بحران شمال دریای سیاه و فرصتهای ایران
شنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۳، ۱۱:۱۲ ق.ظ
بحران شمال دریای سیاه و فرصتهای ایران
این روزها تحولات مربوط به اوکراین و مواجههی روسیه و غرب در موضوع این کشور، که به انتزاع و الحاق شبهجزیرهی راهبردی کریمه انجامید، در صدر مسائل بینالمللی پیگیری میشود و تحلیلگران و صاحبنظران هر یک از منظر خود تلاش میکنند تا ابعادی از این آوردگاه استراتژیک را مورد ارزیابی و بررسی قرار دهند. با این حال، آنچه کمتر مورد توجه قرار میگیرد نسبت مسائل اخیر اوکراین با جمهوری اسلامی ایران و تأثیر و تأثرات پیرامونی آن است. به بیان دیگر، اینکه روند کنونی که در بحران شمال دریای سیاه در حال بروز است چه پیامدهایی برای ایران و روابط خارجی آن خواهد داشت، موضوعی است که در این نوشتار کوشیده خواهد شد تا حد مقدور مورد واکاوی قرار گیرد.
نخست باید به این مسئله پاسخ داده شود که چه ارتباطی بهطور کلی، میان مسائل کشورمان و بحران اخیر اوکراین وجود دارد؟ اهمیت این پرسش از آن روست که سیاست «نه شرقی، نه غربی» جایگاه ویژهای در تنظیم سیاست خارجی نظام اسلامی داشته و استقلال سیاسی جمهوری اسلامی موجب میشود تا هرگونه سلطه نفی شود. بر این اساس، برخی چنین تصور مینمایند از آنجایی که طرفین منازعه در این صحنه قدرتهایی هستند که هیچکدام متحد جمهوری اسلامی نبودهاند، از این رو، تغییر موازنهی قدرت و برتری هر یک از آنها (و به طور کلی، نتیجهی روند فعلی) هیچ تأثیر قابل ذکری نداشته و باید به گونهی یک رویداد خارجی به آن غیرمرتبط نگریسته شود.
حال آنکه واقعیت آن است که اولاً جمهوری اسلامی ایران به قدرتی منطقهای و دارای توانمندی چانهزنی در تحولات بینالمللی تبدیل شده است (که نمونهی بارز آن را در نقش قدرتمند ایران در حفظ موازنهی قدرتها در مسئلهی سوریه میبینیم) و از سویی امروزه بخش مهمی از مسائل ایران به واسطهی موضوع پروندهی هستهای ایران، با روابط خارجی آن و رویکرد قدرتهای جهانی پیوند خورده است که هرگونه تغییر در روابط درونی قدرتهای 5+1 تأثیری آشکار بر آیندهی این پرونده خواهد داشت. از این رو، نگاه به این حوادث، برخلاف برخی که پنداشتهاند، جهتدار یا با آرزوی برتری یکی از طرفین نیست، بلکه نقطهی مطلوب، بهرهگیری حداکثری از فرصتهای پیشآمده در این مسئلهی بینالمللی برای جمهوری اسلامی ایران است؛ امری که کاملاً از یک نگاه منطقی و تفکر راهبردی، پذیرفتهشده است.
در ادامه برخی منافع و فرصتهای برآمده از این بحران برای جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار میگیرد:
1. ایجاد گسست در 5+1 و تغییر موازنه به سود ایران
در چند سال گذشته، هرگاه اجماع و همسویی در کشورهای عضو 5+1 وجود داشته، شاهد تشدید فشارهای خارجی بر جمهوری اسلامی بودهایم که اتفاقاً تصویب قطعنامهها و اعمال تحریم نیز در همین راستا بود. در حالی اختلافات و شکافهای درونی این کشور مسیر تشدید فشار به ایران را با دشواری مواجه میکند که این مسئله بهعنوان یک فرصت تنفسی در کوتاهمدت برای ایران ارزیابی میگردد.
2. چالش برای توسعهطلبی نظام سلطه
یکی از مهمترین چالشهای جدی نظام اسلامی با غرب و نظام سلطه، بر سر ولع سیریناپذیر استکبار برای تقویت هژمونی و تسلط هر چه بیشتر بر کانونهای قدرت جهانی بوده است. این رویکرد که بهجایمانده از میراث استعماری غرب برای مستکبران و استعمارگران فرانو است، موجب شده است که جمهوری اسلامی ایران دقیقاً مسیری در تضاد با نظام سلطه را بپیماید و در جهت نفی «سلطهگری» و «سلطهپذیری» سیاستها و راهبردهای خود طرحریزی و اجرا نماید.
از سویی دیگر، منطقهی شمال دریای سیاه و بهخصوص اوکراین، اهمیتی راهبردی برای نظام سلطه دارد؛ چنانکه زبیگنیو برژینسکی، استراتژیست معروف آمریکایی، از آن کشور بهعنوان «ترن سیاست منطقهای پس از گسترش اتحادیهی اروپا» یاد میکند. حال دقیقاً فرصتی پیش آمده است که یکی از نقشههای راهبردی نظام سلطه در توسعه به شرق و حذف رقبای احتمالی، با چالش مواجه شده است. طبیعی است که برآیند کلی این روند به نفع مستضعفان خواهد بود.
ذکر این نکته ضروری است که این مطلب بدان معنا نیست که طرف مقابل غرب، یعنی روسیه، کاملاً در مسیر حق و در جهت نفی سلطه حرکت میکند. روشن است که ورود روسها به مسئلهی اوکراین نیز کاملاً از منافع مادی خودشان ناشی میشود و البته این کشور در دورهی تزاری و شوروی نیز سابقهی سلطهگری دارد. با این حال، باید دربارهی واقعیتهای موجود سخن گفت و کاملاً واضح است که روسیه اکنون در جایگاه استکبارورزی (به آن معنا که در مورد ایالات متحدهی آمریکا و همپیمانانش وجود دارد) نیست و اگر هم ساکنان کرملین چنین سودایی را در سر میپرورانند، هماکنون رؤیایی بیش نیست.
در چند سال گذشته، هرگاه اجماع و همسویی در کشورهای عضو 5+1 وجود داشته، شاهد تشدید فشارهای خارجی بر جمهوری اسلامی بودهایم که اتفاقاً تصویب قطعنامهها و اعمال تحریم نیز در همین راستا بوده است. در حالی اختلافات و شکافهای درونی این کشورها مسیر تشدید فشار به ایران را با دشواری مواجه میکند که این مسئله بهعنوان یک فرصت تنفسی در کوتاهمدت برای ایران ارزیابی میگردد.
در چارچوب نگاه قرآنی به مفهوم و مصادیق استکبار نیز میتوان این مسئله را تحلیل نمود. چنانکه خداوند متعال در سورهی مبارکهی إسراء میفرماید: «وَ قَضَیْنا اِلی بَنی اِسْرائیلَ فی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فی الْاَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوّاً کَبیراً.فَاِذا جاءَ وَعْدُ اُولیهُما بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَّنا اُولی بَأْسٍ شَدیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولاً.»[1]بر اساس این آیهی شریفه، تقدیر الهی چنین رقم خورده است که فساد مستکبران را به دست افرادی مشابه خودشان (از نظر رویکرد تهاجمی) فروبنشاند.
3. کاهش فشارها بر سوریه
هرچند در آغازین روزهای بحران اوکراین، برخی بر این باور بودند که اوکراین زمینهای برای مصالحه در مورد سوریه میان روسیه و آمریکا فراهم خواهد آورد، اما آنچه در عمل اتفاق افتاد دقیقاً در نقطهی مقابل بود. ساکنان کرملین نشان دادند که از خطوط قرمز منافع راهبردی خود به هیچ عنوان نمیگذرند. از این منظر، مشابهتی میان اوکراین و سوریه وجود دارد و آن پیوند با مسئلهی قدرت دریایی روسیه است. یکی از چالشهای تاریخی روسها دسترسی به آبهای آزاد بوده است. در میان ناوگان دریایی روسیه در آدریاتیک، شرق دور، مورمانسک و مدیترانه-دریای سیاه، ناوگان مدیترانه-سیاه از جایگاهی راهبردی برخوردار است که این ناوگان متکی به دو پایگاه مهم در بندر سواستوپل (کریمه) و بندر طرسوس (سوریه) است. از این رو، از دست رفتن سوریه و کریمه به معنای فروپاشی راهبردیترین ناوگان دریایی روسیه به شمار میآید.
با این تفاصیل میتوان گفت اولاً تشدید مناقشه در موضوع اوکراین فشار جنگ روانی محور عربی-عبری-غربی در موضوع سوریه را تضعیف میکند و از سویی احتمال تطمیع روسیه و چین نیز برای عقبنشینی در این مسئله را کاهش میدهد. این مسئله با توجه به اهمیت راهبردی محور مقاومت برای جمهوری اسلامی ایران، فرصتی راهبردی برای جمهوری اسلامی ایران نیز تلقی میشود.
4. شکست بیش از پیش سناریوی تحریمها
با تهدید تحریم مسکو از سوی غرب، گمانهزنیهایی دال بر تدابیر خاص دولت این کشور برای مقابله با تحریمهای اقتصادی و بهنوعی پیادهسازی اقتصاد مقاومتی، در محافل سیاسی و رسانهای مطرح گردید. اتخاذ رویکرد اتکای به درون از سوی روسها میتواند زمینهسازی برای نزدیکی هر چه بیشتر تهران و مسکو در زمینهی اقتصادی و همکاریهای مشترک برای دور زدن و ناکام گذاردن تحریمها باشد. از سویی گسترش دامنهی تحریمهای غرب به کشورهای متعدد میتواند نشانهای روشن از آیندهی ناکام این تحریمها باشد؛ چراکه در جهانی که اقتصادهای بزرگ به تجارت آزاد متکی شدهاند، افزایش کشورهای تحریمشده زمینه را برای تضعیف اقتصاد تحریمکننده و احتمالاً کوتاهی عمر تحریمها فراهم خواهد آورد.
5. شکست یکجانبهگرایی و فروپاشی توهم نظام سلسلهمراتبی
در چند دههی اخیر و خصوصاً پس از پایان جنگ سرد، آنچه مسیر حرکت کاخ سفید را در سیاستهای بینالمللی و خارجی تعیین مینموده است، اعتقاد و یا به عبارت صحیحتر، توهم شکلگیری نظام سلسلهمراتبی در روابط بینالملل است که در رأس آن ایالات متحدهی آمریکا قرار دارد. بر این اساس، آمریکاییها کلیهی قدرتهای جهانی را به چشم اقمار خود نگاه میکردند و این سبب شده بود که در بیشتر اقدامات کلان خود در سیاستهای جهانی معمولاً یکجانبه عمل کنند.
این مسئله از سویی سبب دنبالهروی برخی کشورهای اروپایی و غیره نیز شده است. از سویی حتی در مقطعی، روسیه پس از شوروی نیز در مقابل گسترش ناتو به شرق، عملاً تسلیم شده بود و سال 2000 که بوریس یلتسین در صدر قدرت در فدراسیون روسیه بود، سران کرملین سیاستی انفعالی در قبال گسترش ناتو به شرق داشتند. آمریکا در همین مدت، با اجرای برنامهی «مشارکت برای صلح» ناتو گامهای بزرگی برای پذیرش کشورهای شرق اروپا و جمهوریهای استقلالیافته از شوروی در پیمان ناتو برداشت.
با این حال، بحران اخیر اوکراین (و البته روند تحولات در گرجستان، سوریه، انقلابهای مخملی و...) نشان داد که حقیقتاً در برخی از کشورهایی که بهنحوی رقبای آیندهی ایالات متحده به شمار میآیند، انگیزهی خوبی برای برهم خوردن این نظام سلسلهمراتبی و شکست یکجانبهگرایی وجود دارد؛ امری که میتواند در آینده نویدبخش شکلگیری نظامی چندقطبی در جهان باشد که فرصتی راهبردی برای جمهوری اسلامی ایران و بهطور کلی جهان اسلام در جهت تبدیل شدن به یک قطب و حضور جدی در معادلات بینالمللی است.
6. تسلیحاتی شدن انرژی و بهرهگیری از نقطهی قوت آن
روسیه در حال حاضر دارای جایگاه اول در ذخایر و تولید گاز در جهان است و جایگاه دومی این عنوان، از آن جمهوری اسلامی ایران است. بخش قابل توجهی از گاز مورد نیاز اروپا از طریق روسیه تأمین میگردد و در سالهای اخیر، انرژی به یکی از مؤلفههای تأثیرگذار در روابط روسیه با اروپا تبدیل شده است. هرچند ایالات متحدهی آمریکا از منابع انرژی روسیه استفاده نمیکند، اما اولاً اروپا مستقیماً نیازمند این منابع است و ثانیاً هرگونه نوسان جدی در بازار انرژی، بر اقتصاد آمریکا نیز مؤثر است. در چنین شرایطی، با توجه به جایگاه ویژهی روسیه و ایران در بازار انرژی جهانی، نزدیکی هر چه بیشتر این دو کشور میتواند انرژی را به یک سلاح راهبردی در توازن بینالمللی تبدیل کند؛ بهگونهای که در شش ماه آینده و نزدیک شدن فصل سرما، عملاً دست برتر در اختیار قطب جدید انرژی قرار خواهد گرفت.
با توجه بدان چه اشاره شد، عملاً هرچند جمهوری اسلامی ایران حضور مستقیم و چندانی در بحران اخیر شمال دریای سیاه ندارد، اما آنگونه که برخی گمان میکنند، این مسئله بیارتباط با منافع و فرصتهای ایران نیست. حتی باید تأکید کرد که این بحران در کوتاهمدت نیز دستاوردهای مناسبی برای ما خواهد داشت. اما آنچه مهمتر است استفادهی بهینه از این فرصت در زمان است. به نظر میرسد مسئولین دیپلماسی و اجرایی کشورمان بایستی ارزش این فرصت را درک کرده و از شرایط پیشآمده در اسرع وقت استفاده نمایند.
اکنون که مذاکرات هستهای برای گام نهایی در دستور کار است، استفادهی حداکثری از شکاف درونی 5+1 در روند مذاکرات، رهاوردهای قابل توجهی برای جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت. تلاشهای غرب برای تحریم روسیه میتواند نزدیکیهای تجاری هرچه بیشتر تهران-مسکو و زمینهای برای دور زدن تحریمها و نیز پیادهسازی اقتصاد مقاومتی را فراهم آورد که نهادهای مسئول سیاست خارجی و روابط تجاری-اقتصادی بایستی از این فرصت، استفادهی حداکثری را داشته باشند.
در بُعد تأثیرات بلندمدت نیز بایستی سیاست «تلاش برای ایجاد نظام چندقطبی»، که از دیرباز در دستور کار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بوده است، بایستی تقویت شده و دیپلماسی کشورمان به جای تنشزدایی با اروپا و آمریکا (آنگونه که برخی آن را در سر میپرورانند) به دنبال تقویت رقبای بالفعل و بالقوهی غرب در عرصهی بینالملل باشد.
منابع:
[1]. و در کتاب [آسمانی یهود، تورات] به بنیاسرائیل اعلان کردیم که به یقین شما در روی زمین دو بار تبهکاری خواهید کرد و بیتردید به برتریجویی بزرگی برخواهید خاست. پس هنگامی که از آن دو [بار] وعدهی نخست فرارسد [و شما به تبهکاری برخیزید]، بندگانی از خود را که سخت [پرتوان و] پیکارگرند، برضد شما برمیانگیزیم تا [در راه دستیابی بر شما، به شهرتان درآیند و] درون خانهها به جستوجو بپردازند [و شما را نابود سازند] و [این] وعدهای تحقق پذیر است. (سورهی اسراء، آیهی 4 و 5) این آیهی شریفه به ماجرای تاریخی حملهی بختالنصر بابلی به فلسطین اشاره دارد.
روز مادر چندم فروردین است؟
amooze.blog.ir
http://amooze.blog.ir