عجز کاخ سیاه در برابر سبزپوشان انقلابی
چهارشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۸، ۱۲:۱۶ ب.ظ
عجز کاخ سیاه در برابر سبزپوشان انقلابی
اقدام رئیس جمهور امریکا در تروریستی خواندن «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» در آستانه روز «پاسدار» هرچند عصبانیت و عجز کاخ سفید در برابر شجاعت و ایمان پاسداران را به اثبات رساند، اما این اولین بار نیست که نظام سلطه و وابستگان آن این نهاد مقدس را آماج تهاجم رسانهای و سیاسی خود میکنند.
از نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی که سپاه هنوز بهطور کامل ساختار نیافته بود، نیازهای اساسی نظام اسلامی در تأمین امنیت جامعه، سپاه را مأمور تأمین امنیت کشور و مقابله با کانونهای ناامنی نمود. تجربه موفق سپاه در برخورد با گروهک فرقان (که ظرف مدت کوتاهی سرشبکههای این تشکیلات متلاشی گردید) مقابله با اقدامات تجزیهطلبانه و خرابکارانه در غرب و شمال شرق در آغازین روزهای پس از پیروزی انقلاب، وابستگان داخلی دشمن را بر آن داشت تا با حمله و تخریب این نهاد انقلابی مانع از تداوم نقشآفرینی آن در مقابله با توطئهها گردند. اوج حضور مقتدرانه سپاه در این مقطع را در مواجهه با اقدامات تروریستی گروهک منافقین و دیگر گروهکهای ضدانقلاب و نیز کشف و خنثیسازی توطئههایی همچون کودتای حزب توده و کودتای قطبزاده میتوان مشاهده کرد و همین امر سبب تشدید حملات تخریبگرانه گروهکها علیه سپاه گردد.
نقش مهمی که سپاه در تزریق رویکرد انقلابی و مردمی به دفاع مقدس داشت سبب شد مسیر جنگ تغییر یابد و روند پیروزیهای غرورآفرین در عملیاتهایی همچون فتحالمبین و الیبیتالمقدس آغاز گردد. بیسبب نبود که بنیصدر خائن در یک سال آغازین جنگ که فرماندهی را بر عهده داشت، مانع از ورود سپاه به مسئله جنگ میشد. با نقشآفرینی ویژه و تعیینکننده سپاه در جنگ تحمیلی، دستگاههای تبلیغاتی دشمن بعثی و حامیان منطقهایاش نیز به جمع تخریبکنندگان سپاه افزوده شدند و برخی از عناصر وابسته نفوذی همچون اکبر گنجی و ... از درون میکوشیدند با تشکیک در رویکرد فعال سپاه مانع از ایفای نقش انقلابی آن گردند.
در سالهای پایانی دهه ۶۰ برخی از عناصر داخلی که رویکرد انقلابی و فعال سپاه در حراست از انقلاب موردپسندشان نبود مصمم به انحلال و یا ادغام آن برآمدند که با هوشیاری امام امت (ره) و نیز مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) این توطئه ناکام ماند. بااینحال این عناصر که مشی تکنوکراسی را رویکرد انقلابی ترجیح میدادند و سپاه را در این راه بهعنوان جدیترین مانع خود تلقی میکردند، تلاش کردند سپاه را از مأموریت انقلابی خود خصوصاً در عرصههای فرهنگی و اجتماعی دور سازند. هوشیاری و روشنگری رهبر فرزانه انقلاب در خصوص توطئه امریکایی تهاجم فرهنگی، خط بطلانی بود بر همه مواضعی که دفاع از انقلاب را تنها در حوزه نظامی تفسیر و تعبیر میکردند. سپاه پاسداران از اولین نهادهایی بود که پس از هشدارهای رهبر معظم انقلاب در خصوص راهبرد دشمن در استحاله فرهنگی و سیاسی به میدان آمده و با روشنگری و اقدامات فرهنگی تلاش کرد اثرات مخرب این سناریوی امریکایی صهیونیستی به حداقل برسد.
در دوره موسوم به اصلاحات که تلاش گردید مرز خودیها و غیرخودیها کمرنگ شود و دشمن همه چارچوبهای اعتقادی و سیاسی نظام و انقلاب را مستقیماً مورد هدف قرار داد، سپاه پاسداران بهعنوان یکی از مهمترین موانع پیشبرد اهداف دشمن آماج حملات جنگ روانی نظام سلطه و برخی اذناب داخلیاش قرار گرفت. از دوم خرداد ۱۳۷۶ که میدان برای هتاکی عناصری مشکوک و زشت طینت گشوده شد، قلمهایی مسموم و زبانهایی آلوده، به تضعیف و تخریب این نهاد انقلابی همت گماردند. سناریوی تهاجم دشمن تنها آتش توپخانه رسانهای منتهی نمیشد و دشمن تلاش میکرد با سناریوهایی همچون حوادث کوی دانشگاه و قتلهای زنجیرهای (همانگونه که به تضعیف نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات پرداخت) سپاه را در نقشآفرینی فرهنگی اجتماعی زمینگیر کرده و زمینه را برای براندازی نظام فراهم آورد.
چنین به نظر میرسد که در سناریوی فتح سنگر به سنگر نظام و برای تحتفشار قرار دادن رهبری تنها سنگر باقیمانده سپاه بود که به رغم حملات فراوان بحمدالله از گزند توطئه دشمن مصون ماند.
پس از واقعه مشکوک ۱۱ سپتامبر و توطئه لشکرکشی غرب جهت تسلط تمامعیار بر منطقه، حضور فعال و مقتدرانه سپاه در تحولات منطقه بود که موجب به شکست انجامیدن سناریوی دشمن شد و اینک به اعتراف تمامی تحلیلگران بینالمللی و منطقهای برنده منازعه راهبردی غرب و انقلاب اسلامی در منطقه، جمهوری اسلامی ایران بود و این بیتردید، مدیون تلاشهای بیشائبه پاسداران انقلاب اسلامی در خارج از مرزهای جغرافیای کشور و نیز رویکرد فعال این نهاد انقلابی بود.
شدت تخریبها علیه سپاه و فرماندهان آن از سوی رسانه و سیاستمداران نظام سلطه خود مؤید اثربخشی سپاه در تحقق اهداف عالی انقلاب اسلامی بوده است.
در طول فتنه ۸۸ و پس از آن نیز سپاه بهعنوان حافظ امنیت ملی در مقابل جریانات ضدانقلاب و فتنهگر وارد عمل شد و همین رویکرد سبب تشدید حملات جنگ روانی علیه این نهاد انقلابی خصوصاً از سوی دشمنان ملت ایران و عناصر وابسته گردید. گری سیک، استراتژیست امریکایی در اوج فتنه ۸۸ مهمترین راهبرد تداوم فتنهگری را از میدان خارج کردن سپاه و بسیج دانست و تصریح کرد: «ما باید توجه خود را به نقش روزافزون سپاه پاسداران و بسیج معطوف کنیم اما، چگونه اپوزیسیون میتواند بدون جنگ و درگیری، آنها را خلع سلاح کند؟... مرکز ثقل در ایران چیست؟ مایلم که بگویم آن (مرکز ثقل)، در تمایز بین حوزهها و قلمروهای مذهبی و غیرمذهبی قرار دارد. بهقدر کافی به این نقطه فشار وارد آورید و سپاه پاسداران و بسیج را بهطور مؤثر و کارا از میدان خارج کنید تا این اتفاق رخ ندهد، هیچیک از تلاشها نتیجه نمیدهد.»
در طول تحولات یک دهه اخیر و فتنه تکفیری صهیونیستی داعش، این سپاه بود که با حضور مستشاری و سازماندهی مدافعان حرم (که از ملیتها و کشورهای مختلف جهت هدف مقدس و واحدی جمع شده بودند) نهتنها راه را بر سر توسعهطلبی تروریستهای وحشی و دستآموز محور غربیعبریعربی بست، بلکه فتنه تکفیر را خشکاند. این در حالی است که رئیسجمهور کنونی امریکا صراحتاً اعتراف میکند که امریکا تاکنون ۷۰ تریلیون دلار در منطقه هزینه نموده است. برای فهم دقیقتر از بزرگی این مبلغ، توجه کنیم که این رقم پنج برابر کل فروش نفت ایران در طول یک قرن و نیم اخیر است. این در حالی است که ایمان پاسداران انقلاب بر پترودلارهای ارتجاع عربی، تسلیحات بهروز غربی و تزویر و مکر صهیونیستی غلبه پیدا کرد و اینک مقاومت پیروز منازعه بیست سال اخیر غرب آسیا است.
اگر اینک سپاه و بسیج در کنار ارتش جمهوری اسلامی ایران به یاری مردم آسیبدیده از سیل و دیگر حوادث و بلای طبیعی میشتابد، عجیب نیست که ساکنان سیهفکر کاخ سفید که در آرزوی نابودی تمدن و ملت ایران هستند، عصبانیتر شوند. فراموش نکنیم که دقیقاً شش ماه پیش ترامپ -که دولتش زاینده و حامی وحشیترین تروریستهای عالم بوده است- وقیحانه و صریح، ملت ایران را «تروریست» نامید؛ اگر اینک فرزندان شجاع ملت ایران را که پرچم پرافتخار سربلندی این ملت را در نقاط کلیدی این منطقه به اهتزاز درآوردهاند و در غمها و بلایا، ناجی و یاریگر آنان هستند را تروریست بداند، چه جای شگفتی است؟
از نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی که سپاه هنوز بهطور کامل ساختار نیافته بود، نیازهای اساسی نظام اسلامی در تأمین امنیت جامعه، سپاه را مأمور تأمین امنیت کشور و مقابله با کانونهای ناامنی نمود. تجربه موفق سپاه در برخورد با گروهک فرقان (که ظرف مدت کوتاهی سرشبکههای این تشکیلات متلاشی گردید) مقابله با اقدامات تجزیهطلبانه و خرابکارانه در غرب و شمال شرق در آغازین روزهای پس از پیروزی انقلاب، وابستگان داخلی دشمن را بر آن داشت تا با حمله و تخریب این نهاد انقلابی مانع از تداوم نقشآفرینی آن در مقابله با توطئهها گردند. اوج حضور مقتدرانه سپاه در این مقطع را در مواجهه با اقدامات تروریستی گروهک منافقین و دیگر گروهکهای ضدانقلاب و نیز کشف و خنثیسازی توطئههایی همچون کودتای حزب توده و کودتای قطبزاده میتوان مشاهده کرد و همین امر سبب تشدید حملات تخریبگرانه گروهکها علیه سپاه گردد.
نقش مهمی که سپاه در تزریق رویکرد انقلابی و مردمی به دفاع مقدس داشت سبب شد مسیر جنگ تغییر یابد و روند پیروزیهای غرورآفرین در عملیاتهایی همچون فتحالمبین و الیبیتالمقدس آغاز گردد. بیسبب نبود که بنیصدر خائن در یک سال آغازین جنگ که فرماندهی را بر عهده داشت، مانع از ورود سپاه به مسئله جنگ میشد. با نقشآفرینی ویژه و تعیینکننده سپاه در جنگ تحمیلی، دستگاههای تبلیغاتی دشمن بعثی و حامیان منطقهایاش نیز به جمع تخریبکنندگان سپاه افزوده شدند و برخی از عناصر وابسته نفوذی همچون اکبر گنجی و ... از درون میکوشیدند با تشکیک در رویکرد فعال سپاه مانع از ایفای نقش انقلابی آن گردند.
در سالهای پایانی دهه ۶۰ برخی از عناصر داخلی که رویکرد انقلابی و فعال سپاه در حراست از انقلاب موردپسندشان نبود مصمم به انحلال و یا ادغام آن برآمدند که با هوشیاری امام امت (ره) و نیز مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) این توطئه ناکام ماند. بااینحال این عناصر که مشی تکنوکراسی را رویکرد انقلابی ترجیح میدادند و سپاه را در این راه بهعنوان جدیترین مانع خود تلقی میکردند، تلاش کردند سپاه را از مأموریت انقلابی خود خصوصاً در عرصههای فرهنگی و اجتماعی دور سازند. هوشیاری و روشنگری رهبر فرزانه انقلاب در خصوص توطئه امریکایی تهاجم فرهنگی، خط بطلانی بود بر همه مواضعی که دفاع از انقلاب را تنها در حوزه نظامی تفسیر و تعبیر میکردند. سپاه پاسداران از اولین نهادهایی بود که پس از هشدارهای رهبر معظم انقلاب در خصوص راهبرد دشمن در استحاله فرهنگی و سیاسی به میدان آمده و با روشنگری و اقدامات فرهنگی تلاش کرد اثرات مخرب این سناریوی امریکایی صهیونیستی به حداقل برسد.
در دوره موسوم به اصلاحات که تلاش گردید مرز خودیها و غیرخودیها کمرنگ شود و دشمن همه چارچوبهای اعتقادی و سیاسی نظام و انقلاب را مستقیماً مورد هدف قرار داد، سپاه پاسداران بهعنوان یکی از مهمترین موانع پیشبرد اهداف دشمن آماج حملات جنگ روانی نظام سلطه و برخی اذناب داخلیاش قرار گرفت. از دوم خرداد ۱۳۷۶ که میدان برای هتاکی عناصری مشکوک و زشت طینت گشوده شد، قلمهایی مسموم و زبانهایی آلوده، به تضعیف و تخریب این نهاد انقلابی همت گماردند. سناریوی تهاجم دشمن تنها آتش توپخانه رسانهای منتهی نمیشد و دشمن تلاش میکرد با سناریوهایی همچون حوادث کوی دانشگاه و قتلهای زنجیرهای (همانگونه که به تضعیف نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات پرداخت) سپاه را در نقشآفرینی فرهنگی اجتماعی زمینگیر کرده و زمینه را برای براندازی نظام فراهم آورد.
