لیبرالیسم غربی یار صهیونیسم
لیبرالیسم غربی یار صهیونیسم
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات مهم و راهبردی خود در روز جهانی قدس با تأکید بر اینکه «باید از اعتماد به دولتهای غربی و نیز مجامع جهانی ظاهراً یا باطناً وابسته به آنها پرهیز کرد»، فرمودند: «آنها با هر موجودیت اثرگذار اسلامی دشمناند؛ آنها به حقوق انسانها و ملّتها بیاعتنایند؛ آنها خود عاملِ بیشترین خسارتها و جنایتها به امّت اسلامیاند؛ هماکنون کدام نهاد جهانی یا کدام قدرت جنایتکار پاسخگوی ترورها، قتلعامها، جنگافروزیها، بمبارانها، و قحطیهای مصنوعی در چندین کشور اسلامی و عربی است؟ امروز دنیا یکبهیک تعداد قربانیان کرونا را در سراسر جهان میشمارد، امّا هیچکس نپرسیده و نمیپرسد قاتل و مسئول صدها هزار شهید و اسیر و مفقود در کشورهایی که امریکا و اروپا در آن آتش جنگ را روشن کردهاند کیست؟ مسئول این همه خون بهناحق بر خاک ریخته در افغانستان، یمن، لیبی، عراق، سوریه و دیگر کشورها کیست؟ مسئول این همه جنایت و غصب و تخریب و ظلم در فلسطین کیست؟ چرا هیچکس این میلیونها کودک و زن و مردِ مظلوم در جهان اسلام را شمارش نکرد؟ چرا کسی قتلعام شدن مسلمانان را تسلیت نمیگوید؟ چرا میلیونها فلسطینی باید ۷۰ سال از خانه و کاشانه خود دور بوده و در تبعید به سر برند؟ و چرا قدس شریف، قبله اوّل مسلمانان باید مورد اهانت قرار گیرد؟ سازمان بهاصطلاح ملل به وظیفه خود عمل نمیکند و نهادهای بهاصطلاح حقوق بشری مُردهاند. شعار «دفاع از حقوق کودک و زن» شامل کودکان و زنان مظلوم یمن و فلسطین نمیشود. اینچنین است وضع قدرتهای ظالم غربی و مجامع وابسته جهانی؛ وضع برخی دولتهای دنبالهرو آنان در منطقه هم در بیآبرویی و رسوایی بدتر از آن است که به بیان آید. پس جامعه مُسلمِ غیور و دیندار باید به خود و نیروی درونیاش تکیه کند؛ دست قدرتمند خود را از آستین بیرون آوَرَد و با توکل و اعتماد به خداوند از موانع عبور کند.»
رویکرد حاکمان و رسانههای غربی نسبت به مظلومیت مردم فلسطین و احقاق حق آنها، مصداق بارزی از معیارهای دوگانه غرب نسبت به موضوعات مهمی همچون حقوق بشر است که در جهان داعیهدار آن هستند. هرچند بهظاهر مفاهیمی همچون دموکراسی، حقوق بشر و آزادی از سوی محافل و سران غرب مرتباً تکرار و تلاش میشود در لفافه این شعارها و منافع راهبردی غرب در جهان تأمین شود، اما نوع قرائتی که غرب از این الفاظ ارائه میدهد در نوع منطق و معیارهای دوگانهاش مؤثر است. در حقیقت در مبانی تفکر «لیبرالدموکراسی» هرچند از حقوق انسانها صحبت به میان میآید، اما چارچوبی که برای مفاهیم تعریف گردیده، عملاً تأمینکننده منافع ابرسرمایهداران و زورمندان عالم است.
در چرایی این منطق غیرانسانی، باید به بنیانهای فکری تفکر لیبرالدموکراسی اشاره کرد. در تفکر لیبرالدموکراسی گسترش سود و منافع شخصی اصالت یافته است و بنابراین در نظامهای برخاسته از این تفکر، کانونهای تولیدکننده سود و سرمایه جایگاه ویژهای یافتهاند. پایههای نظامهای سیاسیای، چون ایالاتمتحده امریکا بر قدرت اقتصادی کارتلهای سرمایهداری متکی گردیده است و عملاً این کانونها که دارای پیوندی وثیق با لابیهای صهیونیستی هستند، تعیینکننده رویکردهای این نظام سیاسی در بسیاری از حوزههای راهبردی هستند. در حقیقت مبانی لیبرالدموکراسی، اصالتی برای قدرت سرمایهداری ایجاد کرده است که واژه دموکراسی بهمعنای حقیقی در آن محو میگردد. کافی است به چند سال قبل بازگردیم که جنبشی موسوم به ۹۹ درصدیها در اعتراض به حاکمیت یک اقلیت یکدرصدی بر منافع و سیاستهای امریکا به راه افتاد. حاکمیت یکدرصدیها و صهیونیستها بر تصمیمات و منافع غرب، صرفاً یک امر اتفاقی نیست، بلکه لیبرالدموکراسی با اصالت بخشیدن به سود و سرمایه، چنین بستری را فراهم میآورد.
مثال دیگر ماجرای رعایت موازین دینی همچون حجاب در کشورهای اروپایی است. هرچند در ادعا، غرب مدعی است انسانها حق برخورداری از آزادیهای شخصی همچون پوشش را دارند، اما در عمل زنان محجبه در کشورهایی همچون فرانسه از این حق محروم میشوند. در منطق لیبرالدموکراسی، سکولاریسم و لائیسیته بر رأی مردم برتری دارد. به این مفهوم که حتی اگر اکثریت یک ملت، راه دینداری را برگزینند، باز حق اعمال آن را ندارند.
چالش چهار دههای نظام اسلامی با نظام سلطه غرب نیز بر همین اساس است. غرب به دلیل بنیان غلط فکری خویش و منافع کانونهای صهیونیستی و سرمایهسالاری، حق ملت ایران و ملتهای مستضعف جهان را به رسمیت نمیشناسد و در جهت پایمال شدن آن تلاش میکند. در این چارچوب میتوان فهمید در معیارهای دوگانه حکومتهای لیبرال دموکرات غربی، چگونه رژیم کودککش صهیونیستی، حق داشتن ۴۰۰ کلاهک هستهای را دارد، اما ملت ایران از دستیابی به فناوری صلحآمیز هستهای محروم میگردد؟ چگونه چند سال پیش و در اوج جنگ سوریه، ادعاهای واهی تروریستها مبنی بر استفاده دولت سوریه از سلاح شیمیایی، فضای رسانهای و سیاسی سنگینی علیه این دولت پدید میآورد، اما در مقابل کشته شدن کودکان و زنان بیگناه در فلسطین، دولتهای استکباری و همه مجامع بینالمللی زیر سلطه غرب سکوت حمایتآمیز از صهیونیستها را در پیشگرفتهاند؟
همانگونه که رهبر معظم انقلاب تأکید داشتند، اعتماد به کشورهای غربی و حتی نهادهای بهظاهر بینالمللی زیر نفوذ آنان، نهتنها به حل مسئله فلسطین کمکی نمیکند، بلکه زمان کافی را برای مشمول مرور زمان و دچار فراموشی کردن آرمان قدس در اختیار صهیونیستها قرار میدهد. این نهادهای ظاهراً جهانی، داور یا میانجی بیطرفی در این مناقشه نیستند و ملت فلسطین و امت اسلامی باید با اتکا به تواناییهای خویش و از راه مقاومت مسیر رهایی قدس را بگشاید.
همین مطلب: