موج جدید شارلاتانیزم زنجیرهایها
سه شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۵۲ ب.ظ
موج جدید شارلاتانیزم زنجیرهایها
جنجالسازی اخیر روزنامه زنجیرهای که در امتداد خط القای رسانههای بیگانه در مورد پروژه اسیدپاشی انجام گرفت، بار دیگر آسیبهای موجود در فضای رسانهای کشور را نمایان ساخت. پیشینه این روند را باید در دورهای جستوجو کرد که بر پایه تئوریهای غلط و تصمیمات شتابزده، تصمیم به گسترش فعالیت مطبوعاتی بدون رعایت چارچوبهای قانونی گرفته شد. در این دوره که مصادف با سالهای پس از دوم خرداد 1376، بر مبنای راهبرد سیاسی جریان حاکم وقت، تلاش بر این بود تا از گشایش بیضابطه فضای رسانهای، مقاصد سیاسی و جناحی خاصی دنبال شود و عملاً روزنامههای زنجیرهای آتشبیار معرکههایی همچون «فشار از پایین، چانهزنی در بالا» و «فتح سنگر به سنگر» شدند.
نتیجه طبیعی سیاست فرهنگی دولت وقت، شکلگیری طیفی از روزنامههای زنجیرهای و به طبع آن روزنامهنگارانی بود که یک رسالت و مأموریت بیشتر برای خود متصور نبودند جز تأمین مقاصد سیاسی جریان متبوع. غوغازی و غوغازا بودن جریان پشتیبان این روزنامهها ایجاب میکرد تا این طیف فرصتطلبانه مترصد اوضاع جاری کشور باشد تا به هر بهانهای حاشیهسازی و به دنبال آن جنجالسازی و غوغاسالاری رخ دهد. توجه به مفاهیمی همچون «منافع ملی»، «امنیت ملی» و «آرامش مردم» کالای نایاب بازار مکارهای بود که طیف مذکور آنرا به راه انداخته بودند.
حوادثی همچون قتلهای زنجیرهای، کوی دانشگاه تهران و. . . تنها بهانههایی برای عرضاندام این جریان در مقابل نظام و منافع ملت بود آنهایی که به اقتضای سن یا مطالعه از حوادث آن دوره اطلاع دارند، بهخوبی به یاد دارند که در پروژه جنجالسازی به بهانه قتلها، طراحان اتاق جنگ روانی تجدیدنظرطلبان چه اتهاماتی را متوجه نظام و دلسوزان انقلاب کردند و کار بهجایی رسید که در کنار کشته سازیهای دروغین، بخشی از آمار تلفات جادهای و مقتولین حوادث شخصی نیز بهحساب این پرونده گذارده شد.
فتنه تیرماه 1378 نیز نتیجه ترفند همین جریان برای جلوگیری از تصویب اصلاحیه قانون مطبوعات در مجلس پنجم بود که در خلال حوادث پس از هجدهم تیرماه نیز باز همین روزنامه آتشبیار معرکه شدند و با آمار سازیهای دروغین تلاش کردند افکار عمومی را جریحهدار و نسبت به جریان مؤمن انقلابی بدبین کنند.
در چنین شرایطی بود که رهبر حکیم انقلاب اسلامی نسبت به این جریان که نقش پایگاههای دشمن در داخل خاک خودی را بازی میکردند هشدار دادند: «متأسفانه امروز میبینم همان دشمنی که بهوسیله تبلیغات خود، همتش این بود که افکار عمومی یک کشور را به سمتی متوجه کند، بهجای رادیوها آمده در داخل کشور ما پایگاه زده است! بعضی از این مطبوعاتی که امروز هستند، پایگاههای دشمناند؛ همان کاری را میکنند که رادیو و تلویزیونهای بی. بی. سی و امریکا و رژیم صهیونیستی میخواهند بکنند!... اما امروز مطبوعاتی پیدا میشوند که همه همتشان، تشویش افکار عمومی و ایجاد اختلاف و بدبینی در مردم و خوانندگانشان نسبت به نظام است! 10 عنوان، 15 عنوانروزنامه، گویا از یک مرکز هدایت میشوند؛ با تیترهای شبیه به هم در قضایای مختلف. قضایای کوچک را بزرگ میکنند و تیترهایی میزنند که هرکس این تیترها را میبیند، خیال میکند که همهچیز در کشور ازدسترفته است! اینها امید را در جوانان میمیرانند؛ روح اعتماد به مسئولان را در آحاد مردم کشور تضعیف میکنند و نهادهای اصلی کشور را مورد اهانت و توهین قرار میدهند!. . . در هر حادثهای، جو تهمت فضا را پر میکند! تروری اتفاق میافتد. هنوز هیچ اطلاعی در دست نیست؛ هنوز از اینکه این حادثه را چه کسی انجام داده، هیچکس سرنخی ندارد؛ اما میبینید که در روزنامه تیتر میزنند؛ سپاه را متهم میکنند؛ بسیج را متهم میکنند؛ روحانیت را متهم میکنند! هدف از این کارها چیست؟! چرا با بسیج اینقدر بدند؟! من در بخش اولِ صحبتم به شما عرض کردم که جوان سرشار از انرژی است؛ جوان هیجانطلب است. روزی که کشور دچار یک جنگ مسلحانه باشد، جوانان با میل و رغبت به میدان میروند. وقتیکه کشور در آرامش و صلح است، برای ارضای سالم هیجانطلبی جوانان، چه چیزی بهتر از بسیج؟ این ابتکار امام بود. روح هیجانطلب جوان، اگر بنا باشد در راه سازنده، در راه ایمانی، در راه سالم، در راهی که میتواند برای کشور مفید واقع شود، بهکار بیفتد، چه سازمانی مهمتر و مطمئنتر از سازمان بسیج است؟ چرا اینقدر با بسیج دشمنی میکنند؟! با چه دشمناند؟! چرا اینقدر بسیج را زیر سؤال میبرند؟! اینهاست که آن انگیزههای باطنی را برملا میکند.»
ایشان همچنین تأکید کردند: «من بارها به مسئولان دولتی تذکر دادهام و بهطور جدی از آنها خواستهام که جلوی این وضعیت را بگیرند. این اسمش محدود کردن مطبوعات نیست. این اسمش جلوگیری از انتقال آزاد اطلاعات نیست - انتقال سالم اطلاعات مورد تأیید ماست. این معنایش جلوگیری از نفوذ دشمن است. جلوگیری از به ثمر رسیدن توطئه تبلیغاتی دشمن است. من وجود این جریان تبلیغاتی و مطبوعاتی را به حال کشور، به حال جوانان، به حال آینده، به حال انقلاب و به حال ایمان مردم مضر میدانم. این جریان، دائم درصدد قداستشکنی از مسائل اساسی اسلامی است. مباحث اسلامی را زیر سؤال میبرند؛ انقلاب را زیر سؤال میبرند؛ نه با بیان منطقی، با روشهای بسیار غلط که جز در مطبوعات ناسالم در دورههایی که بوده، انسان نمیتواند نظیر و شبیهش را پیدا کند!. . . یکی از هدفهای دشمن این است که با تحریک احساسات، در کشور ایجاد ناامنی کند.»
حال بار دیگر به آنچه در روزهای اخیر رخداده است مروری گذرا داشته باشیم. چند حادثه مشکوک ابزار رسانههای بیگانه و روزنامههای زنجیرهای میشود تا هم آرامش عمومی مردم را بر هم بزنند، موج نگرانی در افکار عمومی ایجاد کنند و به اینها اکتفا نکرده و فریضه الهی امربهمعروف و چهره جریان مؤمن انقلابی را مخدوش نمایند. شباهتهایی غیرقابلانکار را میتوان در هر دو مقطع مشاهده کرد. گویی سناریویی یکسان در حال تکرار است. در هر دو در جامعه اضطراب افکنی شده، جریان مؤمن متهم شده و تلاش میشود از تصویب یک قانون مؤثر و مفید جلوگیری کند.
در چنین شرایطی به نظر میرسد، لازم است تدابیر قانونی و مدیریتی مناسبی از سوی مسئولان مربوط اتخاذ گردد تا از تکرار این سناریو جلوگیری شود، چراکه موفقیت مجدد این سناریو میتواند خسارتهای جبرانناپذیری برای منافع ملی و امنیت کشور داشته باشند.
نتیجه طبیعی سیاست فرهنگی دولت وقت، شکلگیری طیفی از روزنامههای زنجیرهای و به طبع آن روزنامهنگارانی بود که یک رسالت و مأموریت بیشتر برای خود متصور نبودند جز تأمین مقاصد سیاسی جریان متبوع. غوغازی و غوغازا بودن جریان پشتیبان این روزنامهها ایجاب میکرد تا این طیف فرصتطلبانه مترصد اوضاع جاری کشور باشد تا به هر بهانهای حاشیهسازی و به دنبال آن جنجالسازی و غوغاسالاری رخ دهد. توجه به مفاهیمی همچون «منافع ملی»، «امنیت ملی» و «آرامش مردم» کالای نایاب بازار مکارهای بود که طیف مذکور آنرا به راه انداخته بودند.
حوادثی همچون قتلهای زنجیرهای، کوی دانشگاه تهران و. . . تنها بهانههایی برای عرضاندام این جریان در مقابل نظام و منافع ملت بود آنهایی که به اقتضای سن یا مطالعه از حوادث آن دوره اطلاع دارند، بهخوبی به یاد دارند که در پروژه جنجالسازی به بهانه قتلها، طراحان اتاق جنگ روانی تجدیدنظرطلبان چه اتهاماتی را متوجه نظام و دلسوزان انقلاب کردند و کار بهجایی رسید که در کنار کشته سازیهای دروغین، بخشی از آمار تلفات جادهای و مقتولین حوادث شخصی نیز بهحساب این پرونده گذارده شد.
فتنه تیرماه 1378 نیز نتیجه ترفند همین جریان برای جلوگیری از تصویب اصلاحیه قانون مطبوعات در مجلس پنجم بود که در خلال حوادث پس از هجدهم تیرماه نیز باز همین روزنامه آتشبیار معرکه شدند و با آمار سازیهای دروغین تلاش کردند افکار عمومی را جریحهدار و نسبت به جریان مؤمن انقلابی بدبین کنند.
در چنین شرایطی بود که رهبر حکیم انقلاب اسلامی نسبت به این جریان که نقش پایگاههای دشمن در داخل خاک خودی را بازی میکردند هشدار دادند: «متأسفانه امروز میبینم همان دشمنی که بهوسیله تبلیغات خود، همتش این بود که افکار عمومی یک کشور را به سمتی متوجه کند، بهجای رادیوها آمده در داخل کشور ما پایگاه زده است! بعضی از این مطبوعاتی که امروز هستند، پایگاههای دشمناند؛ همان کاری را میکنند که رادیو و تلویزیونهای بی. بی. سی و امریکا و رژیم صهیونیستی میخواهند بکنند!... اما امروز مطبوعاتی پیدا میشوند که همه همتشان، تشویش افکار عمومی و ایجاد اختلاف و بدبینی در مردم و خوانندگانشان نسبت به نظام است! 10 عنوان، 15 عنوانروزنامه، گویا از یک مرکز هدایت میشوند؛ با تیترهای شبیه به هم در قضایای مختلف. قضایای کوچک را بزرگ میکنند و تیترهایی میزنند که هرکس این تیترها را میبیند، خیال میکند که همهچیز در کشور ازدسترفته است! اینها امید را در جوانان میمیرانند؛ روح اعتماد به مسئولان را در آحاد مردم کشور تضعیف میکنند و نهادهای اصلی کشور را مورد اهانت و توهین قرار میدهند!. . . در هر حادثهای، جو تهمت فضا را پر میکند! تروری اتفاق میافتد. هنوز هیچ اطلاعی در دست نیست؛ هنوز از اینکه این حادثه را چه کسی انجام داده، هیچکس سرنخی ندارد؛ اما میبینید که در روزنامه تیتر میزنند؛ سپاه را متهم میکنند؛ بسیج را متهم میکنند؛ روحانیت را متهم میکنند! هدف از این کارها چیست؟! چرا با بسیج اینقدر بدند؟! من در بخش اولِ صحبتم به شما عرض کردم که جوان سرشار از انرژی است؛ جوان هیجانطلب است. روزی که کشور دچار یک جنگ مسلحانه باشد، جوانان با میل و رغبت به میدان میروند. وقتیکه کشور در آرامش و صلح است، برای ارضای سالم هیجانطلبی جوانان، چه چیزی بهتر از بسیج؟ این ابتکار امام بود. روح هیجانطلب جوان، اگر بنا باشد در راه سازنده، در راه ایمانی، در راه سالم، در راهی که میتواند برای کشور مفید واقع شود، بهکار بیفتد، چه سازمانی مهمتر و مطمئنتر از سازمان بسیج است؟ چرا اینقدر با بسیج دشمنی میکنند؟! با چه دشمناند؟! چرا اینقدر بسیج را زیر سؤال میبرند؟! اینهاست که آن انگیزههای باطنی را برملا میکند.»
ایشان همچنین تأکید کردند: «من بارها به مسئولان دولتی تذکر دادهام و بهطور جدی از آنها خواستهام که جلوی این وضعیت را بگیرند. این اسمش محدود کردن مطبوعات نیست. این اسمش جلوگیری از انتقال آزاد اطلاعات نیست - انتقال سالم اطلاعات مورد تأیید ماست. این معنایش جلوگیری از نفوذ دشمن است. جلوگیری از به ثمر رسیدن توطئه تبلیغاتی دشمن است. من وجود این جریان تبلیغاتی و مطبوعاتی را به حال کشور، به حال جوانان، به حال آینده، به حال انقلاب و به حال ایمان مردم مضر میدانم. این جریان، دائم درصدد قداستشکنی از مسائل اساسی اسلامی است. مباحث اسلامی را زیر سؤال میبرند؛ انقلاب را زیر سؤال میبرند؛ نه با بیان منطقی، با روشهای بسیار غلط که جز در مطبوعات ناسالم در دورههایی که بوده، انسان نمیتواند نظیر و شبیهش را پیدا کند!. . . یکی از هدفهای دشمن این است که با تحریک احساسات، در کشور ایجاد ناامنی کند.»
حال بار دیگر به آنچه در روزهای اخیر رخداده است مروری گذرا داشته باشیم. چند حادثه مشکوک ابزار رسانههای بیگانه و روزنامههای زنجیرهای میشود تا هم آرامش عمومی مردم را بر هم بزنند، موج نگرانی در افکار عمومی ایجاد کنند و به اینها اکتفا نکرده و فریضه الهی امربهمعروف و چهره جریان مؤمن انقلابی را مخدوش نمایند. شباهتهایی غیرقابلانکار را میتوان در هر دو مقطع مشاهده کرد. گویی سناریویی یکسان در حال تکرار است. در هر دو در جامعه اضطراب افکنی شده، جریان مؤمن متهم شده و تلاش میشود از تصویب یک قانون مؤثر و مفید جلوگیری کند.
در چنین شرایطی به نظر میرسد، لازم است تدابیر قانونی و مدیریتی مناسبی از سوی مسئولان مربوط اتخاذ گردد تا از تکرار این سناریو جلوگیری شود، چراکه موفقیت مجدد این سناریو میتواند خسارتهای جبرانناپذیری برای منافع ملی و امنیت کشور داشته باشند.
همین مطلب:
بسیار عالی
التماس دعا