نیروی انتظامی و وظیفه حفظ اسلام
دوشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۱۷ ق.ظ
نیروی انتظامی و وظیفه حفظ اسلام
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان و فرماندهان ناجا، حامل پیامها و نکات مهمی بود که نگارنده میکوشد تأملی هرچند گذرا بر نکات مهم مورد تأکید معظمله داشته باشد:
1- اولین نکتهای که در این بیانات چشمگیر بود تأکید بر نیت الهی برای خدمت در نیروی انتظامی و این تذکر مهم بود که در حقیقت فعالیت این نیرو در نظام اسلامی پیوستگی دقیق با اهداف کلان حکومت اسلامی دارد. از آیه شریفه «الَّذینَ إِن مَکنّاهُم فِی الأَرضِ أَقامُوا الصَّلاهَ وَآتَوُا الزَّکاهَ وَأَمَروا بِالمَعروفِ وَنَهَوا عَنِ المُنکرِ» چنین استنباط میشود، اجرای فروع دین جزو مأموریت و حتی فلسفه وجودی حاکمیت اسلامی است و عقلاً نیز نمیتوان در یک مجموعه «کل یکپارچه»، جزئی را متصور شد که در مقابل هدف کلان خود را غیرمسئول بداند. این در حالی است که این روزها سخنانی حاشیهساز در برخی تریبونها شنیده میشود که گویی برخی به دنبال یک «پلیس سکولار» هستند که هیچ مسئولیتی در مقابل فلسفه وجودی نظام اسلامی ندارد.
بر این اساس بود که معظمله در این دیدار فرمودند: «همه کارها را میشود برای خدا انجام داد، اما در کار شما خیلی راحت میشود نیت الهی و قصد قربت پیدا کرد، چون کار شما خدمت به جامعه و جمهوری اسلامی و نصرت اسلام است.»
2- نکته دیگری که در این بیانات بهگونهای برجسته مشاهده میشد، اهمیت ایجاد و استقرار امنیت بهعنوان مأموریت اصلی نیروی انتظامی است. تأکید ایشان مبنی بر تبلیغاتی نبودن مفهوم امنیت و لزوم وجود عینی و ملموس امنیت برای جامعه، بهخوبی روشنکننده اهمیت این موضوع در هدفگذاریهای نظام اسلامی است.
امروزه یکی از ابعاد مهم امنیت که در جوامع بهگونهای جدی مطرح است، ابعاد روانی امنیت و بهطور واضحتر احساس وجود امنیت و آرامش ناشی از آن در میان جامعه انسانی است. طبعاً تحقق تام و تمام این حالت در جامعه نیازمند تلاش و عزمی فراگیر در برداشتن عوامل ناامنیساز در جامعه و موارد نگرانکننده و دغدغهبرانگیزی است که باعث ایجاد نگرانی در افکار عمومی میشود.
3- محور دیگری که در این سخنان قابلتأمل است مقایسه میان تأمین امنیت روانی جامعه و ابعاد سنتی امنیت همچون امنیت فیزیکی است. هرچند در گذشته نگاههای سطحی به مقوله امنیت، آن را صرفاً بر مواردی خاص و محدود شامل میدانست، اما در نگاهها و رهیافتهای جدید و پیشرفته روشن شده است که ابعاد روانی امنیت بهمراتب مهمتر است. اکنون حتی حوزهای همچون «امنیت نرم» یکی از موضوعات محل بحث میان کارشناسان و متخصصان این حوزه است.
اکنون مقابله با عوامل ناامنیساز اجتماعی خصوصاً در حوزههایی همچون امنیت اخلاقی بهخوبی مشخص است. متأسفانه گاه مشاهده میشود که برخی افراد، برخی جرائم مثل ترویج مواد مخدر، فحشا و منکرات در جامعه را کوچک شمرده و با این عنوان که چون عاملین این جرائم، گاه در ظاهر افراد فریبخورده جامعه هستند، باید در خصوصشان تساهل ورزید. این در حالی است که اولاً باید نتیجه و پیامد چنین آسیبهایی را بر جامعه ارزیابی کرد که طبعاً پیامدهای آن کمتر از جرائم جنایی عادی نیست و حتی گاه بیشتر است. ثانیاً اطلاعات موثقی وجود دارد که در پشتصحنه بسیاری از جرائم باندهای سازمانیافتهای وجود دارد که از نفسانیات و هوسرانی برخی چنین استفاده کرده و آنها را به ملعبه دست مطامع خود تبدیل میکنند. برای مثال آسیب اجتماعیای که اخیراً بهطور محسوسی در حال گسترش در برخی مناطق شهر تهران است «جولان دادن برخی جوانهای سرمستِ غرورِ ثروت با خودروهای گرانقیمت در خیابانها» که به دلایل مختلف و احتمالاً کمبود محملهای قانونی تاکنون در برخورد با آن اهمالکاری اتفاق افتاده است. هر از چند گاهی که یک تصادف حادثهساز جان چند هموطنمان را میستاند، در رسانهها اظهار نگرانیهایی محدود نسبت به این پدیده شنیده میشود و جالب اینجاست که هیچکس نسبت به برهم خوردن آرامش اعصاب و روان دیگر شهروندانی که با جنون رانندگی چنین افرادی مواجه هستند، دلسوزی نمیکند. گویا ثروتهای بادآوردهای که در زیر پای این افراد در حال چرخیدن در خیابانهای تهران است، حتی برخی مسئولان را نیز مجبور به سکوت کرده است.
4- آنگونه که مورد اشاره معظمله قرار گرفت، لازمه ایجاد امنیت، اقتدار نیروی امنیتزا یعنی پلیس است و در ساختار جامعه ما نیروی انتظامی مظهر حاکمیت و امنیت جمهوری اسلامی است. گاه مشاهده شده است برخی جریانسازیهای رسانهای که با منشأ خارجی و گاه داخلی این اقتدار را هدف گرفته است و در پس این سناریوهای تشدید ناامنی در جامعه بهگونهای غیرمستقیم تدارک دیده شده است، حتی گاهی مشاهده میشود برخی مدیران و مسئولان اجرایی با اظهارات نسنجیده، غیرمسئولانه و خارج از حوزه اختیارات خود عملاً به تضعیف این اقتدار لازم، دست میزنند که خسارات جبرانناپذیری گذارده است.
درعینحال روشن است که لازمه تداوم این اقتدار، رعایت حدود و ثغور آن و پرهیز از سوءاستفاده و ظلم به دیگران است. همانگونه که ذات مقدس پروردگار در عین آنکه رحمن و رحیم است، صاحب عذابِ الیم نیز است. بنابراین اقتدار مطلوب نظام اسلامی، قاطعیت در کنار عدالت، مروت و ترحم است،
5- آخرین نکتهای که در بیانات ایشان مورد تأکید قرار گرفت، «قانونگرایی در دو بُعد مواجهه با مردم و همچنین در درون سازمان نیروی انتظامی» است. واقعیت آن است که نیروی انتظامی تفاوت عمدهای با دیگر نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران دارد و آن خدمت رسانی مستقیم به مردم و تماس با سطح جامعه است که اقتضائات خاص خود را میطلبد. هرگونه قانونگریزی یا مواجهه غلط با جامعه میتواند آسیبهای جدی را به همراه داشته باشد. آنگونه که معظمله نیز تأکید کردند به دلیل سطح گستردگی ارتباط نیروی انتظامی با مردم، سلامت نیرو در این سازمان بسیار مهم است بهگونهای که یک نیروی درستکار و قاطع میتواند مایه آبروی نظام جمهوری اسلامی در مقابل دیدگان مردم شود.
۹۴/۰۲/۰۷