چرخشهای 180 درجهای
چرخشهای 180 درجهای
رهبر معظم انقلاب اسلامی چندی پیش در دیدار مسئولان جهاد دانشگاهی کشور به یکی از آسیبهایی که انقلاب اسلامی با آن مواجه شده است اشاره نمودند و فرمودند: «افرادی که روزی با انگیزههای تند انقلابی حرکت میکردند، اکنون دیدگاههای آنها 180 درجه تغییر کرده و حتی بینات انقلاب اسلامی برای آنها نامفهوم است. باید مراقب بود، این خصوصیات به مجموعه جهاد دانشگاهی راه پیدا نکند.»
واقعیت آن است که مسئلهای به نام «تجدیدنظرطلبی» یکی از آسیبهای جدی است که حرکت انقلاب اسلامی در چند دهه اخیر بدان مبتلا شده است و میتوان آن را مهمترین آسیب درونی جبهه انقلاب دانست. تغییرات 180درجهای در بینش، نگرش و رفتار برخی نخبگانی که خود بعضاً جزو داعیهداران اصلی آرمانهای انقلاب بودهاند، کار را به جایی میرساند که صراحتاً از گذشته خود ابراز ندامت کرده و به تهیهکننده خوراک رسانهای برای دشمن تبدیل میشوند.
نکته قابلتأمل در این مسئله، پررنگ بودن نگاه افراطی و تفریطی در گذشته و اکنون چنین چهرهها و جریانات است. به این معنا که در گذشته نیز مسیر عقلانی انقلابی را دنبال نکرده و جلوتر از امام امت (ره) حرکت میکردند و امروز نیز کاملاً تفریط پیشه کردند. امام خامنهای (مدظله) در یکی از بیانات خویش با تبیین همین سیرِ قابل تأمل میفرمایند: « انسان اگر زندگی سیاسی بعضی افراد را از اوّلِ انقلاب تابهحال نگاه کند، میبیند ملغمه عجیبی از انواع و اقسام فکرهاست! یک روز بود که چنین آدمهایی به این اکتفا نمیکردند که در شعارها، مردم فقط «مرگ بر امریکا و مرگ بر شوروی» بگویند. میگفتند باید بگوییم «مرگ بر شرق و غرب»! ما میگفتیم شوروی سمبل یک تفکر و یک راه غلط است؛ امریکا سمبل جنایت و ستم است؛ چه دلیلی دارد شما بگویید«مرگ بر شرق و غرب»؟! میگفتند شما محافظهکار و سازشطلبید! از جمله همین حضرات، امروز کسانی هستند که حاضرند بروند رسماً در مقابل امریکا و انگلیس عذرخواهی کنند و بگویند ما غلط کردیم، اشتباه کردیم به شما بدگویی کردیم؛ ما را ببخشید! بعضی از همین افراد، آن روز در اوایل انقلاب، روی تندیهای بیرویه، چنان نظرات عجیب و غریب اقتصادیای مطرح میکردند که انسان شاخ درمیآورد! میگفتیم اینها کجایش اسلامی است؟ میخواستند تفکرات بسیار تندِ چپِ سوسیالیستی را به اسم اسلام تحمیل و پیاده کنند. همان آدمها امروز کسانی هستند که حاضرند در مقابل کمپانیداران و سرمایهداران صهیونیستی فرش قرمز پهن کنند تا به ایران بیایند و سرمایهگذاری کنند! انسان از چپترین ایده مارکسیستی، به افراطیترین ایده دست راستی اقتصادی متحول شود؛ اسمش را هم تجدیدنظر بگذارد! این تجدیدنظر نیست؛ این هُرهُری مسلکی است. آن روز افراط بود، امروز هم افراط است. »(12/8/1380)
به نظر میرسد دلیل اصلی چنین تجدیدنظرطلبی را باید در عمق کمِ معرفتی و انقلابیگری سطحی این افراد جستوجو نمود. به عبارت روشنتر، این افراد اگر در ابتدای پیروزی انقلاب، شعارهای انقلابی را حتی تندتر از امام (ره) بیان میکردند، نه به خاطر گرایش قبلی و نهادینه شدن این آرمانها در وجودشان که عمدتاً برخاسته از هیجانات سطحی بوده است. آنچه در این مجال ناگوارتر است در مصدر امر قرار گرفتن چنین چهرههایی در مسئولیتهای خرد و کلان است. کسانی که هرچند سابقه درخشانی در رویکرد انقلابی و ارزشی داشتهاند، اما امروز صراحتاً این آرمانها و ارزشهای الهی و انقلابی را نفی میکنند، آنگاه در مصدر امور قرار گیرند نه تنها به پاسداشت این ارزشها وقعی نمینهند، بلکه باید از آنچه با این ارزشها میکنند، بیم داشت. تجربه ناگوار به قدرت رسیدن تجدیدنظرطلبان در سالهای دهه سوم انقلاب اسلامی هنوز کام دلسوزان انقلاب را تلخ میکند. تجربه وزیر به اصطلاح فرهنگ دولت وقت –که امروز رحل اقامت در لندن گزیده است- که عرصه را برای جولان پایگاههای دشمن در کشور باز کرده بود و تمامی نمادهای اسلام و انقلاب مورد تعرض تجدیدنظرطلبان قرار گرفت، نمونهای فراموش ناشدنی است.
غفلت دلسوزان انقلاب از قدرتیابی «تجدیدنظرطلبان» میتواند تبعات و پیامدهای ناگوار و جبرانناپذیری داشته باشد. به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی «وجود این آدمهای تجدیدنظرطلب در برخی از دستگاههای گوناگون، اسباب زحمت و خطر است. اگر در دانشگاه باشند، ضرر میرسانند؛ اگر در دولت باشند، ضرر میرسانند؛ اگر در مجلس باشند، ضرر میرسانند؛ هر جا و در هر نقطهای باشند، ضرر میرسانند.»