پرسمانی در باب گشت ارشاد
پرسمانی در باب گشت ارشاد
«گشت ارشاد موجب دینگریزی شده»، «من محجبهام و با گشت ارشاد مخالفم»، «گشت ارشاد را تعطیل کنید» و... اینها و شبیه اینها جملاتی است که در فضای مجازی شنیده میشود و گاه برخی تلاشها هم بر این است که اینها نظر اکثریت مردم معرفی شود. امروزه موضوع حجاب و مسائل مرتبط با آن از قبیل گشت ارشاد از پیچیدگیهای خاصی برخوردار شده که در سطور یک یادداشت نمیتوان حق مطلب را در مورد آن ادا کرد، اما سؤالهایی در ذهن مردم هست که باید حتیالمقدور بدانها پاسخ داد، از جمله:
۱. چرا در خصوص حجاب به کار فرهنگی اکتفا نمیشود و برخورد انتظامی میشود؟
البته کار فرهنگی در حکومت اسلامی یک ضرورت است و مشکل اصلی هم قصور در همین حوزه در گذشته است. از سویی چهار دهه است که عدم رعایت پوشش اسلامی در قانون کشور جرمانگاری شده، بنابراین ورود ضابط قضایی (فراجا) به این حوزه نهتنها قانونی بلکه وظیفه این نهاد است. اگر نهادهای فرهنگی قبلاً کوتاهی کردهاند، نمیتوان نهاد انتظامی را هم از مسئولیتش باز داشت.
۲. برخورد گشتهای ارشاد با متخلفان موجب وهن دین و زده شدن مردم نمیشود؟
ممکن است عدهای به نحوه عملکرد ضابطان خرده بگیرند و مواردی از رفتارهای ضابطان در فضای مجازی منتشر شده که مؤید همین نکته است. در این خصوص به دو نکته باید دقت کرد: اولاً تعداد فیلمهایی که حاکی از رفتار «خارج از ضابطه» ضابطان با متخلفان است، هنوز در حدی نیست که بتوان ادعا کرد تعداد «زیاد»ی از ضابطان خارج از چارچوبهای منطقی عمل میکنند، هرچند یک تخلف هم در خور رسیدگی است و ثانیاً نباید انتظار داشت و منطقی نیست که به خاطر تخلف یک مأمور، اصل مأموریت تعطیل شود.
۳. وقتی بعداز این همه سال بیحجابی در جامعه نهتنها از بین نرفته بلکه افزایشیافته، پس چرا اصرار به ادامه کار «گشت ارشاد» داریم؟
نمیتوان انکار کرد که در مورد گشت ارشاد با پدیده «مبالغه» مواجهیم. هم در کثرت این گشت ها، هم در نوع مواجهه آن با مجرمان و... اگر تهران را بهصورت نمونه مطالعه کنیم، تعداد این گشتها در مقابل وسعت این شهر تقریباً ناچیز است و محدود به معدودی از معابر و میادین اصلی است. طبیعی است که گشت ارشاد قرار نبوده و نیست که کسی را محجبه کند، بلکه قرار بوده جلوی هنجارشکنی را بگیرد. برای مثال ممکن است افرادی در جامعه باشند (هرچند معدود) که مایل باشند برهنه به خیابان بیایند یا در مرئای دیگران به اعمال منافی عفت دست بزنند، آن وقت تکلیف چیست؟ حداقل فایده حضور ضابطان این است که مانع از هموار شدن مسیر اینگونه هنجارشکنیها میشود.
۴. چه اشکالی دارد در ضوابط تعریفشده برای حجاب کمی سختگیری را کنار بگذاریم؟
درست یا نادرست، همین الآن هم عملاً چنین اتفاقی افتاده و نمونههای آن را در خیابان میتوان دید. اما یک سؤال مهمتر اینجا وجود دارد، اگر فرضاً ضوابط شرعی کلاً به کناری نهاده شده و بیحجابی مجاز قلمداد شد، حد یقف و نقطه پایانی روند بیحجابی کجاست؟ بهبیاندیگر چه ضمانتی هست که کسانی برهنه به خیابان نیایند. ممکن است برخی بگویند برای منع برهنگی میتوان قانون گذاشت، آنگاه باید پرسید اگر فردا عدهای کمپین «نه به منع برهنگی» گذاردند، چه؟ آیا در مقابل فروریختن ستونهای اخلاقی جامعه باید تسلیم اقلیت معدود لذتطلب و هوسران شد؟
۵. مگر تنها مسئله کشور حجاب است؟ وقتی اوضاع اقتصادی مردم بد است و در جامعه برخی اختلاس و فسادها به چشم میخورد، چرا حکومت فقط حواسش به بیحجابی است؟
قطعاً تنها مشکل کشور حجاب نیست. اتفاقاً وجود این سطح از ناهنجاری در پوشش حاکی از آن است که دستگاههای مسئول حواسشان به حجاب و کلاً فرهنگ عمومی نبوده و نیست. حتی سطحی از توجهی که پلیس هم به موضوع پوشش دارد خیلی کمتر از سایر حوزه مأموریتیاش است، اما رسانهها سعی میکنند چنین وانمود کنند که اصلیترین و تنها مسئله نهادهای حکومتی حجاب است. از سویی بهطورکلی نمیتوان با این استدلال که، چون در جایی مشکلات داریم، باید به دست خودمان بقیه جاها را هم خراب کنیم که «همهچیزمان به هم بیاید (!)» مثلاً اگر کشور دچار کسری بودجه شد، آیا میتوان آموزشوپرورش را که جزو دستگاههای پرخرج دولت است، تعطیل کرد؟ از طرفی تفاوت مهمی میان جرائم مشهود و نامشهود وجود دارد. ضابطان باید با جرائم مشهود (که در ملأعام انجام میگیرد) در همان حین وقوع جرم برخورد کنند، اما جرائمی، چون مفاسد اقتصادی و... عمدتاً در خفا انجام میگیرد که نیازمند تجسس و تفحص است که مقدمات مخصوص به خود را دارد.
۶. چرا فقط برای مردم امر به معروف داریم و نسبت به مسئولان امر به معروف صورت نمیگیرد؟
امر به معروف منحصر به مردم عادی نیست و مسئولان هم به گشت ارشاد نیاز دارند. امر به معروف چه در مرحله تذکر زبانی و قلمی و چه در مرحله برخورد قضایی در سطح مسئولان الآن هم وجود دارد (چه در قالب رسانهها و چه نهادهای نظارتی)، اما کافی نیست و ضعیف است. به همین نسبت امر به معروف اجتماعی و در لایه مردم عادی هم ضعیف است و اگر غیر از این بود وضعیت جامعه طور دیگری بود. علیایحال بهقولمعروف «اثبات شیء نفی ماعدا نمیکند» و باید در هر دو سطح امر به معروف و نهی از منکر رونق یابد و نمیتوان هیچکدام را معطل دیگری کرد.
۷. آیا نباید برای اصلاح بیحجابی اول اوضاع اقتصادی را بهتر کرد؟
اگر تنها دلیل بیحجابی مشکلات اقتصادی باشد این ادعا میتواند درست باشد. اما اینطور نیست، ممکن است بخشی از هنجارشکنیها منشأ اعتراضی داشته باشد، اما موضوع سبک زندگی خیلی پیچیدهتر از اینهاست. مطالعات میدانی هم نشان میدهد بخش قابلتوجهی از رفتارهای اینچنینی در طبقات اجتماعی نسبتاً مرفه جامعه رخ میدهد و اتفاقاً وضعیت مراکز تفریحی و خرید شمال شهر تهران (که در این اوضاع اقتصادی مخاطبان به خصوصی دارد) خود بخشی از این واقعیت را هویدا میکند. بهطورکلی باید گفت هنجارگریزی در امر پوشش پدیدهای فرهنگی و مرتبط با سبک زندگی است، اما جریانات سیاسی ضدانقلاب و فرصتطلب سعی میکنند آن را سیاسی قلمداد و آن را موجی علیه نظام تصویر کنند. درعینحال باید توجه داشت برای نظام اسلامی بهجز اصل بقا، چگونه ماندن هم مهم است و نمیتوان با این توجیه که اصرار بر نظارت بر پوشش ممکن است به ناراضی تراشی منجر شود، هنجارشکنیها را نادیده گرفت.
۸. چرا حکومت میخواهد در حوزه خصوصی مردم دخالت کند؟
اولاً حجاب و پوشش در خیابان از مصادیق حوزه خصوصی نیست و کاملاً به عرصه عمومی جامعه و حقوق عامه مردم نسبت به یکدیگر مرتبط است. ثانیاً حتی اگر از ضوابط اسلامی که در مورد رعایت حجاب تصریح دارد هم بگذریم باید گفت همه حکومتها (حتی لیبرالترینها) به نحوی در حوزه شخصی و خصوصی مردم دخالت میکنند. مثلاً در همه جای دنیا حمل و نگهداری مواد مخدر جرم است. آیا در کشورهای غربی مردم نمیتوانند بگویند جیب و کیف من جزو حریم شخصی من است که به حکومت چه ارتباطی دارد که من در آن چه موادی نگهداری میکنم؟ تفاوت تنها در مصادیق مداخله است و اصل مداخله حکومت در شئون شخصی اصلی جهانشمول است.
۹. مگر وجوب امر به معروف و نهی از منکر در صورت عدم تأثیر اسقاط نمیشود، پس دلیل اصرار بر ادامه چیست؟
اولاً معلوم نیست که اکثر کسانی که یک گناه را انجام میدهند آن را با برنامهریزی قبلی و از سر لجاجت انجام دهند که این قاعده در موردشان صدق کند. ثانیاً این احتمال عدم تأثیر در مرحله تذکر لسانی معنادار است و وقتی به مرحله ضابطان و مأموران میرسد بیمعناست. وظیفه مأموران در برخورد با جرائم احتمالی جلوگیری با ابزارهای قانونی است.
۱۰. وقتی نوعی از پوشش عرف میشود دیگر نهی از منکر در مورد آن چه معنایی دارد؟
اولاً هنجارشکنی عرف جامعه نیست و اگر عدهای از هموطنان ما دقت کافی را در انتخاب پوشش خود ندارند، به این معنا نیست که عامدانه و با انتخاب قبلی این کار را کردهاند و اتفاقاً اکثریت آنها به نجابت و شأنیت زن ایرانی توجه دارند. ثانیاً عادت جمعی بخشی از مردم هیچگاه مبنای حق و باطل نبوده و اصلاً انبیا آمدهاند تا عادات اجتماعی خوب را ترویج و عادات اجتماعی غلط را اصلاح کنند. در هر جامعهای ممکن است به دلایلی عادات اجتماعی غلطی رایج شود، وظیفه نهادهای انتظامی و فرهنگی آن جامعه این است که با این عادات مقابله کنند. فرض کنید در شهری شیوههای رانندگی غلط شیوع یابد، آیا میتوان کل قوانین راهنمایی و رانندگی را در آن شهر تعطیل کرد تا مردم در استمرار عادت غلط خود آسوده باشند؟ علاوه بر اینها باید دقت کرد که جامعه ایرانی در طول هزاران سال جامعهای نجیب و متمدن بوده و بههیچعنوان به برهنگی و عریانی روی خوشی نشان نداده و نمیدهد.
۱۱. آیا نمیتوان بهجای مأموران انتظامی کار را به مردم سپرد تا خودشان حل کنند؟
امر به معروف و نهی از منکر در مرحله زبانی وظیفه همه است، اما اگر قرار باشد عموم مردم در مرحلهای فراتر از این وارد شوند، نظام اجتماعی دچار چالش میشود و بیم رفتارهای بهمراتب خارجتر از ضابطه میرود. از این رو، باید نهاد انتظامی و قضایی حاضر باشد تا در مرحله فراتر از تذکر لسانی عمل کند. این مرحله قابلواگذاری به عامه مردم نیست.
۱۲. وقتی سلبریتیها و محصولات هنری، صفحات پرمخاطب در فضای مجازی و تولیدکنندگان پوشاک در حال ترویج بیحجابی هستند، چرا با افراد معمولی که معلول این روند هستند برخورد میشود؟
این نقد کاملاً وارد است و در مرحله انتظامی، برخورد با علل و عوامل مولد بیحجابی بر برخورد با معلول (افراد عادی) مقدم است. طبیعی است که نهادهای نظارتی گوناگون فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی موظفاند کانونهای اصلی ترویج بیحجابی اعم از سلبریتیها، صفحات مجازی، تولیدکنندگان و مدسازان را شناسایی کنند و با ابزارهای قانونی و حاکمیتی مانع از ادامه کار آنها شوند. از طرفی پوشاک متناسب با هویت اسلامی ایرانی و حجاب کامل با قیمت مناسب باید در دسترس همگان باشد.
۱۳. بهتر نیست بهجای برخورد، مثلاً جریمه مالی قرار دهیم؟
نتیجه منطقی این تصمیم آن است که ثروتمندان حاشیه امن خواهند یافت و تنها کمبرخوردارها مجازات خواهند شد. در واقع این کار نوعی «مالیات بر هنجارشکنی» و رانتی برای اغنیا است.
۱۴. آیا ادامه کار گشت ارشاد جامعه را دوقطبی نمیکند؟
نمیتوان انکار کرد که قطبیسازیای در مورد پوشش در حال شکلگیری است، اما اگر منصفانه بنگریم، در واقع این گشت ارشاد نیست که جامعه را دوقطبی میکند، بلکه بازنمایی مبالغهآمیز معدود رفتارهای خارج از ضابطه برخی مأموران آن در فضای مجازی از یک طرف و از طرف دیگر کاسبکاری ضدانقلاب و برخی جریانات فرصتطلب داخلی به این فضا دامن میزند. تردیدی نیست که جریانی در خارج از کشور با محوریت چند مهره ضدانقلاب به دنبال بهرهبرداری از مسئله حجاب علیه نظام هستند و مترصد فرصتی هستند تا از کاه کوه بسازند. حساب عموم مردم را باید از این فرصتطلبان جدا کرد. آنچه از گشت ارشاد در رسانهها بازنمایی میشود همه واقعیت نیست، اما بهعنوان وجه غالب از آن به مخاطب عرضه میشود. طبیعی است که مأموران هم باید هوشیار باشند و از هرگونه بهانه دادن به فرصتطلبان پرهیز کنند. برای مقابله این قطبیسازی هم نظارت بر گشتهای ارشاد باید تقویت شود و هم به جامعه توضیح داده شود که با چند فیلم موردی و ناقص نمیتوان کل یک پدیده را قضاوت کرد.
۱۵. آیا گشت ارشاد باید به همین رویه موجود ادامه دهد؟
رویه عمل کنونی این گشتها مشکلات زیادی دارد و باید جداً متحول شود. مأموران آن باید از افراد آموزشدیده و دارای سعهصدر حداکثری و متخلق به اخلاق اسلامی باشند اگر برخی مأموران کنونی با این شاخصها منطبق نیستند از آن جدا شوند. سامانههای نظارتی هوشمند و آنلاین بر عملکرد این یگانها و نیز بازرسیهای مداوم و حتی مردمی میتواند درصد خطای عملکرد آنها را کاهش دهد. علاوه بر اینها باید الگوهای عمل ایجابی و فرهنگی نیز با عملیات این یگانها ترکیب و همافزا شود تا اثربخشی آن حداکثری شود.
طبیعتاً آنچه در سطور بالا رفت پاسخ جامع و کاملی به همه سؤالات پرتکرار و متعدد جامعه در خصوص حجاب قانونی و مسائل حاشیهای آن نیست، باید مجال گفتگو و تأمل دراینباره فراهم آید تا ابهامات موجود در این باب تا حد زیادی برطرف شود.
همین مطلب: