تأملی بر رویکرد بی.بی.سی فارسی در قبال جامعهی ایرانی(قسمت دوم)؛
آیا میتوان منکر بیطرفی بی.بی.سی شد؟
در بخش پیشین این مقاله که به بررسی علت توجه ویژه سیاست گذاران رسانه B.B.C، به ایرانیان می پردازد، اهداف چندگانه دولت بریتانیا از صرف هزینه های هنگفت برای بخش فارسی آن مورد ارزیابی قرار گرفت. نوشته پیش رو بخش دوم این مقاله می باشد که در ادامه می آید.
روند حرکت طیفی از گروههای سیاسی نزدیک به «سید محمد خاتمی» که در گذشته با عنوان «چپ» شناخته میشدند و اکنون با عناوینی همچون «اصلاحطلبان» و «دوم خردادیها» از آنها یاد میشود در سپهر سیاسی کشور هر روز شتاب میگیرد و بسیاری از تحلیلگران این را به عنوان نشانهی تمایل اینان برای بازگشت به قدرت تفسیر میکنند. اما آن چه در این میان مهم مینماید بررسی گفتمان و پیام بنیادینی است که این جریان آن را برای پر کردن سبد خود از آرای مردم مهیا و معرفی مینماید و نیز هویت حقیقی این طیف که در این نوشتار به طور مختصر به آن پرداخته خواهد شد.
آیا مشتاق رابطه با آمریکائیم؟
دکتر محمود احمدی نژاد شامگاه چهارشنبه به وقت نیویورک برابر با صبح پنجشنبه به وقت تهران در گفتگوی زنده و مستقیم با ایرانیان خارج از کشور که از طریق شبکه جام جم 2 صورت گرفت، چنین گفت: « آینده روابط ایران و آمریکا به رفتار دولت آمریکا بستگی دارد چرا که ما اصل را در برقراری رابطه می دانیم و معتقدیم فقدان ارتباط به زیان دو طرف است و لازم است دولتمردان آمریکایی مقداری در اخلاق، رفتار و رویکردهای خود تجدیدنظر کنند تا مشکلات برطرف شود.» (خبرگزاری مهر، ۳۱ شهریور ۱۳۹۰)
آسوشیتدپرس خبرگزاری آمریکایی نیز اول مهرماه گزارش داد محمود احمدینژاد، رئیسجمهوری ایران، در مصاحبهای با خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت که برای ترمیم روابط میان ایران و آمریکا دیر نیست. وی که برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک بهسر میبرد روز پنجشنبه در مصاحبه با این خبرگزاری با اشاره به اینکه باراک اوباما، رئیسجمهوری ایالات متحده، در زمان انتخاب خود قول داد که روابط آمریکا و ایران را بهبود ببخشد گفت: «به نظر من این فرصت هنوز به طور کامل از دست نرفتهاست.» همچنین آقای احمدینژاد در مصاحبه با آسوشیتدپرس درخصوص رابطه ایران با آمریکا گفت که «ما بسیار طرفدار تغییر هستیم» و افزود: «من پیامی شخصی هم برای رئیسجمهور اوباما فرستادم ولی هیچوقت جوابی دریافت نکردم.» (رادیو فردا۱۳۹۰/۰۷/۰۱)
بازخوانی پیامدهای حادثهی 11 سپتامبر در ایران؛
مقایسه دیدگاه دیروز و امروز رئیس جمهور در خصوص نبرد فرهنگی
جنگ فرهنگی از وجود تا عدم!
چهارشنبه 16 شهریور 1390 رسانه ها جملاتی را به نقل از رئیس جمهور در خصوص «جنگ فرهنگی و لزوم نظامی ننمودن فرهنگ» نقل نمودند که البته واکنش های متعددی را نیز به دنبال داشت. رییس جمهور با اشاره به موضوع جنگ فرهنگی، گفته بود: «بنده به این موضوع اعتقاد ندارم، زیرا جنگ فرهنگ با بیفرهنگی و تعالی با سکوت است. جنگ و درگیری در دو نظام فکری و ارزشی که در راستای کمال انسان باشند، معنا و مفهومی ندارد.» دکتر احمدی نژاد همچنین با اشاره به طرح موضوعاتی درباره تشکیل ارتش سایبری گفت: «نباید به فرهنگ رنگ و بوی نظامی داد، ذات فرهنگ ریشهکن کردن برخورد نظامی از مناسبات انسانی است»
این سخنان را به جز نقد (که البته لازم است و مطمئنا در این روزها نخبگان و دلسوزان آن را انجام خواهند داد)، می توان مقایسه نیز نمود! مقایسه با سخنان پیشین جناب رئیس جمهور و البته نتایج آن کمی تأمل برانگیز خواهد بود
تکنوکرات ها در رؤیای قدرت
شدت گرفتن فعالیت طیف خاصی از جریان تکنوکرات و کارگزاران در فضای انتخاباتی پیش رو چندان عجیب به نظر نمی رسد، خصوصا که ویژگی های بارزی در این طیف وجود دارد که میل بازگشت به قدرت را همواره در آنان دوچندان نموده است. در این میان رفتار رسانه ای محسن هاشمی رفسنجانی مدیرعامل سابق مترو و از چهره های شناخته شده این جریان نیز حائز اهمیت است. وی علی رغم آن که چنین وانمود می کند که تمایلی برای حضور سیاسی و انتخاباتی ندارد اما روزی نیست که یکی از سخنان وی در تیتر صفحه نخست مطبوعات جای نگیرد.
حکایت آن سیلی لاعلاج
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر خود با مسئولان و مدیران نظام در تشریح فرصتها و جایگاه بینالمللی ج.ا.ا. به نکتهای ظریف اشاره کردند و ان تأثیر نوع دیپلماسی اتخاذ شده از سوی ایران در واکنش قدرتهای غربی است. ایشان فرمودند: «بعضی خیال میکنند اگر امروز فلان دولت مستکبر، چه در اروپا، چه در غیر اروپا، نسبت به جمهوری اسلامی یک حرفی میزند، یک چیزی میگوید، یک اظهارنظری میکند که اهانتآمیز به جمهوری اسلامی است، این معنایش تنزل رتبهی جمهوری اسلامی است؛ نه، اینها هر وقت توانستند، کردند. آن زمانی هم که ما متأسفانه یک مقداری در مقابل دشمن کوتاه میآمدیم، از این کارها میکردند. این جور نیست که ما حالا چون ایستادگی کردیم، چون استقامت به خرج دادیم، بگوییم اینها را سر لج آوردیم؛ نه. یک روزی در خطابههای مسئولینمان مناقب آمریکا ذکر میشد؛ همان روزها رئیس جمهور وقت آمریکا با سبکسری تمام، ایران را به عنوان محور شرارت معرفی کرد! یک روزی یکی از دولتهای اروپائی نسبت به جمهوری اسلامی اظهار علاقه و ارتباط و اینها میکرد؛ همان دولت سر قضیهی قهوهخانهی میکونوس دادگاه تشکیل داد، مسئولین درجهی یک کشور را در آن دادگاه متهم کرد! دولتهای اروپائی با آنها همدست شدند، همهشان سفرای خود را از تهران فراخوانی کردند؛ اینها که یادمان نرفته. خواستند سیلی بزنند، البته سیلی سختتری خوردند. از همین حسینیه آنچنان سیلیای خوردند که بعد تا مدتها دنبال علاجش بودند! هر وقت توانستند، آنها درصدد سیلی زدن برآمدند. هر وقت ما کوتاه آمدیم، یک خردهای سست برخورد کردیم، آنها پرروتر شدند. نخیر؛ ایستادگی جمهوری اسلامی، تصریح به شعارهای انقلاب، تصریح به مبانی انقلاب، عزت ما را در دنیا بیشتر کرده است.»[1]
اشاره معظم له با واقعه مهم و تأثیرگذار موسوم به «میکونوس» در روابط خارجی ایران و اروپا لازم مینماید با بازخوانی پروندهی این رویداد و حواشی و تأثیرات آن به بررسی عکسالعمل جمهوری اسلامی ایران و خصوصاً تدابیر رهبر فرزانه انقلاب در خنثی سازی این توطئه و تبدیل تهدید به فرصت پرداخته شود.
وقتی کسی محل این به اصطلاح اعتصاب غذا نمی گذارد
شکم های گرسنه فشار می آورد که بابا زودتر تو این وامونده یه چیزی بریز، آخرش زخم معده می کنی دیگه تا آخر عمر باید از خیر غذاهای چرب و چیل دنیا بگذری!!! از طرفی نگهان یاد آرمان (!) آزادیخواهی!!! می افتی که نخیر! من تا اخرین قطره ی خونمو در این راه باید بدهم!!!! اما یه دردی بد اذیتت می کنه! اگه گفتید چی؟ بله این که سه هفته است زور زدم تا همه عالم و ادم بفهمند من در اعتراض به سیاست های رژیم دست به اعتصاب غذا زدم و حالا ...!
رأفت آمنه و آب گل آلود قدرت طلبان
ماجرای بخشش جوان اسیدپاش توسط آمنه بهرامی که یکی از مهمترین اخبار اجتماعی این روزهاست و البته در فضای سیاست حاشیه سازیهایی نیز کرده است. جالبترین واکنش ، ورود سیدمحمد خاتمی رئیس جمهور سابق به این موضوع است که البته در لابه لای این ورود نیز اغراض سیاسی پنهان نمانده است.
خاتمی در پیام خود با اشاره به بخشش آمنه مینویسد: «بر همه ثابت شد که در برابر سنگدلی و بی آزرمی و نفرت پراکنی و خودخواهی و کینتوزی هنوز میتوان از مهربانی، شرافت و احترام به زندگی، دیگرخواهی و بزرگ منشی هم سراغ گرفت.» در این خصوص چند نکته به ذهن میرسد که مروری اجمالی بر آنها خالی از فایده نخواهد بود:
رمزگشایی از پروپاگاندای اخیر اصحاب فتنه علیه سپاه
نگاهی دوباره موج رسانهای و سیاسی علیه مواضع فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، و پس از آن که سردار جعفری از بایدها و نبایدهای حضور برخی اصحاب فتنه 88 در عرصههای چون انتخابات سخن گفت، خود گویای چرایی طراحی و اجرای این هجمه ی رسانهای است، اما با کمی تأمل در جوانب این مسئله میتوان به نکاتی چند دست یافت که اشاره به آنها خالی از فایده نخواهد بود.
بازخوانی فتنهی 18 تیر 1378
فتنهای با طرح ریزی ده ساله
مقام معظم رهبری در بیست و دومین سالگرد ارتحال ملکوتی امام راحل (ره) به ارائه تحلیلی پرداخته و از نقشه بیست سال دشمن بر براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران پس از ارتحال امام(ره) رمزگشایی نمودند: «دشمنان ما تصور میکردند با رحلت امام، آغاز فروپاشى این نظام مقدس کلید زده خواهد شد. آنها خیال میکردند امام که رفت، به تدریج این شعله خاموش خواهد شد، این چراغ خاموش خواهد شد. بعد، مراسم تشییع جنازهى امام، آن احساسات مردم، آن حرکت عظیم مردم در حمایت از کارى که خبرگان کردند، اینها را مأیوس کرد. یک برنامهریزى ده ساله کردند، ... ده سال بعد امیدوار بودند که نتیجه بدهد. سال 78 که آن حوادث پیش آمد، آن کسى که این حوادث را خنثى کرد، مردم بودند. روز بیست و سوم تیر سال 78 مردم آمدند در خیابانها، توطئهى دشمن را که سالها برایش برنامهریزى کرده بودند، در یک روز باطل کردند. آن روز گذشت. موج دوم، باز یک برنامهریزى دهساله بود تا سال 88 .»[1]
از این منظر میتوان ریشه بسیاری از راهبردها و راهکنش های کنونی دشمن در تقابل با نظام جمهوری اسلامی ایران را در حوادث گذشته خصوصاً تحولات تیرماه سال 1378 جست و جو کرد. اینک در دوازدهمین سالگرد وقوع فتنه 18 تیر 1378مروری بر فراز و فرود آن حادثهی مهم در ارائه تحلیلی صحیح از تحولات سیاسی تاریخی مفید و مؤثر خواهد بود.
یک سال پیش؛
آن یکشنبه سیاه مجلس
نمایندگان مجلس در جلسه علنی روز یکشنبه (30خرداد 89) با 134رأی موافق، ضمن نقض مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی، وقف اموال دانشگاه آزاد را تصویب کردند که براساس آن وقف اموال مراکز آموزش عالی و غیردولتی، غیرانتفاعی و سایر مؤسسات غیردولتی غیرآموزشی که هیأت مؤسس یا هیأت امنای آنها حق تصور مالکانه نسبت به آن را دارند و تا تاریخ تصویب این قانون صیغه وقف آن جاری شده است و یا در آن جاری شود معتبر است که در حقیقت همان تأیید «وقف اموال دانشگاه آزاد» بود
یکشنبه 30 خرداد 1389 روزی به یادماندنی و البته نه چندان افتخارآمیز در تاریخ دوره هشتم مجلس شورای اسلامی است. آن روز بود که در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی، طرحی با 134 رأی موافق! در مقابل 72 رأی مخالف به تصویب رسید که چه نمایندگان موافق طرح خواسته باشند و چه نخواسته باشند باید آن را «طرح پایمال 250 هزار میلیارد تومانی بیت المال» نامید! این طرح اگرچه نام فریبنده و عنوان غلطانداز «طرح حمایت از تأسیس و تقویت مؤسسات و مراکز آموزش عالی غیر دولتی» را با خود داشت ولی نگاهی- هر چند گذرا- به متن و حواشی آن نشان میداد که اساساً برای خروج دانشگاه آزاد اسلامی از نظارت قانونی نظام و بازگذاشتن دست گردانندگان آن برای ادامه دخل و تصرفهای بعضاً بیحساب و کتاب در مدیریت و سرمایه نجومی این دانشگاه تهیه و به مجلس ارائه شده است. بیجهت نیست که این روز از سوی برخی نخبگان سیاسی- رسانهای و تشکلهای دانشجویی و حتی برخی نمایندگان مجلس به «یکشنبه سیاه» معروف شد.
رمزگشایی از ابعاد پیدا و پنهان چالش اخیر
حاشیه سازی برای امنیت حاشیه سازان
تأملی بر رویدادهای سیاسی کشور در دو هفته اخیر و نیز تأکیدات بیش از پیش رهبر معظم انقلاب مبنی بر لزوم آرامش روانی مردم، پرهیز از به صحنه کشانده اختلافات سلیقهای و نیز هشدار در خصوص القای دوگانگی در ساختار نظام اسلامی میتواند از واقعیت آن چه میگذرد و نیز وظیفه فعالان و مؤثرین سیاسی و رسانهای ارزشی و اصولگرا رمزگشایی نماید.
برگردید به مواضع امام!
در میان هیاهوی گفتهها و ناگفتههای سیاسی امروز کشور ما، به نظر میرسد حلقه مفقودهای وجود دارد و آن سیره و اندیشهی امام(ره) در رفتار برخی سیاسیون است. به خوبی یاد داریم در کوران تبلیغات انتخاباتی یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری در جریان مناظره با کاندیدای دیگر، ضمن یادآوری فاصله گرفتن رقیبش از راه و روش امام راحل (ره) به او جملهای گفت که در ذهنها ماندگار شد: «برگردید به مواضع امام!» آری این جمله تاریخی ماندگار از سوی کسی که به احیای گفتمان امام (ره) شناخته میشد خطاب به کسی بود که با خاطراتش با امام فخر فروشی میکرد و عکس با امام افتخار مینمود، ولی عکس آن بزرگوار عمل میکرد. اما امروز کمی فضا تغییر کرده، فتنه 88 پرده از نفاق مدعیان امام(ره) انداخت و مردم ایران آنان را سران فتنه نامیدند. اما اکنون در دگر سو گویی دوباره امام (ره) به فراموشی سپرده میشود. اینجاست که باید به آن عزیز که اول بار این جمله را گفت، آن را برگردانیم و با ذکر برخی نصایح راهبردی آن پیر سفرکرده، تذکار کنیم: «برگردید به مواضع امام!»
منتفی شدن احتمال کاندیداتوری سرکرده جریان انحرافی
پنج شنبه ۸اردیبهشت ماه ۱۳۹۰، عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان قانون اساسی به منابع خبری گفت که مصوبه اصلاح قانون انتخابات در جلسه شورای نگهبان مغایر با شرع و قانون اساسی تشخیص داده نشد که با تأیید نهایی آن امکان کاندیداتوری سرکرده یک جریان انحرافی منتسب به اصولگرایی منتفی شد.
آلایش سیاسی، تهدیدی در کمین حساسترین وزارتخانه کشور!
امروزه برقراری امنیت یکی از اساسیترین وظائف حکومتها به شمار میآید به نحوی که در کشورهایی که کوچک سازی دولت جز اصول اولیه به شمار میآید، هنوز حوزههای امنیتی جز کارویژه حاکمیت قلمداد میگردد. یکی از اساسیترین جایگاهها در ساختار امنیتی یک کشور، از آن نهاد اطلاعاتی است. مروری بر حدود سه دهه از عمر وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران، به عنوان نهاد اطلاعاتی کشور نشانگر وجود چالشی اساسی و تهدیدزا در حساسترین وزارت خانه کشور ماست.
انقلاب فرهنگی و انقلابیون پشیمان
در آغازین سپیده دم انقلاب اسلامی، از اولین انتظارات اساسی از نظام جمهوری اسلامی، تحول در عرصههای مختلف خصوصا عرصه فرهنگ در سطوح عالی و نخبه سازی بود. آنچه در سطح دانشگاهها وجود داشت، ادامه روند آموزشی و تربیتی ناکارآمد و بلکه آلوده گذشته در کنار یک زائده جدید، یعنی تبدیل اتاقهای متعدد دانشگاه به دفاتر ویژه گروههای ریز و درشت سیاسی بی ارتباط با مبانی حرکت تحول ساز مردم بود. مدیریت جدید نظام آموزش عالی تنها در صورتی که مدرک مستقیم و قابل ارایه ای از سرسپردگی اساتید به ساواک و یا عضویت در فراماسونری و... دست مییافت از ادامه فعالیتشان جلوگیری میکرد. علاوه بر این مدیریت وقت دانشگاهها با اتکا به لیبرالیسم حاکم بر دولت موقت خود را موظف میدیدند که امکانات دانشگاه را در اختیار تبلیغات سیاسی گروههایی قرار دهند که گاه در نقاط دیگر کشور مسلحانه در برابر نظام ایستاده بودند. محمد ملکی، رییس وقت دانشگاه تهران به گفته خودش، پیشنهاد کرده بود که تمام اتاقهای یکی از ساختمانهای این دانشگاه به طورکامل در اختیار گروههای سیاسی مختلف قرار داده شود.
آقای هاشمی! دوستانتان در بحرین مشغول چه هستند؟
«مردم بحرین بی دفاعترین مردم در خیزش اسلامی در منطقه هستند» این عنوان تیتر یک روزنامه جمهوری اسلامی (نزدیک به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام) بود که در صفحه اول روز دوشنبه 22/1/1390 این روزنامه و به نقل از آقای هاشمی رفسنجانی به چشم میخورد. آری، حقا این جمله توصیفی صحیح از وضعیت مردم بحرین است که در کوران خیزش و بیداری اسلامی مردم منطقه، تنها این مردم بحرین هستند که از حق مطالبه حقوق حقه خود به بهانه تشیع اکثریتشان محروماند. دهها روز است که نیروهای عربستان سعودی و تعدادی دیگر از کشورهای جنوبی خلیج فارس، به بهانه حمایت از حکومت آل خلیفه در بحرین، وارد خاک این کشور شدهاند و به کشتار وحشیانه و بازداشت وسیع مبارزین بحرینی همت گماردهاند.
وقتی که میرحسین پدرش را زالو صفت می دانست
میر اسماعیل موسوی پدر میر حسین موسوی که چندی پیش در بستر بیماری بود، چهارشنبه ۱۰ فروردین ماه ۹۰ در سن ۹۷ سالگی دارفانی را وداع گفت. جالب آن بود که چند روز گذشته، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد با وی دیدار و عیادت کرده بودند، با این حال فرزندان موسوی تلاش کردند علت مرگ وی را نبودن موسوی و رهنورد کنار وی اعلام کنند. در همین رابطه سایتهای ضد انقلاب و منتسب به جریان فتنه با سوء استفاده از فوت حاج میراسماعیل موسوی فوت نام برده را سیاسی کرده و برای تحقق اهداف خود از هواداران موسوی برای ایجاد شورش و آشوب دعوت به عمل آوردند.
اما نکتهای شاید به آن کمتر توجه شد آن بود که اصولا میرحسین موسوی نه تنها افکار پدرش را قبول نداشت، بلکه منطق اورا زالوصفتی میپنداشت. قضای روزگار است که اکنون این پیرمرد انقلابی دار فانی را وداع گفته است، مراسم خاکسپاری و ترحیم او دستاویز کسانی میگردد که او روزگاری «زالوصفت» مینامیدند.
سرخوردگی فتنه گران ضدانقلاب از ناتوانی:
موسوی بازداشت شد،
هیچ غلطی نتوانستیم بکنیم!
قبل از 10 اسفند ،شبکه های تلویزیونی بی بی سی و صدای آمریکا و نیز سایت ها بالاترین و جرس با حراج آبروی حرفه ای خود ، خبر دروغ بازداشت موسوی و کروبی و انتقال آن ها به زندان حشمتیه را منتشر کردند تا به زعم خود با این بمب دروغین خبری ، ایران قیامت شود. اما روز اسفند کوچکترین حرکتی در خیابان های تهران که حائز اهمیت سیاسی و ارزش خبری باشد نیفتاد. این در حالی بود که گردانندگان بیرون از معرکه ، انتظار داشتند با انتشار خبر زندانی شدن موسوی و کروبی ، قیامتی در ایران برپا شود که بعضا" از آن به عنوان انقلاب یک روزه(!) یاد می کردند.
چرا اول اسفند ۸۹ خبری نبود؟
چند روز است که رسانه های فتنه گران به شدت بر موج پروپاگاندای تبلیغاتی خود سوار بودند و امید داشتند که روز گذشته (۱/۱۲/۱۳۸۹) لشکر خیابانی اغتشاشگران را به خیابانها بیاورند! اما این آرزو به دلشان ماند و خبری نبود.
برای پی بردن به علت بی اعتنایی به فراخوان فتنه کافی است به تصویر زیر توجه نماییم: