سرنوشت تلخ جاماندگان از کشتی ولایت
سرنوشت تلخ جاماندگان از کشتی ولایت
از وجوه تشابه و اشتراک تاریخ صدر اسلام و تاریخ انقلاب اسلامی، وجود پدیده خاص ریزشها و رویشها است که البته میدانیم اصولاً خصیصه هر حرکت مستمری آن است که عدهای به دلایل مختلف از همراهی با آن بازبمانند و در طول زمان نیز عدهای به آن اضافه شوند. وجود ریزش و رویش در یک حرکت سیاسیـ اجتماعی (آن هم از نوع انقلابی) اصلاً عجیب و غیرمنتظره نیست. با این حال، نوع مصادیق این پدیده، خصوصاً در بعد ریزش، گاهی سبب ایجاد شگفتی در تحلیلگران و ناظران بیرونی و درونی میشود.
البته در تاریخ انقلاب اسلامی، مسئله ریزشها و رویشها فقط به برهه خاصی متعلق نیست، بلکه چه در دهه اول عمر انقلاب ـکه با دوره زعامت امام راحل (ره) همزمان بودـ و چه در دهههای بعدی ـکه با دوره ولایت حضرت آیتالله خامنهای (مدظلهالعالی) مصادف استـ بروز و ظهور داشته است.
طی چهار دهه اخیر، مشی مدیریتی راهبردی امامین انقلاب بر جمعکردن همه نیروهای انقلاب - حتی با اغماض در خصوص ضعفهای جزئی- بوده است، اما در عمل برخی از جریانات و نخبگان سیاسی در مقاطعی نخواسته و نتوانستهاند از این فرصت پرارزشی که نظام برای سلایق گوناگون فراهم آورده استفاده کنند و عملاً راه جدایی از کشتی نجاتبخش نظام را طی کردهاند.
ماجرای تلخ کژرویهای برخی مدیران اجرایی در دولتهای گذشته و نیز فتنه تلخ ۸۸ بهخوبی نشان داد که رهبری انقلاب، آغوش نظام را برای همه آنهایی که به کشور و نظام دلبستگی دارند، باز گذارده است، اما این خود برخی از نخبگان سیاسی هستند که از راه انقلاب و مردم فاصله گرفته و مسیرهای اعوجاجگونه را برمیگزینند.
معظمله در همان سال ۸۸ فرمودند: «حضرت نوح نبیالله (ع) به فرزندش فرمود: «یا بُنَی ارْکبْ مَعَنَا وَلَا تَکنْ مَعَ الْکافِرِین». نظام اسلامی هم تأسیاً به حضرت نوح، به همه میگوید: بیایید با ما باشید، بیایید وارد این کشتی نجات شوید، «و لا تکن مع الکافرین». هدف و مبنا این است. ما هیچکس را از نظام بیرون نمیکنیم؛ اما کسانی هستند که خودشان، خودشان را از نظام بیرون میکنند؛ خودشان را از نظام خارج میکنند.»
همانگونه که روشن است، در چارچوب هندسه سیاسی و اجتماعی اسلام و نظام امام و امت، هیچگاه بنا و اصل بر ریزش افراد نیست و تلاش بر آن است که کشتی انقلاب و اسلام که همانا کشتی هدایت و سبیل نجات است، ملجأ و پناهی برای همه یاران انقلاب باشد. ازاینرو، امام امت تا حد ممکن تلاش میکند از ایجاد انحراف در جامعه، که مقدمه ریزش خواهد بود، جلوگیری به عمل آورد.
در مرحله بعد و در زمانی که بهرغم هدایت امام، عدهای از یاران و خواص گرفتار انحرافات شوند نیز باز دست هدایت امام به دنبال بازگرداندن منحرفان به مسیر صحیح و صراط مستقیم است و ازاینرو، حتی از باب مؤلفهالقلوب و نیز نقش پدری امام و ولی برای آحاد امت، بارها عنایت ویژه و حمایتهای مکرر و تعابیر تشویقی از برخی خواص ـکه دچار برخی غفلتها شدهاندـ از امام شنیده میشود؛ به امید آنکه آنها به دامان انقلاب و نظام بازگردند. در اینجا حتی ممکن است امام از امت بخواهند برخی ضعفها و قصور برخی خواص را به دیده اغماض بنگرند تا بلکه از ریزش بیشتر جلوگیری شود.
بااینحال، با توجه به سنتهای الهی و اختیاری که ودیعه نهادهشده در وجود انسان و مایه تکامل اوست، خواصی که در ورطه انحراف سقوط کردهاند، درصورتیکه به خود نیایند و تصمیم به بازگشت به صراط مستقیم و حبل متین ولایت نگیرند، متعاقب دستور الهی خواهند بود و از دامن اسلام، نظام و انقلاب طرد خواهند شد. حتی ممکن است بزرگانی که در تاریخ مصادیق فراوانی برای آنها میتوان یافت، در این زمره قرار گیرند.
ذکر این نکته ضروری است که در چارچوب نگاه نظام سیاسی اسلام و اندیشه امام راحل (ره)، حفظ اسلام و نظام اسلامی بر همهچیز مقدم است و هیچگاه و در هیچ شرایطی، نمیتوان به سبب اهمیت یا برجستگی یک فرد، نظام و انقلاب را فدای او کرد. بنابراین اگر هم در بادی امر، تأکید بر ریزش حداقلی است، نه از باب اهمیت یک فرد، بلکه از باب ضرورت بروز حداقل خدشه به ساحت نظام و نیز رأفت الهی و ایمانی امام امت است.
اما اگر تداوم حضور یک فرد در ساخت نظام موجبات خدشه بدان را به وجود آورد، ریزش نمودن و جایگزینی با رویشهای جدید انقلاب در اولویت است. در سیره راهبردی رهبر معظم انقلاب، نیز معظمله همواره تلاششان در حفظ برخی خواص در حال سقوط یا احیاناً منحرف بوده است و بههیچعنوان شگفتآور نیست که ایشان نقاط مثبت هرچند کوچک برخی از اینان را بازنمایی میکنند، بلکه سبب تضعیف نفسانیات درونی و جلوگیری از غلبه وسوسههای شیطانی بر آنان گردد.
حمایتهایی که معظمله از نهادها و دستگاههای مسئول نیز میکنند متعلق به یکزمان و مقطع خاص نیست و در طول دوره ولایت ایشان، به قوای سهگانه و دیگر دستگاههای مسئول، در مقاطع مختلف مدیریتی و سیاسی، تسری یافته است.
دلیل آن نیز روشن است و آن تقویت ساختار نظام اسلامی و ارائه هر چه مناسبتر خدمات به ملت و الگوسازی از نظام در سطح خارجی است.
تجربه سیره مدیریتی امامین انقلاب، نشان میدهد که برای همه نیروهای درون نظام فرصت کافی برای طی طریق در مسیر خدمت به مردم و منافع کشور هست و بههیچروی در میان طیفهای سیاسی تبعیضی در کار نیست. مشکل از آنجایی شروع میشود که برخی نخبگان سیاسی که از نردبان نظام اسلامی بالا میروند، چنان غرق در قدرتطلبی و آلودگیهای دنیوی میشوند که راه رفته را از یاد برده و کار را بهجایی میرسانند که قصد بر زمین زدن نردبانی را که خود روی آن ایستادهاند، میکنند. بدون شک نتیجه چنین خبط و خطاهای بزرگی، سقوط خود فرد است و نباید دیگران را برای آن شماتت کرد.
همین مطلب: