برای حراج آبروی مردم
برای حراج آبروی مردم
در حوادث یک ماه گذشته موارد متعددی رخ داد که «امپراتوری دروغ» دشمن با دست گذاشتن روی مشکلات شخصی افراد و غیرمرتبط با رویدادهای جامعه، سعی در تشویش اذهان و تحریک عواطف عمومی کرد. دختر نوجوانی را که از خانه خود در شهرستان فرار کرده و به نزد خالهاش به تهران آمده و بعد با خالهاش دچار دعوا شده و نهایتاً از پشتبام خانهای نیمهساز سقوط کرده بود، به عنوان بازداشتی اغتشاشات و کشتهشده به دست نیروهای امنیتی معرفی کردند. دیگر دختری را که به اذعان مادرش خودکشی کرده و اصلاً در فضای مجازی نیز به تمایلش به خودکشی گفته بود، به عنوان کشتهشده در اغتشاشات معرفی کردند. دختر دیگری را که در اردبیل با قرص برنج خودکشی کرده بود، به عنوان کسی که در مدرسه از نیروهای انتظامی ضربه خورده معرفی کردند و....
البته این داستان تازهای نیست؛ در سال ۱۳۸۸ نیز دختری را که از خانه فرار کرده بود، به عنوان کشته آشوبهای فتنه معرفی کرده و مجلس ختمی هم برای او گرفته و حتی شخص میرحسین موسوی در این ختم خیالی شرکت کرد. اما این بار هم تعداد این سوژهها چندین برابر شده و هم سلبریتیهای هنری و ورزشی به کمک امپراتوری دروغ آمدهاند.
اما بیایید از وجه سیاسی ماجرا فاصله بگیریم و از زاویه دیگر به آن نگاه کنیم. همه انسانها حریمخصوصیای دارند که مایل نیستند دیگران و خصوصاً غریبهترها از آن مطلع شوند. در هر خانوادهای رویدادهایی رخ میدهد که فاش شدن آنها برای دیگران، باعث آزرده خاطر شدن اعضای خانواده میشود. در بسیاری از خانوادهها به دلایل مختلفی از جمله آسیبهای اجتماعی مصادیقی از رفتارهای غیرعادی برخی از منتسبین وجود دارد که مابقی بستگان مایل نیستند در محیط پیرامونی کسی از آنها مطلع شود.
چه بخواهیم و چه نخواهیم تأثیرات مخرب فرهنگ غربی بر جامعه ما اثرات خود را گذارده و گاه شاهد موارد تلخی همچون خودکشی و فرار فرزندان از خانه هستیم. در یک جامعه اصیل، چنین پدیدههایی نابهنجار تلقی میشوند و بسیاری دوست ندارند که مواردی از این دست اگر در میان بستگانشان رخ داده چندان در بوق و کرنا شده و موضوع کلام اغیار شود.
سعدی در گلستان داستانی را نقل میکند که «بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد. پسر را گفت: نباید که این سخن با کسی در میان نهی. گفت:ای پدر! فرمان تو راست، نگویم، ولکن خواهم مرا بر فایده این مطلع گردانی که مصلحت در نهان داشتن چیست؟ گفت: تا مصیبت دو نشود: یکی نقصان مایه و دیگر شماتت همسایه.» حال حتی شده دقایقی، خودمان را جای خانواده و بستگان این دختران نوجوان که سوژه فضای مجازی شدهاند، بگذاریم. هیچکدامشان مایل نبودهاند که عزیزشان از خانه فرار یا خودکشی کند، اما به هر حال این حادثه تلخ رخ داده، اما چه گناهی کردهاند که باید با ریختن آبرویشان مصیبتشان دوچندان شود؟
از پادوهای رسانهای غرب -که سیاست ماکیاولی در پیش دارند- انتظاری نیست، اما از سلبریتیهایی که اتفاقاً حفظ حریم خصوصی خودشان برایشان مهم است و از برملاشدن اسرارشان ابا دارند، باید پرسید چگونه بیمحابا یک دختر نوجوان را به سوژه شبکه اجتماعی تبدیل میکنند که آشکارشدن ماجرای آن دختر باعث رنجش مضاعف بازماندگانش شود؟ آن سلبریتیای که گاه ازدواجش را از هوادارانش پنهان میکند، چطور ریختن آبروی هموطنانش را چنین ساده میانگارد؟
از پیامبر اکرم منقول است: «مَن مَشی فی عَیبِ اَخیهِ و کشْفِ عَورَتِهِ کانَت اوّلُ خُطوَه خَطاها وضعها فیجَهَنّم! وَ کشَف اللهُ عَوَرَتَهُ عُلی رُؤوسِ الخَلائِقِ.» (هر کس برای عیبجویی و فاش کردن اسرار برادر دینیاش قدم بردارد، اولین قدم او ورود به جهنم خواهد بود! و خداوند اسرار و عیوب او را نزد همه خلایق فاش و علنی خواهد ساخت.) مهم نیست سلبریتیهایی که با مطرح کردن نام این دختران، رنجش خانوادههای آنان را سبب شده باشند، آگاهانه و عمداً یا ناخواسته این کار را کرده باشند؛ مهم نتیجه عمل آنهاست که در پیش روی ماست. با آبروی مردم نباید بازی کرد.
همین مطلب: