برای حال خوب کتاب و کتابخوانی
برای حال خوب کتاب و کتابخوانی
همزمانی تجدید حیات طبیعت با مهمترین رویداد فرهنگی سالیانه کشورمان یعنی نمایشگاه کتاب تهران، ناخودآگاه این مهم را در ذهنها متبادر میکند که برای بهبود حال «کتاب» و «کتابخوانی» چه باید کرد؟ حتی اگر این ادعا را که برخی ایرانیان را در میان ملل «شفاهی» طبقهبندی کردهاند که نقل سینهبهسینه در میان آنان بیش از میراث مکتوب نهادینه بوده است نپذیریم، با مطالعهای اندک میشود فهمید که سرانه مطالعه کتاب تعریف چندانی ندارد. در این سالهای اخیر هم با توسعه فضای مجازی، رقیب قدرتمندی برای کتاب در سبد مصرفی مطالعه وارد شد و آن «شبکههای اجتماعی» است. همه اینها در یکسو و چالشهای اقتصادی یک دهه گذشته که به تضعیف سفره خانوار انجامیده و بهویژه گرانی کاغذ (به دلیل وابستگی به واردات) از سوی دیگر اقتصاد نشر را تهدید و تحدید کرده است. به زبان سادهتر کتاب در سبک زندگی ما مظلوم بود و مظلومتر نیز شد.
ازاینرو بهبود حال کتاب و کتابخوانی سکهای دورو است که یک روی آن فرهنگی و روی دیگرش اقتصادی است و مجموع این مؤلفهها باید در این فرایند موردتوجه قرار گیرد. مهمترین نکته در بعد فرهنگی کتاب، احساس نیاز به کتاب و نیز شناخت کتاب خوب برای مطالعه است. نظام آموزشی و تربیتی کشور باید بتواند حس نیازمندی به آگاهی از طریق مطالعه کتاب را در نهاد افراد جامعه تثبیت کند و در گام بعدی نیز باید این نیازمندی بهطور مناسبی پاسخ داده شود. نخبگان، چهرههای شناختهشده ملی، رسانهها و حتی فرهیختگان محلی باید کتاب خوب را معرفی و آن را توصیه کنند. سخنگاههای رسمی همچون نماز جمعه و منابر مذهبی باید عرصه معرفی کتابهای مناسب و مفید برای خانوادهها باشند و رسانهها برنامههای ترویج کتابخوانی خود را توسعه دهند. بازنمایی صحیح از تأثیر مستقیم فرهنگ مطالعه بر اصلاح جامعه و نیز برتریهای شخصیتی افراد اهل مطالعه در تولیدات رسانهای و هنری میتواند در این امر مؤثر باشد.
معرفی سیرهای مطالعاتی در حوزههای مختلف و تخصصی خصوصاً متناسب با نیازهای دانشی و بینشی نوجوانان و جوانان برای کتابخوانتر کردن نسلهای جدید کمک خوبی خواهد کرد. چه خوب است در فصل نمایشگاه کتاب این فهرستها ارائه شود تا تشنگان معرفت، مطلوب خود را سادهتر بیابند.
اما وجه اقتصادی مسئله نیز باید مدنظر قرار گیرد. همهساله مبلغی بهعنوان یارانه یا کمکهزینه خرید کتاب به دانشگاهیان، حوزویان و اهلقلم تخصیص مییابد که البته با توجه به گرانی فوقالعاده کاغذ و در نتیجه کتاب، در این چند سال اخیر عملاً کفاف خرید کتاب و در نهایت دو یا سه کتاب بیشتر را نمیدهد. هم باید مجلس و دولت برای افزایش این رقم تدبیری بیندیشند، هم مسئولان فرهنگی وزارت ارشاد برای تخصیص هدفمندتر آن فکری کنند. بررسیها نشان میدهد بخش بزرگی از یارانه کتاب، صرف خرید کتابهای کمکآموزشی میشود که کارکرد فرهنگی کمتری داشته و عمدتاً متعلق به بخش بازاری حوزه نشر هستند. باید امکان خرید یارانهای از کتابهای کنکوری و کمکآموزشی حذف یا دستکم محدود شود و در مقابل بخشهایی، چون کتاب کودک افزایش یابد. اگر بخواهیم فرهنگ مطالعه در نسلهای آتی افزایش یابد، هم باید یارانهای به دانشآموزان برای خرید کتابهای کودک و نوجوان اختصاص یابد و هم بودجه برای غنابخشیدن به کتابخانه مدارس در نظر گرفته شود.
برای گران بودن کاغذ باید فکری کرد. توسعه صنایع تولید کاغذ داخلی و نیز حتی اندیشیدن به پروژههایی، چون کشت فراسرزمینی چوب برای تأمین ماده اولیه کاغذ میتواند آتیه بازار کاغذ را تا حدی تأمین کند. درعینحال توسعه کتابخوانی الکترونیکی نیز لازم است که خصوصاً برای جوانان و نوجوانان جذابیت بیشتری دارد. تجربههای جذابی چه در زمینه نرمافزاری و چه سختافزاری در دنیای امروز از این منظر هست که برای توسعه آن در کشور باید سرمایهگذاری کرد.
اقتصاد فرهنگ ما صرفاً مبتنی بر منطق مادی بازار نیست و همانگونه که در بسیاری از مناسک مذهبی شاهد مواسات مؤمنانه فرهنگی جهت احیای شعائر الهی هستیم، مواسات مؤمنانه در قالب نذر فرهنگی و هبه کتاب نیز ایدههایی است که باید توسعه یابد. کتاب باید بهعنوان کالای ارزشمند، هدیه داده شود و اگر در جامعه این نوع هدیه دادن و هدیه گرفتن رونق یافت، میتوان اصلاح سبک زندگی را حس کرد. چه ایرادی دارد که مردم را تشویق کنیم که کتابهای خوب را به یکدیگر اهدا کنند و حتی بد نیست که افراد با اهدای کتابهای غیرمرجع بعد از مطالعه، زنجیره «یک کتاب، دهها خواننده» به راه بیندازند. در کنار اینها خیران میتوانند با سنت نذر و هبه کتاب به توسعه این سنت کمک کنند. چهبسا بتوان از فرصت نمایشگاه کتاب برای «مواسات فرهنگی» و خرید کتابهای خوب برای کتابخانه مساجد و مدارس و نیز برای کودکان و نوجوانان روستایی و عشایر استفاده کرد.
همین مطلب: