آقای میر حسین! حقیقت ماجرا چیست؟
آقای میر حسین! حقیقت ماجرا چیست؟
"نهضت به اطلاع آزادی، طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکاست و در این باره از هیچ کوششی فروگذار نکرده است... اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقیمانده بودند، ملتهای مظلوم به ویژه ملت عزیز ما، اکنون در زیر چنگال آمریکا و مستشاران او دست و پا میزدند و اسلام عزیز چنان سیلی از ستمکاران میخورد که قرنها سر بلند نمیکرد؛ و به حسب امور بسیار دیگر نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی ندارند و ضرر آنها به اعتبار اینکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه، جوانهای عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالتهای بیمورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریف و تأویلهای جاهلانه، موجب فساد عظیم، ممکن است شوند که از ضرر گروهکهای دیگر حتی منافقین، این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است. "
حضرت روح الله (ره)
اخبار موثق حاکی است. در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۳۸۸ جمعی از اعضای دفتر سیاسی گروهک نهضت آزادی به دیدار میرحسین موسوی رفتند. ستاد انتخاباتی میرحسین تاکنون تلاش کرده است این خبر در رسانه ها منتشر نگردد، اما بخشی از محتوی مذاکرات نیز تا کنون به بیرون درزکرده است که ان شاءالله به زودی منتشر خواهدشد.
بعد از قضیه حمایت مجاهدین انقلاب و مشارکت، ارتباطات پنهانی موسوی با ملی مذهبی ها هم روشن شده است به همین بهانه چند سوال را باید از میر حسین پرسید:
جناب آقای موسوی! خبر جلسه محرمانه اخیر جنابعالی با جمعی از اعضای گروهک نهضت به اصطلاح آزادی که البته گویا شما و ستاد انتخاباتیتان، مایل به اطلاعرسانی آن به مردم نیستید، پرسشهای جدی و اساسی در ذهنها پدید آورده است!
نخست آنکه از شما باید پرسید چرا اعضای گروهکی را که امام راحل (ره) ـ همان امامی که شما خود را پیرو خط او میدانید ـ خطر آنها را بیشتر از منافقین دانست، به حضور پذیرفتید؟ آیا این حرکت را جز به پشت پا زدن به راه امام و خون شهداء میتوان تعبیر کرد؟
دوم آنکه، به نظر میرسد، لازم است شما به افکار عمومی ملت شهید پرور و انقلابی ایران اسلامی، احترام گذارده و صادقانه آنچه میان شما و اعضای این گروهک مطرح شده را به اطلاع مردم برسانید؛ تا آنانی که به رأیشان به خود امیدوارید، هر چه بیشتر از پشت صحنه حامیان شما آگاه شوند.
سوم آنکه شما بایستی پیرامون شنیدهها در مورد برخی توافقات پنهان گروهک نهضت به اصطلاح آزادی و دیگر گروهکهای ملی مذهبی با شما که در این جلسه از آن سخن رفته است برای مردم کشورمان ـ همانها که دانستن را حق آنان میدانید ـ ابهامزدایی کنید تا افکار عمومی ملت بیدار و انقلابی ایران با ماهیت کسانی که در سخن از خط امام (ره) دم میزنند و در نهان به دنبال باز کردن پای لیبرالها به حاکمیت هستند، بیشتر آشنا شوند.
البته مسأله به اینجا ختم نمیشود، چند روز پیش جنابعالی به ملاقات مراجع معظم تقلید شتافتید که این ظاهرا نشانگر پیروی شما از خط اسلام فقاهتی و حوزههای علمیه است. اما به فاصله یک روز صدور بیانیه سازمان نامشروع «مجاهدین انقلاب اسلامی ایران» در حمایت از شما، صحت این امر را با تردیدهای اساسی مواجه ساخت. سازمانی که 7 سال پیش یکی از اعضای اصلی آن در سخنانی با توهین آشکار به مردم و مراجع تقلید اهانت نمود و البته سازمان مذکور نیز پس از آن رسما از این عنصر موهن حمایت کرد.
جالب آنکه دامنه اظهارات موهن فرد مذکور حتی تا امروز نیز ادامه یافته و اخیرا این فرد به ساحت حضرت امام نیز اسائه ادب نمود.
جناب آقای مهندس موسوی! آیا میتوان باور کرد که این ادعا که شما پیرو خط امام ـ که افتخار خود را اتصال به حوزههای علمیه میدانست ـ هستید، با صداقت همراه باشد و در عینحال،افراد و جریاناتی به صفوف حامیان شما پیوسته باشند و حتی در بسیاری از اقصی نقاط کشور ستادهای شما را مدیریت کنند که سابقهای روشن در توهین آشکار و نهان به امام و خط او و ارزشهای انقلاب دارند؟ این تناقضات را چگونه توجیه میکنید؟
آیا شما که مدعی پیروی از خط امام و اصول انقلاب اسلامی هستید اصول عمل و شعارهایتان را از دیدگاههای حضرت امام (ره) اخذ میکنید و یا آنکه از بستر جلسات با لیبرالها ـ همانها که امام فرمود: تا من هستم نخواهم گذاشت انقلاب به دستشان بیافتد ـ و تجدیدنظر طلبان ـ که اکنون پایبند نبودن خود به راه امام را با افتخار میپذیرند ـ شعارها و برنامهکاری خود را طراحی میکنید؟
جناب آقای میرحسین موسوی! آیا شأن کسی که افتخار خود را نخستوزیری دولت مورد حمایت امام (ره) میداند، این است که به دنبال کسب حمایت گروهک نهضت به اصطلاح آزادی و سازمان نامشروع مجاهدین انقلاب و ... باشد؟
آنچه از مجموع این رویدادها، در ذهنها متبادر میگردد، آن است که آن اصولگرایی که شما از آن سخن میگویید نوعی "اصولگرایی مصلحتی " است به این مفهوم که امروز گفتمان اصولگرایی جامعهپذیر و فراگیر شده است، شما و بسیاری دیگر چارهای ندارند جز آنکه از اصول سخن بگویند و با آن اظهار همراهی نمایند، اما حقیقت دیدگاه شما را میتوان در عملتان و نیز شناخت حامیانتان فهمید.