تخریب چهره پلیس ایران در رسانههای غرب
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تقویت استقلال و خروج ایران از مدار وابستگی به غرب، تخاصم نظام سلطه در ابعاد گستردهای علیه جمهوری اسلامی ایران شدت یافت که نمونه بارز آن را میتوان در عرصههای رسانهای و آنچه اصطلاحاً «جنگ نرم» نامیده میشود، مشاهده نمود. در این راستا، بخش قابلتوجهی از توان رسانههای استکباری در جهت اعتبارزدایی از نظام اسلامی و دستگاههای رسمی و قانونی آن به کار گرفته میشود تا هم قدرت ملی نظام در داخل آسیب ببیند و هم قدرت نرم آن در محیط پیرامونی مورد خدشه واقع شود.
رهبر معظم انقلاب اسلامی، هفته گذشته در جمع اقشار مختلف مردم با معرفی «حفظ روحیه انقلابیگری» در مردم و به خصوص در جوانها بهعنوان یکی از مهمترین راههای تقویت درونی، فرمودند: «سعی دشمنان این است که جوان ما را لاابالی بار بیاورند، نسبت به انقلاب بیتفاوت بار بیاورند، روحیه حماسه و انقلابیگری را در او بکشند و از بین ببرند؛ جلوی این باید ایستاد. جوان، روحیه انقلابیگری را باید حفظ کند و مسئولان کشور جوانهای انقلابی را گرامی بدارند؛ اینهمه جوانهای حزباللهی و انقلابی را برخی از گویندگان و نویسندگان نکوبند به اسم افراطی و امثال اینها. جوان انقلابی را باید گرامی داشت، باید به روحیه انقلابیگری تشویق کرد؛ این روحیه است که کشور را حفظ میکند، از کشور دفاع میکند؛ این روحیه است که در هنگام خطر به داد کشور میرسد. سه عامل اساسی اقتدار ملّی اینها است: اقتصاد قوی و مقاوم، علم پیشرفته و روزافزون و حفظ روحیه انقلابیگری در همه به خصوص در جوانها؛ اینها است که میتواند کشور را حفظ کند؛ آنوقت دشمن مأیوس خواهد شد.»
بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع اقشار مختلف مردم را میتوان فتح بابی از موضوع مهم دو انتخابات سال جاری دانست که ایشان بر اساس اقتضائات موجود و نیاز به روشنگری، به بیان نکات مهمی در ذیل این مسئله پرداختند. در این یادداشت تلاش میشود نگاهی کلی به برخی از نکات مورداشاره معظمله در باب انتخابات ارائه شود
14 سال پیش در 11 سپتامبر 2001 میلادی (20 شهریور 1380) حادثهای در محله منهتن نیویورک آمریکا رخ داد که چشمهای جهان را به خود خیره ساخت. هرچند این حادثه در یک روز گرم تابستانی به وقوع پیوست، اما تأثیرات و تبعات آن در عرصه بینالملل تا بیش از یک دهه ادامه یافت و هنوز هم برخی پیامدهای آن را میتوان مشاهده کرد. در این یادداشت تلاش خواهد شد به گونه اجمالی به برخی از مهمترین پیامدهای جهانی این رویداد پرداخته شود
با اعلام جمعبندی مذاکرات هستهای، یکی از مهمترین مسائلی که ذهن تحلیلگران و ناظران سیاسی را به خود معطوف کرده است، تأثیرات پایان مذاکرات بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. دلیل این توجه خاص را باید در اهمیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران جستوجو کرد، چراکه اکنون ایران اسلامی نقش فعال و تأثیرگذاری در بسیاری از تحولات منطقهای و جهانی دارد و نمیتوان آن را در معادلات بینالمللی نادیده انگاشت. بر همین اساس است که این روزها در برخی محافل رسانهای و سیاسی، تلاش میشود اینگونه وانمود شود که مشی انقلابی و آرمانخواهانه نظام اسلامی دچار افول شده و در دوره بهاصطلاح «پسابرجام» یا «بعد از برجام» قرار است تغییر مهمی در اصول سیاست خارجی کشورمان اتفاق افتد؛ اما با توجه به بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در مقطع اخیر میتوان مهمترین مختصات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را در دوره آتی چنین ترسیم کرد
انتشار گفتوگوی عبدالرضا رحمانی فضلی با پایگاه اطلاعرسانی دولت، بازتاب وسیعی در رسانهها داشته است، خصوصاً آنکه در لابهلای گفتههای وزیر کشور، جملهای به چشم میخورد که تأملبرانگیز است. وزیر کشور دولت یازدهم گفته است: «عمر این دولت، به نیمه نرسیده، یکچهارم آن سپریشده! آقای روحانی قرار است هشت سال رئیسجمهور باشند!» در خصوص این جمله وزیر کشور که از قضا مسئول برگزاری انتخابات نیز است، گفتنیهایی وجود دارد که از کنار آنها نمیتوان گذشت:
اعلام خبر مرگ ملاعمر رهبر سابق گروه طالبان، آنهم پس از دو سال تحلیلهای بسیاری در میان ناظران را به همراه داشته است. علت تأخیر دوساله در اعلام خبر درگذشت وی، وضعیت کنونی این گروه و نیروهای هوادار آن خصوصاً در برابر ظهور خلافت داعش و نیز احتمال وقوع جنگهای نیابتی در منطقه، همه و همه محملهای بروز تحلیلهای گوناگون این رویداد سیاسی است.
بخش عمدهای از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار هیئت دولت در هفته گذشته به موضوع مهم و راهبردی «اقتصاد مقاومتی» اختصاص یافت و مطالبات مشخصی که از سوی معظمله طرح گردید، وظیفه و مسئولیت قوه مجریه و دستگاههای مسئول را در قبال این مأموریت مهم بار دیگر بازخوانی کرد. اینک میتوان فهرستوار و اجمالی، تأملی داشت بر مهمترین دغدغههای طرحشده در این دیدار در راستای مقاومسازی اقتصاد.
نخستین روزهای آوریل سال جاری بود که «هنری کیسینجر» و «اریک شولتز» دو تن از وزیران اسبق خارجه آمریکا در یادداشتی در روزنامه والاستریتژورنال، با اشاره به مذاکرات هستهای میان ایران و گروه موسوم به 1+5 به تبعات برداشته شدن تحریمهای ایران پرداخته و مدعی شدند که تهران به دنبال گسترش «هژمونی» خود در منطقه است و تفاهم هستهای به تقویت این روند منجر میشود. ا