اولین قربانی سناریوی دوقطبیسازی
اولین قربانی سناریوی دوقطبیسازی
هر چند تا لحظه نگارش این سطور، خبر استعفا یا برکناری علی جنتی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم، در حد گمانهزنی رسانهای است، اما استمرار و عدم تکذیب آن را میتوان به حساب احتمال بالای آن دانست. اگر این خبر در روزهای آتی مابهازای واقعی پیدا کند بدین معناست که اولین جابهجایی وزیر در دولت یازدهم صورت گرفته و باید منتظر پیامدهای آن نیز ماند.
البته هنوز از علت واقعی پیاده کردن وزیر مستقر در خیابان بهارستان در آخرین سال کار دولت، اطلاع دقیقی در دست نیست، اما همانگونه که از قرائن پیداست، احتمالاً بهانههایی همچون «کنسرت»ها به عنوان دلیل این جابهجایی مطرح خواهد شد. در این صورت میتوان انتظار داشت که سناریویی که چندی است برخی از ساکنان پاستور برای مدیریت افکار عمومی برگزیدهاند، وارد مرحله جدیدی خواهد شد.
اکنون تنها هفت ماه تا آوردگاه مهم سیاسی کشور یعنی انتخابات ریاست جمهوری باقی است و طبعاً دولتمردان مستقر برای بقا در کرسی قدرت راهبردها و برنامههای خاص خود را طرحریزی میکنند. آنچه میتواند برگه برنده پاستورنشینان در عرصه پیش رو تلقی گردد، کارنامهای موفق و بارضایت نسبی مردم است. این در حالی است که به اذعان بسیاری از حامیان دولت، هنوز وزنه ثقیل و چشمگیری در چنته اعتدالگرایان مشاهد نمیشود و به طور تقریبی میتوان ادعا کرد صبر و انتظار سه ساله جامعه به پایان خود نزدیک شده است.
به طور مشخص در عرصه معیشتی و اقتصادی به مردم وعدههایی داده شده که اثر چندانی از تحقق آنها مشاهده نمیشود. از سویی، قرار بود مذاکره و ماحصل آن ـ یعنی برجام ـ حلال همه مشکلات از آب آشامیدنی گرفته تا ازدواج جوانان باشد و اکنون به اذعان مدیران اجرایی و برخی اعضای مذاکرهکننده، دستاورد آن در حد و اندازه «تقریباً هیچ» است.
اگرچه برخی از مدیران اجرایی ارشد میکوشند با «حرف درمانی» و «دستاوردتراشی برای برجام» دست دولت را در مقابل منتقدان پر کنند، اما چشمهای منتظر و بعضاً نگاههای ناامید نشان میدهد از این روش نیز آبی برای دولت مستقر گرم نشده است.
با این حال راهبرد ذخیره و سناریوی بدیلی از ابتدا نیز در اظهارات و مواضع برخی از حامیان و مؤثرین دولت مشاهده میشد که «دو قطبیسازی» به خصوص در حوزههای سیاسی و فرهنگی است. به عبارت دیگر اگرچه دولت در حوزه اقتصاد و معیشت، رهاورد قابل عرضهای ندارد، اما تجربه نشان داده است در صوت خطکشی جامعه و ایجاد دودستگی در صفوف ملت در حوزههایی مثل سیاست داخلی و فرهنگ و هنر میتوان افکار عمومی را تا حدی مشغول ساخت. به این ترتیب با نوعی «جابهجایی اولویتها» و «مشغولسازی ذهنی»، اعتدالیون میتوانند جبههبندی جدیدی در سطح کشور رقم بزنند که ناکارآمدی اقتصادی و عدم تحقق وعدهها کمتر آشکار گردد.
البته ناگفته پیداست که هیچ تضمینی وجود ندارد که لزوماً شکلگیری چنین قطببندیهای کاذب و تصنعی به نفع دولت مستقر تمام شود، اما هر چه باشد «قفلهای ناگشوده» کلید تدبیر را پنهان میسازد.
در هر حال تجربه امیدبخش «دوقطبیسازی» به خصوص در حوزه فرهنگ و هنر، برخی را «امید»وار کرده است تا ناکامیهای عرصه اقتصاد را با «کنسرت درمانی» تسکین دهند و در این مسیر عزل وزیر مربوط هر چند به دلیلی غیر مرتبط ـ ولی با بهانه اعلامی حمایت از جریان خاص فرهنگی ـ میتواند مؤثر باشد.
اگر در روزها یا ساعات آتی شایعه «جابهجایی وزیر ارشاد» جامه حقیقت بپوشد، باید انتظار داشت سناریوی بدیل انتخاباتی به سناریوی اصلی تبدیل شده و احتمالاً باید منتظر جلوههای دیگر این سناریو باشیم.