وجود پدیده ریزشها و رویشها را میتوان یکی از ویژگیهای رایج جنبشهای سیاسی و اجتماعی و انقلابات در طول تاریخ دانست. اصولاً خصیصه هر حرکت مستمری آن است که عدهای به دلایل مختلف از همراهی با آن بازبمانند و در طول زمان نیز عدهای به آن اضافه گردند. وجود ریزش و رویش در یک حرکت سیاسیـ اجتماعی (آن هم از نوع انقلابی) اصلاً عجیب و غیرمنتظره نیست. با این حال، نوع مصادیق این پدیده، خصوصاً در بعد ریزش، گاهی سبب ایجاد شگفتی در تحلیلگران و ناظران بیرونی و درونی میشود.
این روزها رئیسجمهور جدید امریکا تا حدی درگیر چالشهای داخلی این کشور شده است و بسیاری از ناظران پاره اظهارات وی درباره کشورهای دیگر از جمله ایران را جدی نمیگیرند. واقعیت این است که درگیریهای ملی ترامپ عمده دلمشغولیهای وی را معطوف به خود کرده است، اما ناگفته پیداست که موضوع ایران در میان پروندههای سیاست خارجی امریکا، مسئله مهمی است و دیر یا زود مسئلههای ذیل آن، از جمله پرونده هستهای، مناقشات میان ایران و نظام سلطه و به خصوص پرونده برجام مطرح خواهد شد.
درست زمانی که خیابانهای شهرهای مختلف امریکا، مملو از معترضان و منتقدان سیاستهای رئیسجمهور جدید امریکا است، دونالد ترامپ از برقرار بودن گزینه نظامی روی میزش سخن میگوید. هرچند، کوتاه زمانی است که دنیای سیاست با این ساکن جدید کاخ سفید آشنا شده است، اما همین مدت کوتاه نیز سبب نمیشود ناظران و تحلیلگران نتوانند جنس اظهارات و مواضع جنجالی وی را فهم کنند. بسیاری از صاحبنظران بر این نکته تأکید دارند که طرح عباراتی چون «گزینههای نظامی» و امثال آن فاقد هرگونه مابهازای واقعی است و برای این مسئله ادله محکمی وجود دارد
پیکر مبارز خستگیناپذیر و رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام در حالی بر روی دستان مردم ایران تا آرامگاه ابدیاش بدرقه شد که چشمان اشکبار ملت خبر از دلهای عزادار آنها در فقدان یکی دیگر از یاران امام و رهبری میداد. دهها هزار نفر از مردمی که از تهران و اقصی نقاط کشور برای تشییع آیتالله هاشمیرفسنجانی حضور یافته بودند، این پیر تلاشگر را بهخوبی میشناختند و کارنامه او در دوران مبارزه و خدمت بهنظام اسلامی در ذهن آنها مجسم بود.
رفتارشناسی جریان فتنه و تجدیدنظرطلبان و هواداران آنها در روزهای پس از اعلام جمعبندی مذاکرات هستهای، حاکی از ورود این جریان به عرصه جدیدی از فعالیت است که رمزگشایی از آن میتواند در فهم دقیقتر از سپهر سیاسی کشور مفید باشد. از اینرو تلاش خواهد شد در این یادداشت ابعاد گوناگون چرایی و چیستی این ذوقزدگی سیاسی اجتماعی بررسی شود.
«نماینده مجلس وکیلالمله است، نباید وکیلالدوله باشد»، «مجلس باید جلوی خودسریهای دولت را بگیرد»، «دولت میخواهد مجلسی همسو با خود تشکیل دهد» و جملاتی از این قبیل را میشد سه سال پیش در چنین روزهایی در تیترهای روزنامههای زنجیرهای مشاهده کرد. آن روز شرایط سیاسی کشور بهگونهای دیگر بود و جریانات سیاسی تجدیدنظرطلب که سر خود را در رقابتهای سیاسی بیکلاه میدیدند، با طرح مباحث اختلافی میان قوای سهگانه میکوشیدند از آب گلآلود ماهی بگیرند.
درحالیکه همه منتظر معرفی چهرهای علمی برای تصدی وزارت علوم تحقیقاً و فناوری بودند، معرفی فخرالدین احمدی دانش آشتیانی بهعنوان وزیر پیشنهادی جدید ، ابهامات موجود در خصوص وضعیت فعلی و آینده این دستگاه کشور دوچندان کرد. بررسی نشانههای اولیه از چهره معرفیشده نشان میدهد، خاستگاه سیاسی وی نزدیک به طیف تندرویی است که در دوره موسوم به دوم خرداد بر مدیریت آموزش عالی کشور مسلط بوده و از هیچ آتشافروزی سیاسیای در محیط دانشگاه فروگذار نکردهاند.
مهر ماه و مقطع بازگشایی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور، فرصتی دیگر برای بازخوانی جایگاه و نقش دانشگاه در مسیر پیشرفت و تعالی کشور است. امسال نیز آغاز سال تحصیلی مراکز آموزشی کشور با ابلاغ سیاستهای کلی علم و فناوری (نظام آموزش عالی، تحقیقات و فناوری) از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی مصادف شد که این خود دلیل روشنی است بر انتظارات نظام اسلامی از دانشگاه.
گفتمانها و خردهگفتمانها معمولاً در بستر اجتماعی ساخته میشوند و تسری آنها نسبت مستقیمی با کارآمدی و راهیابی آنها به حوزه قدرت دارد. از این منظر خردهگفتمان اعتدال نیز – اگر قائل به تعریف آن در حوزه گفتمانی باشیم- از این قاعده مستثنا نیست. اینکه آیا شعار اعتدال منتظر به روی کارآمدن دولت یازدهم شده است یا آنکه دولت یازدهم با روی کارآمدنش به دنبال ترویج این شعار؛ امر مهمی است که البته از حوصله این نوشتار خارج است. با اینحال از آن رو که دولت وجهه همت خود را ترویج این حرکت و حرکت در مسیر این شعار قرار داده است، تأملی کوتاه در آن لازم است.
در حدود چهار ماه قبل مستندی به نام «من روحانی هستم» در دانشگاه تهران رونمایی شد که در آن به بازخوانی زندگی رئیس جمهور محترم از کودکی تا سال 1384 پرداخته بود. بینندگان منصف این مستند اذعان دارند که این مستند تلاشی است برای نگاهی واقعبینانه به سوابق انقلابی و عملکرد رئیس جمهور محترم. هرچند از آن تاریخ تاکنون این مستند در چند دانشگاه پخش شده و حساسیت خاصی بر روی آن نبوده است، ولی در کمال شگفتی شاهد آن هستیم که در چند روز اخیر هجمه گسترده رسانهای و سیاسی از سوی رسانههای تجدید نظر طلب و رسانههای همسوی با آنان بر این مستند وارد شده که در خور تأمل است. مهمترین سؤال این است که چرا پس از گذشت چند ماه سکوت خبری به یکباره این مستند در کانون توجهات رسانههای جریان تجدیدنظرطلب قرار گرفته است و چرا بازخوانی سوابق انقلابی رئیس جمهور محترم تا این حد موجب نگرانی محافل رسانهای وابسته به کمیتهx شده است؟