مکافات صدقهی آمریکایی
مکافات صدقهی آمریکایی
در چند روز اخیر و بعد از ماجرای سبد کالا، بسیاری از رسانهها و فعالان سیاسی از مناظر مختلف به این مسئله نگریستند و البته نقدهای پررنگی در این خصوص ابراز شده است. از جمله خدشه دار شدن حیثیت و عزت ملت ایران و این نکته که کسانی که زمانی این گونه حرکات را اقتصاد صدقهای و گداپروری میخواندند، خود شرایطی ناگوار تر را رقم زدهاند! و ...
اما از منظر دیگری نیز میتوان به این ماجرا میتوان نگریست. وندی آر. شرمن معاون سیاسی وزیر خارجهی آمریکا، در جلسه استماع سنای ایالات متحده آمریکا در اظهاراتی قابل تأمل علاوه بر طرح مطالباتی فراتر از بحث هستهای (برنامه موشکی) و حتی توافق ژنو (تعطیلی تأسیسات اراک و فردو) به عنوان دستور کار مذاکرات جامع، دادن سبد کالا از سوی دولت به مردم را نشانه تأثیر مثبت رفع محدود تحریم روی زندگی مردم ایران دانسته و میگوید: «شما در اخبار دیدید که ایران اخیراً به طور قابل مشاهدهای غذا به مردم فقیر در جامعه داد که به نوعی نشاندهنده این است که کاهش هدفمند و محدود تحریمها تأثیر مستقیم بر مردم این کشور داشته است، همانطور که روحانی قول داده بود که این پول صرف اهداف دیگر نشود.»
این سخنان گستاخانه و توهینآمیز را اینگونه میتوان تفسیر کرد که ظاهراً طرف غربی پیام ماجرای سبد کالا را کاملاً دریافته و از ان بهرهبرداری مطلوب را نموده است. این دیپلمات باسابقه آمریکایی اولاً تلاش میکند توزیع سبد کالا (بخوانید افتضاح گداپروری) را نتیجه خیرخواهی آمریکاییها بداند! و به نوعی به مردم ایران این پیام را برساند که اگر مایلید این اقدامات خیرخواهانه(!) ادامه یابد، باید در مسیر تعریف شده آمریکایی گام بردارید! حال کسی نیست به خانم شرمن بگوید چگونه این اعانه شما از جیب خود ما (!) به این سرعت به ایران رسید و بعد هم تبدیل به کالا شد؟!!
از این منظر ظاهراً برخی قرار است فقط و فقط خوراک رسانهای و ابزار فشار برای غرب از داخل تهیه کنند. در دور گذشته مذاکرات، چند روز قبل از دیدار هیئت ایرانی و 5+1 از خزانه خالی ایران خبر داده میشود و این بار صفهای طویل مردمی که برای دریافت یک سبد ناقابل سرما را به جان خریدهاند و باقی ماجرایی که ذکر آن عرق شرم را بریشانی مینشاند.
جای این سؤال هست که واقعیت این ماجرای سبد کالا چه بود؟ اکنون در تصویری که رسانههای بیگانه از این موضوع مخابره کردهاند، نوعی قحطی عمومی و نگرانی مردمی که دغدغه نان شب داشتهاند به چشم میخورد! اما آیا این مسئله حقیقت دارد؟ ده روز پیش، ویلیام برنگام " خبرنگار شبکه تلویزیونی " PBS" آمریکا که به ایران سفر کرده بود در مصاحبه با این شبکه از نتایج مشاهدات خود درباره ایران گفت و با اشاره به اینکه در ظاهر هیچ نشانی از این نیست که ایران تحت تحریم است گفت:" خیابانها شلوغ، فروشگاهها پر از اجناس و ترافیک زیاد خیابانها هیچ نشانی را در ظاهر از یک کشور تحت تحریم "فلج کننده" نشان نمیدهد.» اذعان این خبرنگار آمریکایی دقیقاً تصویری متفاوت از وارونه نمایی غربی را به نمایش میگذارد. پس ریشه این مسئله کجاست؟
به نظر میرسد فضای به وجود آمده در ماجرای سبد کالا و نگرانی و شتاب مردم بیارتباط با فضاسازی برخی مسئولان اجرایی نباشد. از یک سو اعلام محدود بوده زمان دریافت این بسته و از سوی دیگر سیاهنماییهای پیاپی از وضعیت اقتصادی کشور (ان هم از سوی کسانی که با نام «امید» بر سر کار آمدهاند) در شکلدهی به چنین فضایی قطعاً بیتأثیر نیست.
از اینها گذشته به بحث نخست و ادعاهای خانم شرمن بازگردیم. این اظهارات میتواند نشانگر این موضوع باشد که ماجرای سبد کالا میتواند بر سرنوشت مذاکرات نیز اثر بگذارد. از سویی طرف غربی در دور بعدی مذاکرات قطعاً تصویر صفوف انبوه مردم گرسنه ایران (!) را به ابزار امتیازگیری از طرف ایرانی تبدیل خواهند کرد و از سوی دیگر عدهای که در به ساماندهی وضعیت اقتصادی کشور ناتوان اند، تلاش خواهند کرد مردم و نظام را متقاعد کنند که هزینه این راهی که در پیش گرفتهایم، احتمالاً بیش از فایده ان است!
از آنچه گفته شد چنین میتوان نتیجه گرفت که متأسفانه این سبد بیش از آنکه رفاه ملت ایران را هدف گرفته باشد، به صدقهای آمریکایی تبدیل شد که هدفش تحقیر ملت ایران بود. غافل از اینکه ما فرزندان آن بزرگوارانی هستیم که فرمودند: «إِنَّ الصَّدَقَة عَلَیْنَا مُحَرَّمَة»
همین مطلب در:
نامه زیبا کلام به رسایی، جواب کیهان، نامه اول و دوم زیباکلام به کیهان و سپس جواب رسایی به نامه دوم زیبا کلام به کیهان را خواندم و نکات زیر به نظرم رسید:
1- گفتار کیهان و افراد جبهه پایداری ( از جمله آقای رسایی)، بسیار بی ادبانه، پرخاشگرانه و به دور از شان مسمان واقعی است و تمسخر، برچسب زدن، اهانت و افترا مولفه ی مشترک و لاینفک رفتار این دوستان است که اتفاقا ادعای مسلمانیشان گوش فلک را کر کرده است.
واقعا من وقتی زشتی رفتار کیهان و امثال کوچک زاده و رسایی را دیدم فهمیدم که باید خودم را اصلاح کنم و همیشه ادب و متانت را سرلوحه کار خود قرار دهم تا رفتارم مشمئزکننده نباشد. خدایا ما را از این رفتار و گفتار زشت حفظ بفرما.
2- اگر آمریکایی در کار نباشد، اصلا فلسفه وجودی این افراد از بین میرود. این ها نان دشمنی با آمریکا را میخورند و از این طریق برای خودشان دکان باز کرده اند. این دوستان اصلا کاری به منطق کارها ندارند. برای بررسی هر کاری فقط نگاه میکنند آمریکا خوشش می آید یا نه. همین . فکرشان به بیشتر از این قد نمیدهد. اصلا قدرت تحلیل یک مسئله را بدون در نظر گرفتن آمریکا ندارند!
3- زیبا کلام یک سوال ساده پرسید. اینکه هسته ای ( فارغ از اینکه آمریکا چه موضعی نسبت به آن دارد)، چه فوایدی برای کشور داشته است؟ من هم واقعا دوست داشتم جواب منطقی از طرف این دوستان بشنوم. ولی وقتی نامه رسایی را خواندم فهمیدم که جواب درستی برای این سوال ندارند و فقط فضا را احساسی میکنند تا نتیجه مطلوبشان را بگیرند. چند بار این سوال از آن ها پرسیده شد و هیچ جوابی نداشتند بجز اینکه چون آمریکا گفته است ما نباید هسته ای داشته باشیم، پس معلوم است که هسته ای اهمیت دارد و ما باید تا آخر پای آن بایستیم.
4- اگر فقط موضع آمریکا و اسرائیل مهم است، چرا در مورد توافق ژنو اینطوری قضاوت نمیکنند؟ مگر نه این است که در توافق ژنو اسرائیل عصبانی و بر آشفته شد؟ درست مثل کیهان و رسایی و کوچک زاده ؟ خوب! تمام شد و رفت . این دوستان همان حرف اسرائیلی ها را تکرار میکنند . پس معلوم است که دارند با اسرائیلی ها فالوده میخورند و دستشان در دست استکبار است و با دشمنان تابلو دار نظام مقدس هم پیاله هستند.
خدایی این طرز استدلال خیلی شبیه استدلال خودشان نبود؟
5- این دوستان برای توجیه حضور و سیطره خودشان نیاز وحشتناکی به دشمن سازی و دشمن هراسی دارند. وگرنه افراد بالیاقت تر، باسوادتر، دیندارتر و دلسوزتر از آن ها خیلی زیاد پیدا میشود.