چنین به نظر میرسد که در سناریوی فتح سنگر به سنگر نظام و برای تحتفشار قرار دادن رهبری تنها سنگر باقیمانده سپاه بود که به رغم حملات فراوان بحمدالله از گزند توطئه دشمن مصون ماند.
پس از واقعه مشکوک ۱۱ سپتامبر و توطئه لشکرکشی غرب جهت تسلط تمامعیار بر منطقه، حضور فعال و مقتدرانه سپاه در تحولات منطقه بود که موجب به شکست انجامیدن سناریوی دشمن شد و اینک به اعتراف تمامی تحلیلگران بینالمللی و منطقهای برنده منازعه راهبردی غرب و انقلاب اسلامی در منطقه، جمهوری اسلامی ایران بود و این بیتردید، مدیون تلاشهای بیشائبه پاسداران انقلاب اسلامی در خارج از مرزهای جغرافیای کشور و نیز رویکرد فعال این نهاد انقلابی بود.
شدت تخریبها علیه سپاه و فرماندهان آن از سوی رسانه و سیاستمداران نظام سلطه خود مؤید اثربخشی سپاه در تحقق اهداف عالی انقلاب اسلامی بوده است.
در طول فتنه ۸۸ و پس از آن نیز سپاه بهعنوان حافظ امنیت ملی در مقابل جریانات ضدانقلاب و فتنهگر وارد عمل شد و همین رویکرد سبب تشدید حملات جنگ روانی علیه این نهاد انقلابی خصوصاً از سوی دشمنان ملت ایران و عناصر وابسته گردید. گری سیک، استراتژیست امریکایی در اوج فتنه ۸۸ مهمترین راهبرد تداوم فتنهگری را از میدان خارج کردن سپاه و بسیج دانست و تصریح کرد: «ما باید توجه خود را به نقش روزافزون سپاه پاسداران و بسیج معطوف کنیم اما، چگونه اپوزیسیون میتواند بدون جنگ و درگیری، آنها را خلع سلاح کند؟... مرکز ثقل در ایران چیست؟ مایلم که بگویم آن (مرکز ثقل)، در تمایز بین حوزهها و قلمروهای مذهبی و غیرمذهبی قرار دارد. بهقدر کافی به این نقطه فشار وارد آورید و سپاه پاسداران و بسیج را بهطور مؤثر و کارا از میدان خارج کنید تا این اتفاق رخ ندهد، هیچیک از تلاشها نتیجه نمیدهد.»
در طول تحولات یک دهه اخیر و فتنه تکفیری صهیونیستی داعش، این سپاه بود که با حضور مستشاری و سازماندهی مدافعان حرم (که از ملیتها و کشورهای مختلف جهت هدف مقدس و واحدی جمع شده بودند) نهتنها راه را بر سر توسعهطلبی تروریستهای وحشی و دستآموز محور غربیعبریعربی بست، بلکه فتنه تکفیر را خشکاند. این در حالی است که رئیسجمهور کنونی امریکا صراحتاً اعتراف میکند که امریکا تاکنون ۷۰ تریلیون دلار در منطقه هزینه نموده است. برای فهم دقیقتر از بزرگی این مبلغ، توجه کنیم که این رقم پنج برابر کل فروش نفت ایران در طول یک قرن و نیم اخیر است. این در حالی است که ایمان پاسداران انقلاب بر پترودلارهای ارتجاع عربی، تسلیحات بهروز غربی و تزویر و مکر صهیونیستی غلبه پیدا کرد و اینک مقاومت پیروز منازعه بیست سال اخیر غرب آسیا است.
اگر اینک سپاه و بسیج در کنار ارتش جمهوری اسلامی ایران به یاری مردم آسیبدیده از سیل و دیگر حوادث و بلای طبیعی میشتابد، عجیب نیست که ساکنان سیهفکر کاخ سفید که در آرزوی نابودی تمدن و ملت ایران هستند، عصبانیتر شوند. فراموش نکنیم که دقیقاً شش ماه پیش ترامپ -که دولتش زاینده و حامی وحشیترین تروریستهای عالم بوده است- وقیحانه و صریح، ملت ایران را «تروریست» نامید؛ اگر اینک فرزندان شجاع ملت ایران را که پرچم پرافتخار سربلندی این ملت را در نقاط کلیدی این منطقه به اهتزاز درآوردهاند و در غمها و بلایا، ناجی و یاریگر آنان هستند را تروریست بداند، چه جای شگفتی است؟