انتشار فایل صوتی مربوط به سخنرانی آقای منتظری در فضای مجازی، بار دیگر بخشهایی چالشبرانگیز از تاریخ سیاسی کشور را به موضوع مناقشهساز تبدیل کرد. البته ناگفته روشن است که پیش از این سخنان و خاطراتی از آقای منتظری درباره اعتراض به پرونده اعدام تروریستها در سال 1367 منتشر شده بود و از این جهت میتوان گفت این سخنرانی که اخیراً منتشر شده، چیز جدیدی نیست. از طرفی میدانیم که یکی از عواملی که عدم شایستگی آقای منتظری را برای ایفای وظیفه رهبری بهطور کامل اثبات کرد، انتشار نامه آقای منتظری در رسانه سلطنتی انگلیس یعنی بیبیسی بوده که منجر به صدور نامه معروف ششم فروردین حضرت امام(ره) شد.
امروز، بهکرات سخن از توسعه به میان میآید و عدهای نیز برای مدلسازی آن نظریهپردازی میکنند. در میان نظرگاههای این حوزه میتوان رهیافتی را شناسایی کرد که با تقسیمبندی جهان به توسعهیافته، درحالتوسعه و توسعهنیافته این مفهوم را القا میکند که کشوری توسعهیافته به شمار میرود که دارای فرهنگ، آداب، رفتار و جهتگیری سیاسی با مختصات غربی باشد. بر این اساس درحالتوسعه یعنی کشوری که در حال غربی شدن است و توسعهنیافته یعنی کشوری که در مسیر غربی شدن قرار ندارد. ملاک این تقسیمبندی نه برخورداری از دانش و فناوری پیشرفته، بلکه برخورداری از فرهنگ و ارزشهای غربی و حرکت در مسیر کسب آنها است. در این راستا، ایده توأم بودن فرهنگ و فناوری را مطرح نمودند. مدعای این ایده این بود که یا باید فناوری را با فرهنگ پذیرفت یا هر دو را رد کرد و چون فناوری از غرب میآید، باید فرهنگ هم از غرب بیاید.
تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی سرشار از فراز و فرودهای سیاسی جریانهای گوناگون است و سپهر سیاستورزی برای هریک از کنشگران این عرصه، افتوخیزهای فراوانی داشته است. در این میان نقش مجلس شورای اسلامی بهعنوان قوه مقننه جمهوری اسلامی ایران و تبلور مردمسالاری دینی و مشارکت ملت در تعیین سرنوشت، برجسته و انکارناپذیر است.
راهی که تجدیدنظرطلبان پس از امام بدان قدم گذاردند؛
جریان «واقفیه انقلاب اسلامی» پس از رحلت امام (ره) از ولیفقیه زمان فاصله گرفت و شدت انحراف آنان را به رویارویی با مکتب امام کشاند. کمتر از یک دهه پس از رحلت امام (ره) پردهها برافتاد و اینان که با نفاق خود را همراه با انقلاب و امام معرفی میکردند، عملاً ماهیت حقیقی خویش را اثبات کردند.
فتنه ۸۸ تنها آنچیزی نبود که توی خیابان بهوسیله تعدادی آدم دیده شد؛ این یکچیز ریشهداری بود، یک بیماری عمیقی درست کرده بودند، اهدافی داشتند، زمینهها و مقدمات فراوانی برایش چیده شده بود، کارهای بزرگی شده بود و هدفهای بسیار خطرناکی دنبال این کار بود که با این برخوردهای گوناگون سیاسی و امنیتی و اینها حل نمیشد؛ یک حرکت عظیم مردمی لازم داشت که این حرکت، حرکت ۹ دی بود؛ آمدند بساط فتنه و فتنهگران را در هم پیچیدند. لذا حادثه ۹ دی یک حادثه ماندنی در تاریخ ماست. من آن سال هم گفتم که این حادثه، حادثه کوچکی نیست. این حادثه، شبیه حوادث اول انقلاب است. این حادثه بایستی حفظ شود، بایستی گرامی داشته شود. » این جملات حکیمانه رهبر معظم انقلاب را میتوان روایتی کوتاه اما پرمغز و ژرفاندیشانه از فتنه و حماسه 9 دی دانست.
در یکی از روزهای اسفند 1206 هجری شمسی، مطابق با فوریه 1828 میلادی، یکی از سرنوشتسازترین معاهدات خارجی ایران با یکی از دول قدرتمند دنیا امضا شد. در این عهدنامه که در یکی از روستاهای آذربایجان، میان ایران و روسیه تزاری امضا گردید، دولت وقت کشورمان بر از دست رفتن بخشهایی از خاک کشورمان - قلمروهای باقیمانده ایران از معاهده گلستان در قفقاز شامل خانات ایروان و نخجوان و مغان و طالش علیا- صحه گذارد. علاوه بر این ایران حق کشتیرانی در دریای خزر را از دست داد و ملزم به پرداخت ۱۰ کرور تومان به روسیه شد.
در ۱ اسفند ۱۲۰۶ (۲۱ فوریه ۱۸۲۸) یعنی پس از پایان جنگ ایران و روسیه در قفقاز جنوبی و آذربایجان، بین روسیه و ایران، عهدنامه ای موسوم به ترکمانچای امضا شد. طی این قرارداد قلمروهای باقیمانده ایران از معاهده گلستان در قفقاز شامل خانات ایروان و نخجوان به روسیه واگذار شد. ایران حق کشتیرانی در دریای خزر را از دست داد و ملزم به پرداخت ۱۰ کرور تومان به روسیه شد. اما نکته ای که کمتر بدان پرداخته می شود و گاه در لابه لای صفحات تاریخ گم می شود، در فصل هفتم این معاهده به چشم می خورد
اکنون که 15 سال از وقوع فتنه تیرماه 1378 میگذرد، هنوز جای تحلیلهای بسیاری از زوایای ناگفته و ناپیدای آن باقی است. برای مثال این حادثه را نباید در چند جنجال سیاسی، همچون توقیف روزنامهی سلام و یا تجمعات کوی دانشگاه تهران و ... جستجو کرد، بلکه خاستگاه آن را باید در یک فرایند تحلیل روند ریشه یابی نمود.
چند روز پس از غائلهی چهاردهم اسفند 1360، شهید مظلوم آیتالله دکتر بهشتی در نامهای به مراد خویش امام راحل (ره) از حقایقی پرده برداشت که هنوز هم شنیدنی است. هرچند خط کلی این نامه مربوط به مقطع خاص زمانی جریانات سیاسی پیرامون بنیصدر است، اما در درون این نامه، نوعی جریان شناسی معرفتی گفتمانی به چشم میخورد که هنوز هم ارزش بررسی و تأمل دارد.
33 سال از حادثه ناگوار هفتم تیر که به شهادت شهید سیدمحمد حسینی بهشتی و 72تن از یاران انقلاب اسلامی انجامید، میگذرد. البته این حادثه تنها تروری نبود که دست پلید گروهکهای وابسته گلهای انقلاب را پرپر میکند، بلکه در طول سالهای آغازین پیروزی انقلاب، تعداد قابل ملاحظهای از متفکران و رجال سیاسی و فرهنگی جامعه به دست منافقین کوردل به شهادت رسیدند. آنچه در این میان هنوز قابل تأمل است، هدف این ترورها و نیز نکتهای خاص در فرآیند انجام آنهاست.
بررسی کارنامهی تکنوکراتها در حوزهی فرهنگی(2)؛
در قسمت اول این مقاله، به نگرشهای لیبرالگرایانهی موجود در برخی برنامهها نهادهای فرهنگیاجتماعی دولت سازندگی اشاره کردیم و بهطور مشخص، کارنامهی وزارت ارشاد این دولت، به مدیریت سید محمد خاتمی، و شهرداری تهران، به مدیریت غلامحسین کرباسچی، مورد بررسی قرار گرفت.اما نگرش مسامحهنگر و بیتفاوتی، تنها به بدنهی دولت سازندگی ختم نمیشد. متأسفانه، آنچه مشاهده میشد آن بود که مدیران عالیرتبهی این دولت نیز در این خصوص دچار بیتفاوتی، مسامحه و نوعی اباحهگرایی بودند.
دولت پنجم و ششم، که با مدیریت تکنوکراتها به دولت سازندگی معروف شد، بیشتر با وجه توسعهمحور، خصوصاً در حوزهی اقتصادی، شناخته میشود. واقعیت نیز آن است که وجههی همت این دولت عمدتاً نیز در ذیل همین حوزه دور میزد. با این حال، رویکرد ضمنی و انضمامی فرهنگی و البته با گرایشهای خاص که در دل برنامههای توسعهای این دولت وجود داشت و نیز همزمانی با تغییر راهبردهای نظام سلطه و اتخاذ استراتژی تهاجم نرم، که پیامدهای خاص خود را بر جامعهی ایرانی داشت، سبب شده است تا در مجموع بتوان گفت بررسی کارنامهی فرهنگی این دولت، حتی مهمتر از کارنامهی اقتصادی آن است. اکنون که به نظر میرسد شاهد رویکرد خاص در حوزهی فرهنگ از سوی برخی متولیان اجرایی هستیم، که البته بیشباهت به آن دوران نیست، کوشیده خواهد شد در این مقاله، رویکرد مذکور مورد بررسی و مداقه قرار گیرد.
