تحلیل جالب شهید چمران از نقش مشترک آمریکا و قذافی در ربودن امام موسی صدر
تحلیل جالب شهید چمران از نقش مشترک آمریکا و قذافی در ربودن امام موسی صدر
شهید دکتر مصطفی چمران در کتاب «لبنان» خود پس از نقل ماجرای ناپدیدشدن مشکوک امام موسی صدر، در تحلیلی جالب و زیبا از اهداف آمریکا در این ماجرا و نقش لیبی به عنوان مزدور امریکا پرده برمی دارد که خواندن آن در این زمان که معمر قذافی در پرتگاه سقوط است، خواندنی است و در وبلاگ رایگاه بازنشر می گردد:
«آنچه به عیان دیده می شود، اوج انقلاب اسلامی ایران و شکست حتمی شاه و نابودی مصالح امریکا در منطقه است. اما امریکا تلاش می کند که از این شکست جلوگیری کند. گاهی با عناد و خشونت وارد معرکه می شود و گاهی که کاملًا بیچاره می شود، دست سازش و همکاری دراز می کند. از آنجا که بیچارگی امریکا حتمی است، آن کشور خیلی سعی کرده و می کند که با امام خمینی از در مصالحه درآید و حا ضر شده است شاه را ببرد، حا ضر شده است حتی نظام را تغییر دهد، اما می خواهد مصالح خود را در منطقه حفظ کند. ولی تا به حال در همة آنها شکست خورده ا ست.
... در پی این شکست ها امریکا سعی کرد که به طور مستقیم با امام خیمنی وارد مذاکره شود و به نوعی سازش کند … و برای این کار راه های زیادی انتخاب کرد، شخصیت های بزرگی ر ا واسطه قرار داد، آنگاه ملک حسین [اردنی] را ر سماً وارد معرکه کرد. ملک حسین حتی از قضیة آقای [امام موسی] صدر استفاده کرد و به طرفداری از آقای صدر پیشنهاد کرد تا جناحی از ملک حسین + حافظ اسد + امام خمینی تشکیل شود و این سه مشترکاً نامه ای به قذافی نوشته و او را تهدید کنند، که امام خمینی نپذیرفتند. مسلماً این نظر برای نزدیکی با امام خمینی و اشتراک طرفین در یک امر مهم پیشنهاد شده بود تا راه حلی برای وساطت بعدی باشد. همه این امور و حقایق نشان می دهد که امریکا، با دستپاچگی زیاد می خواهد وسیله ای برای نزدیکی و فشار به امام خمینی بهدست آورد … ولی آیا امریکا می خواهد تسلیم رأی امام خمینی شود؟ آیا حقیقتاً امریکا می خواهد با امام خمینی کنار بیاید؟ … خیلی بعید است! زیرا اولاً جناح امام خمینی، با طرز تفکر انقلابی اسلامی برای امریکا بسیار خطرناک است. ثانیاً اگر امریکا می خواست تسلیم نظر امام خمینی شود، چرا این همه دست به کشت و کشتا ر می زند؟ این همه در دفاع از نظام فاسد شاه، اصرار می ورزید و این همه امام خمینی را تحت فشار قرار می داد …؟
واضح است که امریکا می خواهد با امام خمینی وارد مذاکره شود، اما نه برای تسلیم به اوامر امام، بلکه برای داد و ستد و معامله و حفظ مصالح خود به حداکثر ممکن و حتی فشار بر امام، برای قبول بعضی نظرات امریکا در منطقه … نظراتی که امام خمینی آن ر ا نمی پذیرد. لذا برای پذیرش آن نظرات، امرکا احتیاج به فشار دارد، تا نظرات خود ر ا بر امام خمینی تحمیل کند. یعنی و ساطت، برای تحمیل نظرات خود بر امام.
عدهی زیادی از اندیشمندان، در این ر ابطه، معتقدند که ربوده شدن امام صدر، نقش بزرگی برای وساطت امریکا بازی می کند و دستگیری آقای صدر و فشار بر امام خمینی، در رابطه با امام خمینی و تحمیل نظراتی بر او با زور و فشار است که نتیجة آن به نفع امریکا ست.
برای درک بیشتر مو ضوع باید توجه کرد که غرب برای پیشبرد برنامه های استعماری خود راههای زیادی دارد. یکی از این راهها، تحریک عدهای انقلابی، با شعارهای تند و انحرافی و تخریب هر نوع برنامة سازنده است. «جبهه شعبیه» در مقاومت فلسطینی چنین نقشی ر ا بازی می کند و همیشه کارهایی کرده، که به انفجار و قتل عام فلسطینی ها ختم شده است، ولی با شعارهای تند انقلابی که هیچ کس قادر به اجرای آن نیست. لذا آنها همیشه معار ض برنامههای معمولی مقاومت فلسطین هستنند. دولت عراق [رژیم بعث صدام حسین] نیز خود ر ا خیلی انقلابی به حساب میآورد و حتی دولت های دیگر عرب ر ا خائن و یا عقب مانده و ترسو معرفی می کند. لذا از همکا ری با آنها سرباز می زند. «جبهه صمود عرب» [جبهه پایداری عرب] ضد مصر و ا سرائیل ر ا میشکند. ولی به اسم انقلابیگری و با شعارهای تند. در عمل می بینیم که عراق در خلال سالهای گذشته هرچه کرده به نفع اسرائیل و علیه مقاومت فلسطین و عرب بوده است. در مورد امام خمینی نیز دیدیم که عراق با وقاحت تمام در کنار شاه قرار گرفت و امام ر ا از عراق اخراج کرد و اکنون اگر با سوریه نزدیک شده است (سال1357) و یا دست همکاری به سوی کشورهای دیگر عرب دراز کرده، فقط از ترس سقوط حتمی خود پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران است.
در جنگ سال 1973 بین اعراب و اسرائیل، همهی دولت های عربی صدور نفت خود را به غرب قطع کردند، جز عراق و لیبی! [که] نفت امریکا را تأمین نمودند. اعمال این دو دولت، با شعارهای تند و کارشکنی در برنامههای جاری، برای هر آدم منصفی حداقل ایجاد شک می کند.
دستگیری آقای صدر، بزرگترین شک را در مورد لیبی ایجاد می نماید. چون این دستگیری تنها به سود استعمارگران و اسرائیل و نظامهای فاسد مرتجع عربی است. ولی به صراحت و جرأت می توان گفت که آقای قذافی امام خمینی را درست نشناختهاست، همانگونه که ابرقدرت ها نیز نشناختهاند.»