برجام چه زمانی بر سر سفره مردم خواهد آمد؟
برجام چه زمانی بر سر سفره مردم خواهد آمد؟
نشست خبری آقای روحانی با رسانههای داخلی و خارجی که دو روز پیش برگزار شد و البته نکات تأملبرانگیزی در آن طرح گردید با واکنشهای متفاوت صاحبنظران و تحلیلگران مواجه شده است. با توجه به اهمیت بعضی از مباحث طرح شده در این نشست به طرح چند نکته محوری درباره فرازهایی از گفتههای آقای رئیسجمهور خواهیم پرداخت:
1- طبق معمول یکی از سرفصلهای ثابتی که روزنامههای زنجیرهای در طول عمر دولت یازدهم وارد نشستهای خبری رئیسجمهور میکنند، موضوعات مربوط به سران فتنه است. این بار نیز همین رویه تکرار شد و مسئله ممنوعالتصویری یکی از سران فتنه طرح گردید. البته پاسخی که آقای روحانی به سؤال خبرنگار داد، نیز در خور تأمل بود. آقای روحانی منکر هرگونه مصوبه شورای عالی امنیت ملی در خصوص ممنوعالتصویری رئیس دولت اصلاحات شد. البته باید از آقای روحانی- که بهزعم خودشان سالها عضو این شورا بودهاند- پرسید آیا شورای عالی امنیت ملی در طول سالهای پس از فتنه 88 هیچ مصوبه و رویکردی در خصوص سران فتنه نداشته است؟ آیا ایشان میتواند منکر این واقعیت شود که شورای امنیت ملی مقطع حساسی از عمر خود را به مقابله با فتنهای گذرانده است که همین شخص از اصحاب آن بوده است؟
نگارنده همچون آقای روحانی عضو شورای عالی امنیت ملی نبوده است که وجود یا فقدان چنین مصوبهای را تأیید و رد کند، اما بهعنوان یک شهروند که با سیاست هم بیگانه نیست، بهخوبی میداند، روزگاری نهچندان دور؛ آتشی که توسط شخص ممنوعالتصویر و دوستانش در کشور به پا شده بود، یکی از مهمترین چالشهای امنیتی نظام را رقمزده بود، گرچه «آلزایمر سیاسی» برخی را به فراموشی صفحات تلخ تاریخ این مرزوبوم، وادار نموده است.
2- در ادامه پاسخ به همین سؤال، آقای روحانی مدعی میگردند اگر دبیرخانه این شورا هم چنین مصوبهای داشته، غیرقانونی بوده و حق چنین تصمیمی نداشته است. البته نگارنده اینجا هم همچون آقای روحانی سابقه فعالیت در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی را نداشته است تا از اختیارات و سازوکارهای قانونی آن مطلع باشد، اما به عنوان یک پژوهشگر تاریخ بهخوبی به یاد دارد که در سالهای متمادی که جناب آقای روحانی در رأس دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی بوده است، این دبیرخانه با اختیارات خود به رسانهها در خصوص انتشار یا عدم انتشار برخی محتواها دستورالعمل صادر میکرد و مصادیق الزامی که در تبصره ۲ ماده ۵ قانون مطبوعات برای اتباع از مصوبات شورای عالی امنیت ملی است را دستورالعملهای دبیرخانه تحت مدیریت ایشان میدانست. اگر این رویکرد غیرقانونی بوده است، خوب است ایشان در خصوص مصوبه 298 که در دوره دبیری خودشان ابلاغ شده است نیز توضیح دهند.
3- جدا از بحثهای جنجالبرانگیز سیاسی، در پاسخ رئیسجمهور به پرسشهای فراوان اقتصادی نیز نکات تأملبرانگیزی به چشم میخورد، برای مثال هنگامیکه خبرنگار یک رسانه خارجی از عدم مشاهده نتایج ملموس برجام در بازار سخن به میان میآورد، آقای روحانی با ارائه برخی آمار و ارقام از مؤثر بودن برجام بر اقتصاد سخن میگوید. البته ایشان در ادامه رسانههای منتقد خود را به اتهام قلب واقعیت تخطئه میکند.
آنچه تأملبرانگیز است عدم توجه دقیق به سؤال مهم پرسشگر است که میپرسد «برجام در نهاد ریاست جمهوری پویا و زنده است و در بازار و واقعیت چنین امری حس نمیشود و طرف امریکایی و اروپایی هم در حد انتظار شما همکاری نکردهاند، چه برنامه جدی برای مردم در این امر دارید؟» اما متأسفانه پاسخ آقای رئیسجمهور غرض اصلی پرسشگر را رها کرده و این پرسش را سیاسی میبیند. آنچه نکته محوری سؤال این خبرنگار و البته طیف وسیع مردم کشور ماست، چرایی مشاهده نشدن نتایج ملموس برجام - مطابق آنچه وعده داده میشد- است. بهعبارت دیگر اگر شاخصها و نماگرهای اقتصادی آنگونه که مسئولان اجرایی تأکید میکنند، رو به بهبود است، چرا این بهبود در سفره و معیشت مردم مشاهده نمیشود.
ممکن است برخی مدیران دولتی و رسانههای همسو با آنان چنین توضیح دهند که از اجرای برجام 40 روز بیشتر روز نگذشته و تا رسیدن خروجیهای عینی و قابللمس آن در اقتصاد باید اندکی تأمل کرد! بسیار خب! اگر واقعیت اینچنین است، اولاً پس چرا تا دیروز از رفع 100 روزه مشکلات معیشتی و نمایان شدن نتایج ملموس تغییر مدیریت اجرایی در سه ماه سخن گفته میشد و اکنونکه نزدیک به 900 روز گذشته، ادبیات واقعبینانه شده است؟ آیا نباید بهخاطر دادن وعده غیرواقعی به مردم از ایشان عذرخواهی کرد؟
در ثانی، چگونه است تا قبل از امضای برجام حل مشکل آب خوردن و ازدواج جوانان نیز به مذاکرات هستهای گره میخورد، اما بعد از امضای برجام و خصوصاً بعد از انتخابات از زمانبر بودن حل مشکلات و بدعهدی طرف مقابل سخن به میان میآید؟ جالب اینجاست که رئیس دولت سخن معاون خود را که به «بدعهدی طرف غربی» اذعان میدارد، تکذیب میکند و در مقابل رسانههای منتقد را به قلب واقعیت و دروغگویی متهم میکند؟
اکنون جای این پرسش اساسی است که اگر بهراستی امریکاییها و اروپاییها به تعهدات خود مطابق عمل ایران به تعهداتش عمل کردهاند، پس مشکل کجاست؟ اگر پاسخ این است که حل مشکلات ربطی به عمل امریکا به وعدههایشان ندارد، پس چرا دو سال و نیم وقت و فرصت مردم و کشور صرف این مذاکرات شد؟ اگر عمل کردهاند و مشکلات حل شده، پس چرا مردم آن را بر سر سفره خود مشاهده نمیکنند؟ البته پرسشهای دیگری نیز هست که شاید پاسخ به برخی از آنها یک سال و نیم زمان نیز داشته باشد.
همین مطلب: