامد. به بیان دیگر توافق اولیه را میتوان توافق سیاسی یا اصولی دانست و توافقهای بعدی را توافق فنی.
در چرایی رد توافق دومرحلهای باید گفت، این توافق اولاً دستاورد محسوسی برای ملت ایران نخواهد داشت، چراکه توافق اولیه روی کلیاتی است که همین الان هم خیلی محل اختلاف نیست و اساساً عمده نقاط اختلاف روی مسائلی است که در حوزه فنی جای میگیرد، مانند مصادیق فعالیتهای هستهای و تحریمها و... ثانیاً توافق دومرحلهای صرفاً کارکرد تبلیغاتی داشته و از سویی فضا را برای شانتاژ رسانهای دشمن فراهم میآورد تا با طرح بهانههای پیدرپی طرف ایرانی را به عقبنشینی واداشته و از مواضع خود منصرف سازد، ثالثاً پذیرش توافق دومرحلهای متضمن وارد شدن به مسیری است که از هماکنون انتهای آن مشخص نیست و به باور برخی تحلیلگران ممکن است، لغو همه تحریمها در چنین فرآیندی 20 سال یا بیشتر طول بکشد، بیآنکه رهاوردی واقعی برای ملت ایران داشته باشد.
نکته دیگری که باید خاطر نشان کرد، تجربه تاریخی «عدماعتماد» ملت ایران به سلطهگران که در فرآیند یک سال و نیمه اخیر نیز بار دیگر تجربه گردیده، خود دلیل محکمی برای بطلان و بینتیجه بودن «توافق دومرحلهای» است. در مقابل توافقی مورد پذیرش است که در یک مرحله بوده و دربردارنده کلیات و جزئیات، با یکدیگر باشد. مفاد این قرارداد نیز باید روشن، واضح و غیرقابل تفسیر و تأویل بوده و به گونهای نباشد که طرف مقابل که عادت به چانهزنی دارد، در قضایای مختلف بهانهجویی کند.
ذکر این نکته در پایان ضروری است که طبعاً در روزهای آتی، راهپیمایی حماسی ملت ایران در 22 بهمن 1393، علاوه بر آنکه پشتیبان محکمی بر صیانت از منافع ملی ایران خواهد بود، روشنکننده مواضع ملت ایران در مطالبه عزت ملی و ایستادگی بر حقوق حقه خود خواهد بود و طراحیهای دشمن و برخی عناصر واداده را نیز نقش برآب خواهد ساخت.
همین مطلب:
http://harfeto.ir/?q=node/39762