مروری بر اساسنامه و مرامنامه انجمن اسلامی دانشگاه و چند پرسش!!!
مروری بر اساسنامه و مرامنامه انجمن اسلامی دانشگاه و چند پرسش!!!
ماده 2 آئیننامه تشکلهای اسلامی دانشگاهیان که یگانه مرجع قانونی فعالیت های دانشگاهی است. میگوید: «هر گونه فعالیت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی تشکلهای اسلامی در حدود اساسنامه تشکل در داخل دانشگاه و در چارچوب ضوابط و مقررات دانشگاه و این آییننامه و سایر قوانین موضوعه کشور مجاز است.
خوب! بد نیست در این جا به بررسی اساسنامه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی خواجهنصیرالدین طوسی بپردازیم.
اصول حاکم بر اساسنامه :
ماده 5 اساسنامه این انجمن میگوید «اصول حاکم بر تشکیلات: 1- رعایت کلیه قوانین و احکام اسلامی 2- اعتقاد و پیروی از راه درخشان امامت و ولایت فقیه در راستای اعتلای اسلام ناب محمدی (ص) و خط حضرت امام خمینی (ره) 3- التزام به رعایت اخلاق و روابط اسلامی 4- رعایت امر به معروف و نهی از منکر با توجه به مراتب آن 5- توجه به اصل مشورت و شورا در تصمیمگیریها منطبق با حدود و موازین شرعی و اجتناب از خود محوری و تصمیمگیریهای فردی 6- حفظ یکپارچگی و وحدت درونی 7- رعایت نظم و انضباط در امور 8- التزام به اجرای تصمیمات و برنامههای انجمن. تبصره : اتخاذ تصمیمات در انجمن، باید در راستای اسلام و همسو با خط ولایت فقیه، که خط اصیل اسلام ناب محمدی (ص) است، باشد. 9- حاکم بودن امر حسابرسی
چند پرسش :
1- آیا حجاب از قوانین و احکام اسلامی نیست؟ پس چگونه است که انجمن اسلامی اقدام به برگزاری تریبون آزاد در اعتراض به آن مینماید؟ آیا مراسمها و اردوهای انجمن قوانین اسلامی رعایت میگردد؟ جشن شب یلدا و سابقه برگزاری اردوهای مختلط پاسخی قابل تأمل به ما خواهد داد.
2- آیا انجمن به اصطلاح اسلامی! در راه ولایت فقیه و حضرت امام (ره) حرکت مینماید؟ به راستی کدام یک از کسانی که در همایشهای انجمن اسلامی سخنرانی نمودهاند، به ولایت فقیه اعتقاد داشتهاند؟ چرا در برخی از نشریات وابسته انجمن ولایت فقیه و حکومت اسلامی مورد انکار واقع میگردد؟
3- آیا هتاکی، اهانت، توهین به ارزشهای اسلام و انقلاب از مصادیق اخلاق و روابط اسلامی است؟
4- آیا تبلیغ شخصیتهای چون فروغ فرخزاد و مراسمهایی چون «جشن والنیتاین» و مکاتبی چون زردشتیگری و نازیسم، فمینیسم و لیبرالیسم و ... از مصادیق امر به معروف و تمسخر احکام الهی چون حجاب و اصرار بر به برگزاری اردوهای تفریحی مختلط از مصادیق نهی از منکر است؟
5- آیا تصمیمات در انجمن اسلامی، در راستای اسلام و همسو با خط ولایت فقیه، که همان خط اصیل اسلام ناب محمدی (ص) است؟
نگاهی به مرامنامه :
تبصره 1 ماده 4 اساسنامه این انجمن میگوید : «عضویت در دفتر تحکیم وحدت به معنای پذیرش اساسنامه و مرامنامهی آن است.»
در این جا به بررسی اجمالی اساسنامه و مرامنامه دفتر تحکیم وحدت میپردازیم.
ماده 5 اساسنامه این دفتر اعتقاد به مرامنامه اتحادیه را از شرایط اعضا میداند.
متن مرامنامه
«مقدمه
حاکمیت استعمار غربی و رژیم وابسته شاهنشاهی بر شئون مختلف جامعه
علیرغم مبارزات مستمر پیروان تشیع سرخ که به پیروی از ائمه اطهار علیهمالسلام و در مقابله با حاکمان جور و حکومتهای وابسته به قدرتهای خارجی در سرزمینهای اسلامی انجام مییافت و نیز با وجود حرکتهای انقلابی و اعتراضی ضد استبدادی و ضد استعماری که در دو قرن اخیر و با رهبری و حضور فعال علمای دین صورت پذیرفت، همچنان شاهد حاکمیت ضد اسلامی شاهنشاهی وابسته به خصوص در نیم قرن اخیر بودیم که بر تمامی شئون جامعه پنجه افکنده بود.
فرهنگ استعماری
به دنبال حرکت رنسانس در غرب بر علیه حاکمیت قرون وسطایی کلیسا و مطرح شدن تفکر انحرافی اصالت علم که سرانجام به نفی وحی و فعال مایشایی انسان بدون نیاز به قوانین الهی انجامید، استعمارگران با استخدام این حرکت دو جهت منافع خود شیوه نوین استعمار فرهنگی به عنوان پیش قراول سلطه بیدردسر بر ملتهای مستضعف را پیشه خود ساختند، و با روشهای حساب شده قشر غربگرا و غربزدهای را به عنوان ایادی خود در درون ملتها پروراندند.
دانشگاههای گذشته
فلسفه پیریزی دانشگاههای گذشته پرورش چنین افرادی بودند که بتوانند حامل مناسبی برای فرهنگ استعماری و بالتبع حافظ منافع استعمارگران و تغذیه کننده نظام طاغوت باشند. از اینرو ابعاد مختلف دانشگاه اعم از فرهنگ و اخلاق حاکم، محتوا و نظام آموزش، نظام مدیریت و غیره در جهت اهداف مذکور شکل گرفته و حرکت نظام دانشگاهی به سوی تجزیه و تلاشی فرهنگ جامعه و وابستگی همه جانبه کشور بود، و دانشگاهها به مراکز بزرگ اسراف بیتالمال بدل گشته بود.
حرکت اسلامی دانشجویی
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد حرکتهای مبارزاتی و اعتراضاتی بر علیه رژیم طاغوت در دانشگاهها بودیم که تحت پوششهای مختلف و با انگیزههای سیاسی و غالباً از سوی دانشجویانی که بالنبسه از فرهنگ و نظام حاکم بر کنار بودند انجام میگرفت. پایگاه مساجد دانشگاهها علاوه بر سایر امکانات محل مناسبی برای آگاهی، ارتباط و انسجام دانشجویان مسلمان و رشد حرکتهای آنان بود. ضعف اساسی و مهم این حرکتها جدا بودن از مردم و بر کنار ماندن از عوامل و آرمانهای انگیزانندة مردم و نیز ضعف در برخورداری از یک تفکر عقیدتی منسجم و صحیح اسلامی بود. به این دلایل و نیز به سبب حاکمیت خفقان و دیکتاتوری است که با وجود اینکه اعتراضها، اعتصابها و دیگر حرکتهای مبارزاتی با شدتهای متفاوت همواره در دانشگاهها وجود داشت، اما به ندرت دامنة آنها از محیط دانشگاهی فراتر میرفت.
به تدریج با طرح رهبریت امام خمینی مدظلهالعالی و آرمان حکومت اسلامی در میان دانشجویان مسلمان حرکتهای اسلامی دانشجویی جهت صحیح خود را یافته و در یکی دو سالة قبل از انقلاب فعالترین و مؤثرترین دوره تحرک آنان فرار میرسد.
با حرکت امام امت و روحانیت متعهد زمینههای آگاهی و عصیان مردم مسلمان فراهم گشت و آرمانهای اصیل اسلامی در گستردهترین سطح اجتماعی مورد استقبال و اعتقاد قلبی قرار گرفت. و انقلاب اسلامی با لطف الهی و نیروی شگرف تودههای ایثارگر مسلمان و به رهبری ولی فقیه زمان به پیروزی دست یافت. در این مقطع امواج پرخروش انقلاب و شور و تحرک بینظیر امت نقشی خاص برای قشر روشنفکر از جمله دانشجویان باقی نگذاشت و دانشجویان مسلمان در نهایت توانستند با ملت همگام مانده از آنان عقب نمانند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جریان اسلامی دانشجویی، عمدتاً در قالب انجمنهای اسلامی و سازمانهای دانشجویان مسلمان در مراکز آموزش عالی سراسر کشور شکل گرفت و با ایجاد هماهنگیهای اولیه میان خود به حضور امام امت رسیدند. و ایشان رهنمودهایی از جمله ضرورت اتحاد و انسجام میان دانشجویان مسلمان در دانشگاهها بیان فرمودند. پس از آن تماس و ارتباط با روحانیون متعهد و معتقد به ولایت فقیه ادامه یافت و بر خلوص و یکدستی جریان اسلامی دانشجویی افزوده گشت.
در طی حاکمیت دولت موقت با مشی سازشکارانهای که داشت، دانشجویان مسلمان به دفاع از انقلاب اسلامی در جو مسموم و مغشوشی که گروهکهای رنگارنگ ضد انقلاب در مراکز آموزش عالی آفریده بودند مشغول شده و بعضاً در پیریزی و شکلگیری نهادهای انقلابی مشارکت جستند.
دانشجویان مسلمان با بکار انداختن شور و تحرک و قوه ابداع خویش در جهت تحقق رهنمودهای امام امت در حرکت انقلابی فتح لانه جاسوسی شیطان بزرگ و گسترش مبارزه با آمریکای جنایتکار، و نیزتلاشهای انجام یافته در وحدت روحانی و دانشجو و سرانجام در حرکت عظیم انقلاب فرهنگی- اسلامی در نظام آموزش عالی نقش راهگشایی خویش را ایفا کردند.
انقلاب فرهنگی
تداوم وضعیت ناهنجار مراکز آموزش عالی و ضدیت آشکار و اساسی فرهنگ محتوا و نظام حاکم بر آنها با ارزشهای انقلاب اسلامی دانشجویان مسلمان را بر آن داشت تا در پی چارهجویی برای دگرگون ساختن آن برآیند. پیام نوروزی امام امت در سال 59 که ایجاد انقلاب اسلامی درتمام دانشگاههای سراسر کشور در بند یازدهم آن ذکر گردیده بود، ضرورت تحول عمیق و بنیادین در نظام آموزش عالی کشور و جهت آنرا بیان داشت و انگیزه آغاز انقلاب فرهنگی را در نیروهای اسلامی دانشجویی بارور ساخت. انبوه نارساییها و عمق انحرافات و خرابیها آنچنان زیاد بود که جز با توقف نظام دانشگاهی، و پیریزی اساسی دانشگاه اسلامی درمان آن غیر ممکن بود. از اینرو حرکت انقلاب فرهنگی توسط انجمنهای اسلامی دانشجویان آغاز گردید و پس از مدتی با فرمان امام امت فعالیتهای پیریزی و تدوین ابعاد مختلف نظام آموزشی کشور در انقلاب فرهنگی متمرکز گشت.
رسالت دانشجویان مسلمان
اکنون که انقلاب اسلامی با حرکتی شتابگیر به پیش میتازد و نظام آموزش عالی به سمت انطباق هر چه بیشتر با ارزشهای اسلامی گام بر میدارد، دانشجویان مسلمان میبایست جایگاه خود را در جامعه و در انقلاب بشناسند و درک صحیح از مسئولیتهایی که بر دوششان میباشد و تلاش در مرتفع ساختن نقاط ضعف خویش، تمامی نیروها و استعدادهای خود را در جهت ایفای مسئولیتهایشان در راستای انقلاب به کار برند.
دانشجویان مسلمان به عنوان بخشی از نیروهای فکری جامعه دو مسئولیت اختصاصی را بر دوش میکشند، یکی نقش اجتماعی و انقلابی آنان در کلیت جامعه و نسبت به انقلاب میباشد. این نقش به مفهوم راهگشایی و پیشروی در مسائل اجتماعی و شناخت صحیح شرایط هر مقطع و انجام واکنش مناسب در پرتو احکام و رهنمودهای ولی فقیه میباشد. در حقیقت دانشجویان مسلمان میبایست قوة ابتکار و ابداع و راهیابی خود را (که نشأت گرفته از خصوصیات ذاتی و مکتسبات اخلاقی وعقیدتیشان میباشد) در خدمت نیروی عظیم امت مسلمان قرار دهند و به هم خویش در پیشبرد انقلاب مؤثر واقع گردند.
مسئولیت دیگر ایشان تلاش در جهت برآوردن نیازهای علمی جامعه و به خودکفایی رساندن جمهوری اسلامی در بخش متخصصین و سر رشتهداران خلاقیت و ابتکار علمی است. دانشجویان مسلمان میبایست با تأکید جدی بر علم آموزی در کسب تخصصهای اساسی و مورد نیاز بکوشند تا زمینههای استقلال کشور فراهم گردد.
تشکیلات اسلامی دانشجویی
برای آنکه نیروهای دانشجویی هرز نرود و کلیه دانشجویان بتوانند جایگاه واقعی خود را در انقلاب کسب نمایند و مسئولیتهای خویش را به نحو احسن به انجام رسانند، لازم است دانشجویان مسلمان با اعتصام به ریسمان الهی و رعایت نظم هر چه متشکلتر و از تشکیلات به عنوان وسیله در جهت رسیدن به اهداف اسلامی سود جویند.
انجمنهای اسلامی دانشجویان و دفتر تحکیم وحدت به عنوان مرکز هماهنگی و تقویت کنندگی آنها، تشکیلات عقیدتی، سیاسی و فرهنگی دانشجویان مسلمان معتقد و متعهد به ولایت فقیه میباشد.
اکنون ما با احساس مسئولیت درقبال اسلام عزیز و ولیعصر (عج) و نایب بر حقش امام امت و امت شهیدپرور تشکل خود را مستحکمتر ساخته با تکیه بر قدرت لایزال الهی و با اعتقاد به اصول کلی ذیل و خط مشیهای بیان شده در جهت تحقق اهداف مرامنامه نهایت تلاش خویش رابه کار خواهیم برد.
اصول کلی :
1- اعتقاد به مکتب اسلام به عنوان تنها مکتب الهی کامل و جامع و تعالیبخش انسان، مجتمع بشری و نفی هر گونه مکاتب غیرالهی و عقاید و اندیشههای مغایر با اسلام.
2- ایمان به اصول پنجگانه مکتب اسلام شامل؛ توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت
3- علمیه جاری است و اجتهاد مستمر فقهای جامعالشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومین علیهم السلام که تداوم بخش رسالت پیامبر (ص) و ائمه اطهار میباشد.
4- اعتقاد به ولایت فقیه (با حدود و شرایطی که امام خمینی (ره) بیان کردهاند) به عنوان تبلور اسلام راستین و نیابت امام عصر (عج) در زمان غیبت کبری آن حضرت
5- با اعتقاد به حقانیت انقلاب اسلامی در ایران و تداوم و تعمیق آن در جهت استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی و ضرورت تحقق این انقلاب در جهان، با کلیهی مظاهر باطل در هر بعدی مقابله نموده، ضمن حمایت از مستضعفین جهان به ویژه مسلمین عالم همراه با امت اسلامی با مستکبران غارتگر بینالمللی به خصوص ابرقدرتهای شرق و غرب و صهیونیسم بینالملل و در رأس آنها شیطان بزرگ امالفساد قرن، آمریکای جنایتکار مبارزه مینمائیم.
6- قانون اساسی را یکی از ثمرات عظیم بلکه در بزرگترین ثمره جمهوری اسلامی دانسته در جهت تثبیت حاکمیت آن بر کلیه شئون جامعه نهایت سعی و توان خویش را به کار خواهیم بست.
7- اعتقاد به انقلاب فرهنگی به عنوان زیربنای تمامی انقلابات (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ...) و نقش اساسی آن در تداوم و تعمیق و گسترش اسلامی»
چند پرسش
1- آیا مکاتبی چون فمینیسم، نازیسم، لیبرالیسم و ... جز مکاتب الهی به شمار میآیند؟ آیا تبلیغ الحاد و تفکرات خدا ناباوری نیز وظایف انجمن اسلامی است؟ آیا بوی سکولاریسم از این اصول به مشام میرسد؟
2- آیا افرادی چون دکتر حاج فرجاله دباغ، هاشم آغاجری و... از مصادیق اسلام فقاهتی هستند! آیا تعریف جدیدی از «حوزههای علمیه» در انجمن تصویب رسیده است؟ آیا «برداشت!» این دوستان از فقاهت و حوزه علمیه، جای مثلا مثل دانشگاه کلمبیا است؟
3- آیا مسئولین نظام جمهوری اسلامی در مبارزه با استکبار محق هستند یا نه بایستی به مانند عبدل چاقوکش نابود شوند و یا مانند «کبک» سر خود را از برف در بیاورند؟!! آیا مبارزه با شرق غرب به معنای ترس از تحریم و یا حمله آنها است؟
4- آیا ولایت فقیه تبلور اسلام راستین است یا حکومت لیبرال دموکراسی؟ آیا انتظاری برای ظهور آخرین منجی در میان برخی دوستان وجود دارد؟ و یا آن که- العیاذبالله- حضرت ولی عصر (عج) نیز بایستی اول انتخابات برگزار کنند تا مشروعیت خود را از دوستان کسب نمایند.
5- آیا انقلاب فرهنگی ضرورتی دارد؟ آیا چیزی به نام دانشگاه اسلامی مورد نیاز است؟ چگونه است که این دوستان گروههای دیگر متهم میکنند که قصد و تلاش برای انقلاب فرهنگی دیگری دارند حال آن که خود سالهاست همین حرف را میزنند؟ و ثانیاً آیا در دانشگاه اسلامی به مقدسات توهین میگردد؟
«اهداف
1- تلاش راهگشا در جهت تعمیق و گسترش انقلاب اسلامی و تقویت نظام جمهوری اسلامی با در اختیار نهادن قوه ابتکار، ابداع و راهیابی دانشجویان اسلامی در خدمت نیروی عظیم ملت.
2- تلاش در جهت استمرار انقلاب فرهنگی اسلامی در سطح جامعه و نظام تعلیم و تربیت کشور به ویژه نظام آموزش عالی، جهت ساختن دانشگاه اسلامی، با اجرای فرامین و رهنمودهای امام خمینی به منظور ایجاد نظامی منطبق بر معیارهای اسلامی.
3- مشارکت و تلاش در جهت وحدت و تشکل امت اسلامی تحت نظر ولی فقیه که تمامی گروهها و دستجات معتقد و متعهد به ولایت فقیه را در بر گیرد.
4- ایجاد و گسترش زمینه کار فکری عقیدتی، سیاسی، فرهنگی و تهذیب نفس و تداوم آن در محیط آموزشی و افراد دانشگاهی و دیگر سطوح جامعه به صورت تعلیم، تعلم، دقیق و تحلیل و ترویج عقاید اخلاق و اعمال اسلامی.
5- تلاش در جهت تحقق وحدت حوزه و دانشگاه و یافتن زمینههای مشترک همفکری و همکاری.
6- تلاش در جهت ایفاء رسالت دانشگاه در صدور انقلاب اسلامی.
7- استمرار و تداوم تشکیلات سراسری دانشجویی جهت هماهنگی و تقویت انجمنهای اسلامی دانشجویی به منظور ایفای رسالتهای دانشجویان مسلمان.
8- تلاشدر جهت ایجاد جریان سراسری اسلامی دانشجویی در جهان از طریق مشارکت در هماهنگی تشکلهای اسلامی دانشجویان خارج از کشور به ویژه دانشجویان ایرانی.
9- کوشش در برآوردن نیازهای علمی جمهوری اسلامی و به خودکفایی رساندن جامعه در بخش متخصصین و سر رشتهداران خلاقیت و ابتکار علمی و رهایی از هر گونه وابستگی.»
چند پرسش
1- انجمن اسلامی تا کنون چه اقداماتی در جهت تقویت نظام جمهوری اسلامی انجام داده است؟ آیا توهین به ارزشهای انقلاب اسلامی و مسئولین نظام و نیروهای ارزشی در این راستا بوده است؟
2- انجمن اسلامی تاکنون چه اقداماتی در جهت ساختن دانشگاه اسلامی انجام داده است؟ آیا تبدیل دانشگاه به عرصه تاخت و تاز گروه و جریانهای سیاسی فکری معاند و منحرف و ترویج بی بندوباری و اباحهگری در دانشگاه درجهت اسلامی کردن دانشگاه بوده؟
3- آیا وحدت حوزه و دانشگاه با زیر سئوال بردن احکام مسلم اسلام به دست میآید؟ آیا با توهین به روحانیت، این وحدت، تحکیم بخشیده میشود؟
4- آیا زیر سئوال بردن ارزشها در داخل کشور در جهت صدور انقلاب و همین ارزشهاست؟
«خط مشی عقیدتی- سیاسی
1- ایجاد و حفظ ارتباط منظم و پیوسته با ولایت فقیه از طریق تماس مستقیم و غیر مستقیم توسط رابط یا نماینده ولی فقیه در تشکیلات سراسری اسلامی دانشجویی.
2- اعتقاد به ارائه نتایج مطالعات و تحقیقات خود به فقها و اسلامشناسان معتقد و متعهد به ولایت فقیه جهت تصویب به منظور صیانت فکری تشکیلات اسلامی دانشجویی.
3- آثار اسلامی متفکران ملاک عقیدتی قرار میگیرد که معتقد به ولایت فقیه بود و مورد تأیید ولی فقیه باشند.[1]
4- نهایت کوشش خود را در تقویت ارگان جمهوری اسلامی و ارگانهای تصمیمگیری و اجرائی (مجلس شورای اسلامی، دولت جمهوری اسلامی، نهادهای انقلابی و ...) به کار برده، و رعایت امر به معروف و نهی از منکر در قبال آنها را وظیفه خود میدانیم.
5- با اعتقاد به وحدت و انسجام عقیدتی، سیاسی و هماهنگی در میان گروههای اسلامی معتقد و متعهد به ولایت فقیه، امر به معروف و نهی از منکر نسبت به آنها را وظیفه خود میدانیم.
6- در برابر سایه گروهها با آنانکه در خصومت و رویارویی با اسلام و انقلاب اسلامی نیستند، موضع عدم همکاری و نقد نظریات و مواضع آنها و افشای ماهیت اصلیشان را داریم و با گروههایی که در موضع تخریب و براندازی نظام جمهوری اسلامی باشند با توجه به رهنمودهای ولی فقیه با آنها برخورد مینمائیم و نهایت سعی در ارشاد نیروهای صادق و ناآگاه گروههای فوقالذکر را از طریق ارائه اسلام راستین به آنها خواهیم داشت.
7- حمایت همه جانبه از روحانیت معتقد و متعهد به ولایت فقیه را وظیفه خود دانسته و برای گسترش اندیشه اسلامی تمامی تلاش خود را در پیوند حوزه و دانشگاه به کار خواهیم بست.
8- اعتقاد به مطالعه و تحقیق مشترک طلاب علوم دینی و دانشجویان از طریق تحقیق روی مبانی اسلامی و موضوعات مورد نیاز جمهوری اسلامی زیر نظر فقها و اسلامشناسان مورد تأیید ولی فقیه.»
چند پرسش:
1- آیا ارتباط مستمر با ولایت فقیه، توهین به نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه و مسئولین آن است؟ فقط به این جرم که افشاگر خلاف اسلام بودن عملکرد انجمن به اصطلاح اسلامیاند.
2- آیا انجمن اسلامی از آثار فقها و کارشناسان متعهد به ولایت فقیه استفاده مینماید؟ برای یافتن این پاسخ کافی است به بردهای انجمن اسلامی و نشریات آن سر بزنیم. هر چند که احتمالاً اخیراً خانم شادی صدر هم اسلام شناس شدهاند هم متعهد به ولایت فقیه!
3- آیا دکتر سروش، کدیور، آغاجری و دیگر اشخاصی که به قول خود مسولین انجمن جزو مقدسات آنان به شمار میآیند معتقد به ولایت فقیهاند؟ البته اگر تعریف فقیه را کمی بازتر کنیم که مثلاً جورج بوش در آن صدق کند شاید!
4- آیا انجمن در جهت تقویت دستگاههای نظام (دولت مجلس و ...) گام بر میدارد؟ آیا در 5 سال اخیر این دفتر تحکیم و انجمنها نبوده که به همه اجزای نظام اعم از دولت و مجلس، تنها ناسزا گفته است؟ حتی زمانی که دولت با آنها همسو بود!
5- انجمن تاکنون با گرههایی که در موضع تخریب و براندازی نظام باشند تاکنون چگونه بر خورد نموده است؟ آیا گروههای ملی مذهبی خود رسماً اعتراف به تلاش برای براندازی نظام ننمودند؟
6- حمایت همه جانبه از روحانیت متعهد به ولایت فقیه به معنای دشنام دادن به نهاد رهبری است؟ شاید به زعم دوستان خانم شادی صدر از مصادیق این روحانیت متعهد به ولایت فقیه هستند و نهاد رهبری در موضع تخریب نظام!
«خط مشی فرهنگی
1- اعتقاد به ترویج افکار اصیل اسلامی در سطح وسیع جامعه و آمیختن شور و حماسه و ایمان عمومی با اندیشه و درک و تحصیل صحیح و پیوند دادن میان شعار و شعور در سطح عام.
2- ترویج تاریخ و فرهنگ انقلاب در سطح جهان از راه ترجمه مفاهیم والای انقلاب به زبان علم، هنر و فلسفه.
3- مبارزه صریح با آثار فرهنگ استعماری و پالایش فرهنگ جامعه از آن و ارزش دادن به فرهنگ انقلابی اسلامی و توسعه و ترویج هر چه بیشتر آن.
4- مشارکت فعال در پیریزی و تداوم نظام آموزش کشور، به ویژه نظام آموزش عالی بر مبنای اصول و ارزشهای اسلامی در تمامی ابعاد، و نظارت دقیق جهت عدم انحراف اجتماعی، با انجام وظیفه امر به معروف و نهی از منکر در قبال آن.
تبصره: منظور از نظام آموزشی کشور تمام ابعاد محتوای آموزشی و تربیتی و مدیریت و گزینش و ... آن میباشد.
5- اعتقاد به همگامی حوزه و دانشگاه در پیریزی نظام آموزشی کشور و دانشگاه اسلامی و حضور فعال روحانیت در آن.
6- احیای مواریث علمی و فرهنگی اسلامی و ارتباط با آن در جهت غنای فرهنگ جامعه.
7- تلاش در جهت کسب تخصصها و صلاحیتهای مورد نیاز جهموری اسلامی و مطالعه و تحقیق و بررسی عمیق اکتشافات و دستاوردهای علمی دنیا.
8- اعتقاد به نظام تعلیم و تربیت حوزههای علمیه به عنوان سیستم اصیل تربیتی اسلامی و مبنی قرار گرفتن آن در تدوین نظام واحد و تربیت کشور.
9- اعتقاد به اخذ محتوای علوم غیر تجربی از مکتب و تعیین جهت و کاربرد علوم و تخصصهای تجربی بر مبنای ارزشهای مکتب و فرهنگ اسلامی.»
چند پرسش:
1- آیا افکار ترجمهای متفکران غربی که به دست برخی روشنفکر نمایان وطنی بومی شده است، افکار اصیل اسلامی است؟ آیا مشروعیت لیبرالیزه دین سکولار و رشد فمینیسم از این افکار است؟
2- تاکنون آیا انجمن و پدران فکری آن در خارج از دانشگاه، در پی ترجمه افکار انقلابی برای دنیا بودهاند یا ترجمه افکاری غربی برای ما؟
3- آیا بدحجابی از آثار فرهنگ استعماری نیست؟ نکند این هم جزء معیارهای اصیل اسلامی نیست؟ آیا فرهنگ انقلابی، ترویج جشن ولنتاین، زردشتیگری، نازیسم، فمینیسم و اهانت به ارزشهاست؟
4- آیا انجمنی که تمام هم وغم خود را به دفاع اساتید به اصطلاح دگراندیش گذاشته در جهت پیریزی نظام گزینش صحیح است؟
5- آیا حضور روحانیت در دانشگاه به این مفهوم است که نهاد رهبری تعطیل شود و یا سکوت کند و انجمن به اصطلاح اسلامی، فردا، نهاد نمایندگی ترویج بی بندوباری را در دانشگاه تأسیس نماید؟
6- آیا نظام تعلیم و تربیت حوزه علمیه به معنای رواج اختلاط در دانشگاههاست؟ آیا اردوی تفریحی مختلط از همین سنخ نظام تربیتی بوده است؟
[1] که طبق فرمایش امام خمینی استاد شهید مطهری از این گونهاند.