سالهای نه چندان دور موسوم به دوم خرداد برای آنان که به اقتضای سنشان آن دوره را درک نموده و یا تاریخ آن را ورق زدهاند، یادآور فضای سیاسی پر التهابی بود که با شعار «توسعهی سیاسی» موجی از اقدامات بی سابقه در حوزه سیاست و رسانه در کشور را رقم زد که البته هم عبرت آموز و هم گاه غمبار بود. در ذیل همین پروژه موسوم به توسعهی سیاسی بر گسترش بی حد و حصر اطلاع رسانی و برداشتن محدودیتها چنان تأکید شد که برخی فراموش کردند که در لیبرالترین کشورها نیز حوزههایی چون منافع ملی و امنیت ملی جزء خطوط قرمز آزادی بیان و انتشار اطلاعات است.
یکی از اولین کتابهای منتشر شىده در تحلیل و آسیب شناسی فتنه 88 و حوادث پس از انتخابات دهم، کتاب «عبور از فتنه» است. این کتاب در سال 1389 و در اولین سالگرد انتخابات دهم ریاست جمهوری و با حضور جمعی از مسئولین، در نشست مسئولان بسیج دانشجویی دانشگاههای کشور رونمایی شد. عبور از فتنه در 3 جلد توسط مرکز مطالعات و پژوهشهای سازمان بسیج دانشجویی انتشار یافته است: جلد اول این مجموعه به تحلیل زمینه ها و علائم بروزفتنه که درحوادث پیش ازانتخابات ظاهرگردید، می پردازد.درجلددوم فرایند فتنه ازاوج تا زوال آن بررسی میشود و جلدسوم این مجموعه به تحلیل نقش و استراتژی بازیگران داخلی وخارجی فتنه 88 می پردازد.
گفتمانهای مطرح در فضای سیاسی اجتماعی انتخابات دهم، چرایی و چگونگی ورود میرحسین به انتخابات دهم، سیر حمایتی و سیر کلامی – گفتمانی میرحسین در انتخابات، براندازی مخملین، کودتای مخملی در کشورهای دیگر، شبیه سازی کودتای مخملی در ایران، پیشلرزههای فتنه، ابزارهای تبلیغاتی و محورهای جنگ روانی فتنه، پروژه تقلب و آشوب، اتهام جنایت و کشته سازی، نقش آقای هاشمی در فتنه، پیشینه زندگی موسوی، نقش احزاب داخلی و احزاب معاند و گروهکهای ضد انقلاب در فتنه، نقش و رویکردها و اقدامات سیاسی، اطلاعاتی و رسانهای بیگانگان در توطئه براندازی نرم، آشنایی با مؤسسات طراح و مجری براندازی نرم و قرارگاههای ناتوی فرهنگی، نقش رسانهها، فیسبوک و توییتر در فتنه، اظهار نظرات اقدامات عملی فتنه گران خارج نشین، حوادث و رویدادهای فتنه در روز قدس، 13آبان، 16آذر و عاشورای 88؛ خروش عاشورائیان در 9 دی، فتنه حکمیت و 22 بهمن آخرین میخ بر تابوت فتنه از عناوین و مسائل طرح شده در این کتاب هستند.
این کتاب 3 جلدی در تیراژ نسبتا بالایی چاپ شد و خیلی زود به چاپ دوم رسید و بحمدالله مورد استقبال مخاطبان محترم قرار گرفت.
هرچند این کتاب جزو کتابها متقدم منتشر شده در این حوزه است و احتمالاً کتابهای جدیدتر و جامع تری در این خصوص به بازار نشر راه یافته است، اما هنوز هم نکات قابل تأمل و کمتر گفته شده و شنیده شده ای در این کتاب هست که مطالعه آن را خصوصاً برای دانشجویان عزیز و جوانانی که پس از سال 88 با فضای سیاسی پیوند خورده اند، توصیه می نمایم.
به مناسبت چهارمین سالگرد حماسه 9دی، روز تبلور پیوند امام و امت، متن الکترونیکی این کتابها را منتشر می نمایم. از همه خوانندگان محترم نیز می خواهم که نگارنده را از دعای خیر خویش فراموش نسازند.
جهت دریافت فایل این کتاب به ادامه مطلب مراجعه نمایید:
چندی پیش دکتر حسامالدین آشنا مشاور فرهنگی و سرپرست مرکز بررسیهای استراتژیک رئیسجمهور در ضمن گفتوگویی مبسوط با ماهنامه اندیشه پویا در خصوص سابقه آشنایی و حضور در ستاد انتخاباتی اقای روحانی به نکته ای اشاره می کند که حاوی یک خطای و یا اعتراف تاریخی است.
وی در پاسخ به این سوال چه شد که آقای روحانی به سراغ شما آمدند، آیا آشنایی وی با شما پیشینه قدیمیتری داشت، اظهار داشت: من در یک مورد با ایشان همکاری نزدیکی داشتم. سال 77 در جریان مسئله رفع حصر آیتالله منتظری با ایشان از نزدیک کار کردم و فکر میکنم خاطره خوبی از آن تجربه داشتم.
وی نقش خود را در آن ماجرا مشاور خواند و افزود: آقای درینجفآبادی از من خواستند که به آقای روحانی کمک کنم.
انکار ولایت سیاسی امیرالمؤمنین در تنها کشور پیروِ اهل بیت!
وقتی خط فکری پدرمعنوی گروهک تروریستی از سرمقاله روزنامه اصلاح طلب سر درمیاورد.
روزنامه بهار در سر مقاله روز چهارشنبه خود به قلم علیاصغر غروی (از عناصر نهضت آزادی و فرزند محمدجواد غروی اصفهانی) با عنوان «امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟» مدعی گردید که «جزو وظایف رسولان الهی، از جمله پیامبر اسلام، تعیین جانشین یا خلیفه، که اصطلاحا نصب میگویند، برای تشکیل حکومت و اداره امور دنیای مردم نبوده است. پیامبران و بهویژه پیامبر اعظم برای رهایی بشر از همه قیود و بندهای جهل و بردگی و اسارت مبعوث شدهاند (اعراف 157). نصب یا تعیین، در خود، مفهوم سلب آزادی و نوعی از بندگی و بردگی را دارد. از اینرو ناقض هدف بعثت رسول اسلام، مذکور در آیه 157 اعراف است. بر این پایه حتما رسول اسلام خود ناقض پیامی که آورده است نمیشود./ پس پیام غدیر از سوی رسول آزادی و رهایی و عدل، معرفی ولی و امام مردم است تا قیام قیامت، نه تعیین و نصب حاکم سیاسی برای مدتی کوتاه.»
نقد و بررسی ادعاهای عجیب آقای هاشمی
آیا امام با حذف شعار «مرگ بر آمریکا» موافق بود؟
انتشار بخشهایی از کتاب جدید حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی با عنوان «صراحت نامه» در پایگاه اینترنتی ایشان با واکنشهای متفاوتی مواجه شده است. هرچند عده ای معدود که سالها دل خوشی از شنیدن این شعار نداشته اند، تا ان حد ذوق زده شده اندکه گمان بر تغییر سیاستهای کلی نظام در خصوص استکبار ستیزی برده اند، اما واقعیت آن است که بررسی دقیق اظهارات اقای هاشمی نشان می دهد که متآسفانه برخی از این اظهارات با واقع مطابق نبوده و دچار تناقضات قابل توجه تاریخی و معرفتی است. در این نوشتار به برخی از این مسائل اشاره خواهدگردید
وقتی امام (ره) دستور عزل حسن روحانی صادر کرد!
تاریخ عرصه ای است که بازخوانی هر از چند گاه آن و در مقاطع مختلف، چراغ راه امروز و فردای ما خواهد بود. پیش از بازنگری قانون اساسی بر اساس اصل ۱۷۵ مدیریت صداوسیما زیر نظر یک شورای سرپرستی بود که نمایندگان قوای سه گانه عضو آن بودند. در دوره اول مجلس «حسن روحانی» به نمایندگی از مجلس عضو و رئیس شورای سرپرستی صداوسیما بود. در این دوره مدیریت عامل سازمان صداوسیما با «محمد هاشمی بهرمانی» بود. شورای سرپرستی صداوسیما و در رأس آن حسن روحانی، اختلافات عدیده ای با ریاست وقت سازمان پیدا کرد، تا این که در یک کودتای نرم اقدام به برکناری وی نمودند.
بازخوانی یک اظهار نظر تاریخی
احمدی نژاد: تضعیف شورای نگهبان، ناشی از خودرأیی، استبداد و قصد تخلف است/ نباید از امکانات دولتی برای تبلیغ نامزدها استفاده نمود!
آقای محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری کنونی کشورمان که در سال ۱۳۸۰ در مسئولیت رییس هیأت نظارت بر انتخابات تهران بزرگ قرار داشت با بیان اینکه «شورای نگهبان ممکن است صلاحیت عده یی از داوطلبان مجلس را رد یا تأیید کند» گفت: تضعیف نهادهای نظارتی نه تنها هیچ کمکی به انجام یک انتخابات سالم نخواهد کرد، بلکه به کاهش درجه اعتماد و سلامت انتخابات می انجامد.