چالشهای منطقهای آمریکا
چالشهای منطقهای آمریکا
نخستین روزهای آوریل سال جاری بود که «هنری کیسینجر» و «اریک شولتز» دو تن از وزیران اسبق خارجه آمریکا در یادداشتی در روزنامه والاستریتژورنال، با اشاره به مذاکرات هستهای میان ایران و گروه موسوم به 1+5 به تبعات برداشته شدن تحریمهای ایران پرداخته و مدعی شدند که تهران به دنبال گسترش «هژمونی» خود در منطقه است و تفاهم هستهای به تقویت این روند منجر میشود. این دو دیپلمات همچنین در ادامه تصریح کردند نوشتهاند: «اگر محدودیتهای هستهای به محدودیتهای سیاسی مرتبط نشوند، یک توافق ایران را از تحریمها آزاد کرده و ریسک تقویت تلاشهای هژمونیک ایران را افزایش میدهد.» در انتهای این یادداشت با بیان اینکه توافق هستهای میتواند واشنگتن را به دخالت بیشتر در منطقه وادار کند، آمده بود: «تا زمانی که یک مفهوم راهبردی سیاسی آمریکا بهوضوح مشخص نشده باشد، توافق هستهای احتمالی با ایران، چالشهای جهان در منطقه را تقویت خواهد کرد، نه حل. چارچوب هستهای، بهجای آنکه امکان جدایی آمریکا از خاورمیانه را فراهم کند، بهاحتمالزیاد لزوم دخالت در آنجا در ترکیبی پیچیدهتر، تعمیق میکند. تاریخ وظیفه ما را بهجای ما انجام نمیدهد، بلکه تنها به کسانی که میخواهند به خود کمک کنند، کمک میکند.»
واقعیت آن است که نگرانیای که این دیپلمات کهنهکار آمریکایی نسبت به آن ابراز نگرانی میکنند، منحصر به این دو نیست و بسیاری از تحلیلگران غربی و نیز استراتژیست های آمریکایی از جمله مهمترین دغدغههایی که در چند ماه گذشته بر آن تأکید کردهاند، چالشهای منطقهای امریکا در مقطع پیش رو است.
تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر تداوم حمایت از محور مقاومت، چه متن برجام به تصویب برسد و یا نرسد، خیال و توهم غربیها مبنی بر تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران در منطقه غرب آسیا و دست کشیدن از حمایت از جریان مقاومت را به کابوس بدل کرد و اکنون نگرانی بزرگتری در پیش روی غرب به چشم میخورد و آن تقویت موضع ایران در منطقه است.
اکنون نگرانی عمدهای که صهیونیستها آشکارا آن را ابراز میکنند، تقویت جایگاه ایران در تحولات منطقه بهواسطه قدرت مالی و اعتمادبهنفس بیشتر است. چنانچه سناتور جان مککین رئیس کمیته نیروهای مسلح مجلس سنای آمریکا در جلسه بررسی برجام میگوید «ما با هراس شاهد بودهایم که مأموران نظامی و اطلاعاتی ایران فعالیتهای بیثبات کننده خود را شدت بخشیدهاند و نفوذ و کنترل خود را در مکانهایی مثل سوریه، عراق، لبنان، یمن، بحرین و غزه افزایش دادهاند. ایران همهی این کارها را در حالی انجام داده است که تحتفشار کامل تحریمها بوده است. اکنون ایران بهزودی شاهد دریافت ثروت بادآورده ناشی از تخفیف تحریمها خواهد بود که پیشبینی میشود که رقمی معادل شصت میلیارد دلار باشد و شاید هم دو برابر این رقم باشد. بله بخش زیادی از این پول صرف اولویتهای داخلی ایران خواهد شد اما منصفانه خواهد بود که تصور کنیم میلیاردها دلار از پول به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و نیروی قدس اختصاص یابد. این پول بهاحتمالزیاد صرف تقویت تأمین تسلیحات برای گروههای نیابتی تروریستی ایران خواهد شد، صرف ایجاد هرجومرج و بیثباتی در کل منطقه خواهد شد و صرف دو برابر شدن میزان پولهای ایران به بشار اسد خواهد شد آنهم درزمانی که وی بیش از همیشه به آنها نیاز دارد.»
اکنون بهنظر میرسد غرب بهویژه ایالاتمتحده آمریکا در منطقه با چالشهایی بهمراتب ناگوارتر از گذشته مواجه خواهد شد و این چیزی است که بر کسی پوشیده نیست.