در حدود چهار ماه قبل مستندی به نام «من روحانی هستم» در دانشگاه تهران رونمایی شد که در آن به بازخوانی زندگی رئیس جمهور محترم از کودکی تا سال 1384 پرداخته بود. بینندگان منصف این مستند اذعان دارند که این مستند تلاشی است برای نگاهی واقعبینانه به سوابق انقلابی و عملکرد رئیس جمهور محترم. هرچند از آن تاریخ تاکنون این مستند در چند دانشگاه پخش شده و حساسیت خاصی بر روی آن نبوده است، ولی در کمال شگفتی شاهد آن هستیم که در چند روز اخیر هجمه گسترده رسانهای و سیاسی از سوی رسانههای تجدید نظر طلب و رسانههای همسوی با آنان بر این مستند وارد شده که در خور تأمل است. مهمترین سؤال این است که چرا پس از گذشت چند ماه سکوت خبری به یکباره این مستند در کانون توجهات رسانههای جریان تجدیدنظرطلب قرار گرفته است و چرا بازخوانی سوابق انقلابی رئیس جمهور محترم تا این حد موجب نگرانی محافل رسانهای وابسته به کمیتهx شده است؟
دوم اردیبهشت ماه سالروز صدور فرمان حضرت امام (ره) مبنی بر انقلاب فرهنگی استٰ. موضوعی که زمینه ساز شکلگیری نهادی به همین نام و با مأموریت مدیریت راهبردی و فراقوهای فرهنگ گردید. تجربه ایجاد و رشد چنین نهادی که حکم قرارگاه مدیریت و مهندسی فرهنگی را دارد را بایستی از برکات وجودی امام راحل (ره) و انقلاب اسلامی دانست. چراکه با توجه به ماهیت خاص انقلاب اسلامی که برخاسته از بنیانی فرهنگی است، ضروری بود در ساحت نهادسازیهای مرتبط با آن نیز مابهازای خارجی این ماهیت انقلاب نیز در نظر گرفته شود. با این حال مروری بر روند فعالیت این قرارگاه جهاد فرهنگی کشور نشانگر آن است که هر از گاهی فراز و نشیبها سویه و اثربخشی حرکت این شورا را با چالشهای جدی مواجه ساخته است.
سالهای نه چندان دور موسوم به دوم خرداد برای آنان که به اقتضای سنشان آن دوره را درک نموده و یا تاریخ آن را ورق زدهاند، یادآور فضای سیاسی پر التهابی بود که با شعار «توسعهی سیاسی» موجی از اقدامات بی سابقه در حوزه سیاست و رسانه در کشور را رقم زد که البته هم عبرت آموز و هم گاه غمبار بود. در ذیل همین پروژه موسوم به توسعهی سیاسی بر گسترش بی حد و حصر اطلاع رسانی و برداشتن محدودیتها چنان تأکید شد که برخی فراموش کردند که در لیبرالترین کشورها نیز حوزههایی چون منافع ملی و امنیت ملی جزء خطوط قرمز آزادی بیان و انتشار اطلاعات است.
چندی پیش یکی از وبگاههای خبری در اخبار ویژه خود خبری را منتشر کرد که بر اساس آن «ارزیابی انتصابات در 17 استان کشور نشان میدهد که گرایشات سیاسی در 176 پست مدیر کلی به این شرح بوده است: 73 اصلاح طلب، 51 اصولگرا، 20 عضو اعتدال و توسعه و 32 چهره مستقل.» حتی اگر نخواهیم به این خبر اعتماد کنیم، نگاهی گذرا به انتصابات دولت یازدهم در استانها، تقریباً نتیجهای نزدیک به همین آمار را ارائه میدهد. مقایسه این آمار با شعارهای دولت یازدهم نکات قابل تأملی را در ذهن متبادر میسازد
درگذشت نلسون ماندلا، رهبر مبارزات مردم آفریقای جنوبی علیه نژادپرستی که صدر خبرهای رسانههای جهان را به خود اختصاص داد، از جنبهای بهانهای شد برای کسانی که به هر دستاویزی چنگ میزنند تا مسیر بازگشت خود به قدرت را هموار میکنند. اینان با طرح موضوع برخورد ماندلا پس از سقوط رژیم نژادپرست حاکم در عفو نیروهای مخالف، تلاش نمودند تا زمزمههای گذشت از گناهان جبرانناپذیر فتنهگران را طرح نمایند. هرچند این جریانات سیاسی تعمداً تنها بر روی بخش خاصی از زندگی و بینش ماندلا که مربوط به حوزه داخلی و تعامل داخلی است، تأکید میکنند، اما مروری بر رویکرد بینالمللی ماندلا و نوع مواجهه وی با قدرتهای استکباری، روشنگر آن است که اساساً شباهت چندانی میان منش و رویکرد شخصی همچون ماندلا و به اصطلاح اصلاحطلبان داخل کشور وجود ندارد.
این روزها که مذاکره به بحث اصلی محافل رسانهای و سیاسی کشور و حتی فراتر از مرزها بدل شده است، در موضع موافقت یا مخالفت، گاهی طیف وسیعی از افراد در کنار یکدیگر تصور شده یا از یک منظر دیده میشوند. به نظر میرسد منشأ برخی قضاوتهای سطحی غیرمنصفانه در مورد مواضع طیفهای گوناگون نیز با این مسئله بیارتباط نباشد.
در خصوص نگاه به مذاکره با امریکا در کشورمان میتوان چند دسته و نگرش مشخص را شناسایی نمود
چه کسانی به دنبال پهن کردن فرش قرمز برای آمریکا هستند؟
در شناخت بازیگران تجدید رابطه با آمریکا
مطالعهی رویکرد سیاستمداران کاخ سفید در حوزه مواجهه با ایران، خصوصاً در مقطع اخیر، حاکی از سناریوی راهبرد ایالات متحدهی آمریکا در کشاندن مسئولان جمهوری اسلامی ایران به پای میز مذاکرهی مستقیم با آمریکا است. برای واکاوی چرایی اتخاذ این راهبرد کافی است به اظهارات چند سال پیش کِنِت تیمرمن کارشناس کارکشته سازمان سیا و پژوهشگر مسائل جمهوری اسلامی ایران و خاورمیانه مراجعه کنیم که زمانی گفته بود: «برقراری روابط به معنای ختم انقلاب ایران است. زمانی که ستون مبارزه با آمریکا فرو بریزد کل انقلاب فرو خواهد ریخت.»[1]
در این امر به نظر میرسد در داخل نیز، بخشی از جریانات سیاسی در حال همافزایی بر روی سناریوی راهبردی دشمن هستند و میتوان آنها را بازیگران داخلی سناریوی به تسلیمکشاندن ملت و نظام ایران دانست. در این نوشتار کوشیده خواهد شد هر یک از اضلاع داخلی این سناریو شناخته شوند.
تبارشناسی انتخابات آزاد
فتنهی 88 را میتوان یکی از پیچیدهترین چالشهایی دانست که نظام جمهوری اسلامی ایران، در طول سهدهه حیات سیاسی خود با آن روبهرو شده است. این فتنه که با هدف تغییر رفتار و ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران برپا گردید، با تولید گسلهای فرهنگی و کینهتراشیهای اجتماعی و تشدید شکافهای موجود، به دنبال مشروعیتزدایی و بیثباتسازی نظام بود تا نهایتاً آرزوی سیساله نظام سلطه، محقق شود.
در این میان، عناصر فریبخورده داخلی که از آنها با عنوان؛ «اصحاب فتنه» یاد میشود، با فضاسازی و دنبالهروی از مدلهای شبیهسازی شده براندازی نرم، عملاً کوشیدند شرایط را برای تحقق خواستههای غرب فراهم کنند و اگر بصیرتافزایی و راهنماییهای رهبری نظام – این حبلالمتین نظام اسلامی- و پیروی آحاد امت از امام جامعه نبود، میرفت تا این سناریوی پیچیده، چالشی جدی را در درون نظام اسلامی بهوجود بیاورد.
مروری بر تحولات پیش از انتخابات دهم ریاست جمهوری که از آن میتوان به «تمهیدات فتنه» تعبیر نمود و نیز اوج فتنهانگیزی در روزهای پس از 22 خرداد 1388 میتواند سناریوی فتنه را رمزگشایی کند.
تأملی بر معاملهی طیفی از اصولگرایان با اصلاحطلبان
چه کسی از معامله میان اصولگرایان و اصلاح طلبان سود خواهد برد؟
روند تحولات سیاسی اخیر کشور، به خصوص پیش و پس از انتخابات مجلس نهم، حکایت از تغییرات جدّی در جغرافیای سیاسی و دستهبندی گروهها و جریانهای سیاسی کشور دارد. بحثها بر سر اتحاد و یا عدم اتحاد در اردوگاه اصولگرایی در رقابتهای پیش از انتخابات و نیز ائتلافهای شکل گرفته در جریان رقابت بر سر تعیین هیئت رییسهی مجلس نهم، همه و همه شواهدی است که شاکلهی کلی روند جدید را نمایان میسازد. در این میان آنچه بیش از پیش مورد توجه تحلیلگران و فعالان سیاسی کشور قرار گرفته است، نزدیکی و پیوند خوردن بخشی از جریان اصولگرایی با اصلاحطلبانی است که با مشی «بازگشتگرایی» تلاش دارند مرز خود را با جریان فتنه پررنگ نمایند تا دوباره فرصت حضور در عرصهی قدرت را بیابند. هرچند نگارنده پیش از این در یادداشتهایی به شکلهای گوناگون این موضوع را مورد اشاره قرار داده است؛ اما لازم مینماید ابعاد مختلف این روند و نتایج احتمالی آن مورد واکاوی قرار گیرد.
بررسی رویکرد رسانههای اصلاحطلب درخصوص تحولات «میانمار»؛
رویکرد مطبوعات وابستهی طیف موسوم به اصلاحطلب در تحولات بینالمللی همچون رویکرد این رسانهها در تحولات داخلی گاهی با برخی اما و اگرها همراه میشود که به نظر میرسد گویا این رسانهها در عرصهی رقابتهای سیاسی تا حدی غرق میشوند که برخی حقایق مورد مطالبهی عمومی ملت ایران در عرصهی بینالملل را به فراموشی میسپارند و این مسئله گاهی تا آن حد جدّی میگردد که انسانیت و حقوق همنوعان بشری نیز به محاق میرود!
رمزگشایی از خط رسانهای اصلاح طلبان در انتخابات مجلس نهم؛
واکاوی پروژهی القای عدم سلامت در انتخابات مجلس؛
آبروی چه کسانی به انتخابات ناسالم گره خورده است؟
با نزدیک شدن به موعد برگزاری انتخابات نهمین دورهی مجلس شورای اسلامی، فضای انتخاباتی و هیجان سیاسی اجتماعی آن در حال تزاید است و از سوی دیگر نگاههای خارجی و بینالمللی با جدیت و حساسیت قابل توجهی به رصد فضا و نتایج احتمالی آن مشغولاند. در این میان آنچه از رصد و تحلیل محورهای عملیات روانی دشمن در فضای پیش از انتخابات آینده به دست میآید به روشنی حاکی از پیگیری ابعادی از سناریوهای گذشتهی دشمن در تضعیف انتخابات در نظام جمهوری اسلامی و کاهش نقاط قوت آن است.
«سراب اصلاحات» منتشر شد+ دریافت نسخه الکترونیکی
کتاب «سراب اصلاحات» با موضوع بازخوانی و نقد کارنامه اصلاح طلبان در سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴ منتشر شد. این کتاب به قلم «محمدجواد اخوان» پروهشگر مسائل راهبردی، و در ۲۴۰ صفحه توسط مرکز مطالعات و پژوهش های سازمان بسیج دانشجوئی به زیور طبع آراسته شده است.
این کتاب که به بازخوانی کارنامه جریان موسوم به اصلاحات در دوره دولتهای هفتم و هشتم و مجلس ششم حوزه های سیاسی، فرهنگی اجتماعی و اقتصادی می پردازد شامل ۶ فصل می گردد. «اصلاحات؛ تجدیدنظرطلبی و پروژه براندازی نرم»، «اصلاحات و سیاست داخلی»، «اصلاحات و سیاست خارجی» ، «اصلاحات و حوزه فرهنگی اجتماعی» و«اصلاحات و اقتصاد» عنواین فصول 5 گانه این کتاب می گردند.
چالش ها و تهدیدهای رقابت در بهارستان نهم
انتخابات در نظام سیاسی کشور را می توان به خط ارتباطی ای تشبیه کرد که وظیفه استمرار تعامل فعال میان حاکمیت و مردم و را ایفا می کند و در این میان مجلس شورای اسلامی که حضرت امام (ره) از آن به «عصاره فضائل ملت» تعبیر می نمودند، می تواند جایگاه اساسی مردم در نظام اسلامی را روشن سازد.
با توجه به طبیعت فضای انتخاباتی دور از انتظار نیست که تلاش همه جانبه ای را از سوی نامزدها و جریانات سیاسی فعال در جهت معرفی خود و افزایش تمایل و جذب اقبال عمومی در صندوق های رأی شاهد باشیم. اما در اندک زمانی که تا انتخابات مجلس نهم باقی است، نگاهی به برخی متغیرها و شاخصه های موجود در فضاب رقابت انتخاباتی حاکی از آن است متأسفانه در برخی از الزامات و بایسته ها فاصله قابل توجهی با رویکرد صحیح و قابل قبول وجود دارد که در خور تأمل است.
گفتگوی دانشجوئی/ از فتنه ۸۸ تا خروش عاشورائی
در ۹ دی مسئله اصلی اسلام، ولایت فقیه و خون شهدا بود
چندی پیش بچه های یکی از نشریات دانشجویی آماتوری که در دانشگاه خواجه نصیر اخیرا راه افتاده درخواست مصاحبه ای در خصوص دومین سالگرد حماسه ۹ دی داشتند. با اینکه حدس می زدم باتوجه به تازه کار بودن اون بچه ها (هرچند که چندان همفکر هم نبودند!) خیلی گفتگوی جذابی از آب در نمی آید اما بهشون جواب مثبت دادم. همونطور که قبلا هم گفتم سوال ها بیشتر کلیشه ای و از جنس شبهات خیلی قدیمی (و به قول بچه ها خز!) بود و اون تا دوست مصاحبه کننده هم علی رغم داشتن قریحه و علاقه تجربه چندانی نداشتند و به خاطر همین خیلی مصاحبه جنجالی و دلچسب(!) از توش در نیامد. اما برای اینکه زحمات اون ها بی اثر نکنم و با توجه به اینکه نشریه شان هم پر مخاطب نیست، متن تنظیمی مصاحبه را در وبلاگ آوردم تا دیگران هم بخوانند. آنچه در ادامه می آید خلاصه ای از این گفتگوست:
از سویی با نگاهی به تحولات گذشته، به خصوص حوادث پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری- که به حق باید از آن به عنوان فتنهی 88 یاد نمود- به سناریوی «تشکیک در سلامت انتخابات» در قالب شعارهای «هشدار در خصوص تقلب» و «اعتمادزدایی از مسؤولان نظام» مواجهه میشویم که به خوبی در آن آیینهی تمام نمای ایجاد چالش امنیتی برای نظام اسلامی مشاهده میگردد. به نظر میرسد با توجه به هشدارهای رهبر فرزانهی انقلاب و نیز برخی شواهد و قراین که حاکی از احتمال تکرار این سناریو در انتخابات آینده است، لازم است ابعاد این مسأله مورد مداقه و بررسی قرار گیرد که در این نوشتار به طور اجمالی بدان پرداخته خواهد شد.
روند حرکت طیفی از گروههای سیاسی نزدیک به «سید محمد خاتمی» که در گذشته با عنوان «چپ» شناخته میشدند و اکنون با عناوینی همچون «اصلاحطلبان» و «دوم خردادیها» از آنها یاد میشود در سپهر سیاسی کشور هر روز شتاب میگیرد و بسیاری از تحلیلگران این را به عنوان نشانهی تمایل اینان برای بازگشت به قدرت تفسیر میکنند. اما آن چه در این میان مهم مینماید بررسی گفتمان و پیام بنیادینی است که این جریان آن را برای پر کردن سبد خود از آرای مردم مهیا و معرفی مینماید و نیز هویت حقیقی این طیف که در این نوشتار به طور مختصر به آن پرداخته خواهد شد.
بازخوانی پیامدهای حادثهی 11 سپتامبر در ایران؛
فاجعهی زیست محیطی دریاچهی ارومیه و موج سواریهای سیاسی؛
تکنوکرات ها در رؤیای قدرت
شدت گرفتن فعالیت طیف خاصی از جریان تکنوکرات و کارگزاران در فضای انتخاباتی پیش رو چندان عجیب به نظر نمی رسد، خصوصا که ویژگی های بارزی در این طیف وجود دارد که میل بازگشت به قدرت را همواره در آنان دوچندان نموده است. در این میان رفتار رسانه ای محسن هاشمی رفسنجانی مدیرعامل سابق مترو و از چهره های شناخته شده این جریان نیز حائز اهمیت است. وی علی رغم آن که چنین وانمود می کند که تمایلی برای حضور سیاسی و انتخاباتی ندارد اما روزی نیست که یکی از سخنان وی در تیتر صفحه نخست مطبوعات جای نگیرد.
رأفت آمنه و آب گل آلود قدرت طلبان
ماجرای بخشش جوان اسیدپاش توسط آمنه بهرامی که یکی از مهمترین اخبار اجتماعی این روزهاست و البته در فضای سیاست حاشیه سازیهایی نیز کرده است. جالبترین واکنش ، ورود سیدمحمد خاتمی رئیس جمهور سابق به این موضوع است که البته در لابه لای این ورود نیز اغراض سیاسی پنهان نمانده است.
خاتمی در پیام خود با اشاره به بخشش آمنه مینویسد: «بر همه ثابت شد که در برابر سنگدلی و بی آزرمی و نفرت پراکنی و خودخواهی و کینتوزی هنوز میتوان از مهربانی، شرافت و احترام به زندگی، دیگرخواهی و بزرگ منشی هم سراغ گرفت.» در این خصوص چند نکته به ذهن میرسد که مروری اجمالی بر آنها خالی از فایده نخواهد بود: