نقدی تحلیلی بر بیانیه شماره ۵ میرحسین موسوی
سه شنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۸۸، ۰۵:۰۰ ب.ظ
نقدی تحلیلی بر بیانیه شماره ۵ میرحسین موسوی
انتخابات دهم ریاست جمهوری که نمادی از مشارکت حداکثری و آگاهانه ملت در یک فرآیند اجتماعی سیاسی بود، در عین حال برکات زیادی از جهات گوناگون برای نظام اسلامی داشت که یکی از برکات مثبت این رویداد عظیم، پرده برداشتن از ماهیت چهرهها و جریاناتی بود که تا کنون در نقاب مجاهدین انقلاب و حتی یاران حضرت امام به استحاله فکری و سیاسی نظام پرداخته و تلاشهای مختلفی را در جهت انحراف انقلاب از مسیر اصلی خود داشتهاند.
آخرین موضعگیری موسوی در بیانیه شماره 5 نشانگر بخشی از حقایق نگاه فکری و جهتگیری جریانی است که حاضر است به قیمت پیشبرد منافع خویش دست به هر اقدامی بزند، فردی که تا پیش از انتخابات 22 خرداد، دم از قانونگرایی میزد و دولت نهم را متهم به بیقانونی میکرد، امروز در راس و مدیریت یک حرکت قانونگریزانه ایستاده است و او که تا پیش از این دم از حقوق شهروندی میزد،اکنون برای قدرتطلبی خویش حاضر است اساسیترین حقوق شهروندان که امنیت، آرامش و آسایش است را در میتینگهای خیابانی خویش به مخاطره اندازد، در عین حال این بیانیه حقیقتی دیگر را نیز بر همگان روشن ساخت و آن عبور این فرد و اطرافیان وی از نظام اسلامی و ارکان اصلی آن از جمله ولایتفقیه است، همان ولایتفقیه که وی تا پیش از این خود را پایبند به آن میدانست.
نگارنده بیانیه مذکور با اشاره به فضای ابتدای پیروزی انقلاب آورده است "آیا ما مردم شایستگیهایی را از دست داده بودیم که دیگر آن فضای روحانگیز را تجربه نمیکردیم؟ من آمده بودم بگویم چنین نیست؛ هنوز دیر نیست و هنوز راهمان تا آن فصای نورانی دور نیست "، پرسشی که در خصوص این فراز از متن مطرح است آن است که آیا منظور از فضای روحانگیز و نورانی که نگارنده خود مدعی تکرار آن است همین تحرکات برخی هواداران وی در سلب امنیت و آرامش ملت ایران اسلامی است؟ آیا نگارنده میخواهد آن فضای مورد ادعای خود را به هر قیمتی تداعی کند، حتی به قیمت ریختن خون زنان و کودکانی که به دست اراذل و اوباش به شهادت رسیدند؟
در بخشی از بیانیه موسوی آمده است: "حرکت خودجوش مردم رنگ سبز را به عنوان نماد خویش برگزید، اینجانب اعتراف میکنم که در این امر پیرو آنها بودم " برکسی پوشیده نیست انتخاب رنگ سبز نه توسط مردم عادی بلکه طراحان عملیات روانی که در برخی کمیتههای پشت پرده فعالیت میکنند انجام گرفت، اگر منظور جناب موسوی از مردم در این فراز، اعضای کمیته X باشد، این جمله قابل قبول خواهد بود مخصوصا آن که وی اذعان میدارد که در این امر پیرو آنان بوده است!
نگارنده بیانیه در بخشی دیگر مدعی شده "چه قدر بیانصافند کسانی که منافع کوچکشان آنها را وامیدارد تا این معجزه انقلاب اسلامی را ساخته و پرداخته بیگانگان و انقلاب مخملین بنامند "، باید از نویسنده پرسید منظور جنابعالی از معجزه انقلاب اسلامی چیست؟ اگر منظور حضور با شکوه و قریب به چهل میلیونی ملت شریف ایران در پای صندوقهای رای است که اولا هیچ کس آن را انقلاب مخملین ندانسته و بلکه مورد تحسین همگان است و ثانیا این پیروزی متعلق به همه ملت ایران است و شما به هیچ عنوان حق مصادره آن را ندارید، اما اگر منظور حرکات غیرقانونی شما و برخی هوادارانتان در تجمع غیرقانونی در خیابانها، تضعیف ساختارهای قانونی و حتی اغتشاش، تخریب اموال عمومی و به مخاطره انداختن امنیت جامعه است، به نظر شما چه کسانی جز بیگانگان از چنین اقداماتی راضی میشوند؟ آیا آن چه شما از آن به عنوان موج سبز یاد میکنید و حاضرید برای پیشبرد آن دست به هر حرکت غیرقانونی بزنید، به چیزی جز انقلاب مخملین قابل توصیف است؟ و از سویی آیا فراموش کردهاید که رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه اخیر تهران اشاره کردند که برخی تصور نمودهاند که میتوانند در ایران انقلاب مخملین به راه بیاندازند، آیا این برخی افراد جز به شما و اطرافیانتان قابل تعمیم است؟
"اما آنچنان که میدانید با دروغ و تقلب رو به رو شدیم و آن چیزی که از عواقب قانونگریزی پیشبینی کرده بودیم به صریحترین شکل ممکن و در نزدیکترین زمان تحقق یافت "، اولا تا کنون هیچ ادله مستدل و محکمهپسندی برای اثبات تقلب در انتخابات ارائه نکردهاید و ثانیا قانونگریزی خود را با به راه انداختن میتینگهای غیر قانونی ثابت کردهاید!
نویسنده بیانیه این کاندیدا، در ادامه نوشته است "استقبال عظیم از انتخابات اخیر در درجه نخست مرهون تلاشهایی بود که برای ایجاد امید و اعتماد در مردم صورت گرفت تا برای بحرانهای مدیریتی موجود و نارضایتیهای گسترده اجتماعی که انباشتشان میتواند کیان انقلاب و نظام را نشانه رود، پاسخی شایسته فراهم شود "، اگر منظورتان این است که این امید و اعتماد را شما در مردم پدید آوردهاید، بایستی سیاه نماییهایی را که شما در سخنرانیها و برنامه تلویزیونیتان انجام دادهاید را یادآور شویم!
موسوی در بیانیه اش با لحنی تهدید آمیز می گوید:"اگر حسنظن و اعتماد مردم از طریق صیانت از آرای آنان پاسخ داده نشود و یا آنها نتوانند برای دفاع از حقوقشان به نحوی مدنی و آرام واکنش نشان دهند، مسیرهای خطرناکی در پیش خواهد بود که مسئولیت قرار گرفتن در آنها بر عهده کسانی است که رفتارهای مسالمتآمیز را تحمل نمیکنند "، هر فردی میداند فتنه آشوبهای اخیر با هدایت و تحریک جناب موسوی و اطرافیانش به راه افتاده است و همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند مسئولیت حقوقی این حوادث با شخص تحریککنندگان است.
نویسنده بیانیه موسوی در ادامه عبور خود را از ساختارهای قانونی نظام این گونه توضیح داده است که "از ما خواسته میشود که در این شرایط شکایت خود را از طریق شورای نگهبان پیگیری کنیم، حال که این شورا در عملکرد خود چه قبل، چه حین و چه بعد از انتخابات عدم بیطرفی خود را به اثبات رسانده است "، این سخن آقای موسوی نشانگر آن است که علیرغم ادعاهای وی در خصوص قانونمداری، ساختارهای قانونی مصرح در قانون اساسی از جمله شورای نگهبان را صراحتا رد کرده و زیر پای گذاشته است، بدین ترتیب، وی اذعان دارد که بنا ندارد در مسیر قانونی، ادعاهای خود را پیگیری کند و تلاش دارد تا از طریق غیرقانونی خواستههای خود را بر نظام تحمیل کند!
نکته دیگر که باید بدان اشاره کرد آن است که اگر نگارنده آن بیانیه از ابتدا ساختارهای قانونی از جمله شورای نگهبان را قبول نداشته است، آیا اساسا از ابتدا التزام عملی به قانون اساسی داشته است؟ بنابر نص قانوناساسی و قوانین جاری التزام به قانون اساسی از جمله شرایط کاندیداهای ریاست جمهوری است، با طرح این مساله آیا نباید اساسا در صلاحیت کاندیداتوری آقای موسوی تردید کرد؟ از سوی دیگر اگر جناب موسوی از ابتدا شورای نگهبان را قبول نداشته است چرا در انتخاباتی که نظارت آن بر عهده شورای نگهبان است وارده شده است؟ آیا فقط در صورتی به نظارت شورای نگهبان اعتراض نمیشود که ایشان پیروز انتخابات باشند؟ آیا این مساله را جز به نوعی نفاق و ریاکاری میتوان تعبیر کرد؟
به هر تقدیر نکات دیگری نیز در این بیانیه به چشم میخورد که قابل بررسی است اما به طور کلی باید گفت این بیانیه نشانگر عبور برخی چهرههای سیاسی و جریانات از قانون اساسی و ولایتفقیه به طور آشکار است. به نظر میرسد در آیندهای نزدیک شاهد ریزش دیگر صفوف انقلاب خواهیم بود.