انقلاب اسلامی و توالی نسلها
انقلاب اسلامی و توالی نسلها
یکی از نکاتی که در فهم عمیق و تحلیل صحیح از انقلاب اسلامی حائز اهمیت است، میزان همراهی نسلهای متمادی با اصول، اهداف و آرمانهای آن است؛ انقلابی که نه اهداف معطوف به زمان و مکان خاص که داعیهای فرازمانی و فراجغرافیایی داشت. در تحلیل نسبت نسلها با پیشرفت انقلاب اسلامی، معمولاً به سه نسل اشاره میگردد؛ نسل اولی که نهضت را آغاز کرد، فراگیر کرد و آن را به پیروزی رساند، نسل دومی که نقشی اساسی در حفظ و تثبیت انقلاب اسلامی ایفا کرد و نسل سومی که اکنون میراثدار این انقلاب ریشهدار اما پویاست.
در تبیین نقشآفرینی هر یک از نسلها باید به این نکته اشاره کرد که پیروزی انقلاب اسلامی، بستر شکلگیری و در حقیقت «رسالت نسل اول» بود، نسل دوم در بستر «دفاع مقدس» سر برآورد، بالنده شد و اعجاب جهانیان را معطوف به خود کرد و نسل سوم نسلی است که تربیتیافته دوره انقلاب اسلامی است؛ نسلی که میراثدار «اعتمادبهنفسی » است که از مبارزه با استبداد ستمشاهی متکی به ابرقدرتها و سپس به خاک مالیدن بینی سلطهگران در دهه اول انقلاب اسلامی، رهین ملت ایران شده است.
در دهه دوم انقلاب اسلامی، بسیاری از عنودان و برخی از بیخبران گمان میکردند نسلی که در حال رشد و پرورش است، نسبتی با شعارها و آرمانهای انقلاب اسلامی ندارد و اینچنین بود که یکی از مدعیان اصلاحطلبی با وقاحت تمام از سپرده شدن امام خمینی (ره) به موزه تاریخ سخن میگفت. جدای از اینها، نگرانی جدی نیز در دلسوزان انقلاب اسلامی وجود داشت که با وقوع پدیده «انقطاع نسلها» مفاهیم و ارزشهای والای انقلاب، به نسلی که وقوع آن را مشاهده نکرده و پس از آن رشد یافته، منتقل نگردد.
از سویی فضای آرمانزدایانه دوره تکنوکراسی لیبرال و نیز بعدها تجدیدنظرطلبی سکولار، بهگونهای بر محیط جامعه سنگینی میکرد و از سوی دیگر تهاجم نرم متکی به فناوری مدرن، به گونهای کشور را از لحاظ سیاسی و فرهنگی دستخوش آماج خود کرده بود که برخی از خودیها نیز حتی به انفعال کشیده شده بودند. در آن سالها بهگونهای تلاش میشد تا نسل جوان و نوجوان با آرمانهای امام (ره) و انقلاب بیگانه جلوه داده شود که حتی سخنرانان موجه نیز در پیشدرآمد سخنان خود اگر به حقانیت «جامعه مدنی»(!) شهادت نمیدادند، متهم به ضدیت با مردم و ارتجاعی بودن میشدند. گویا شعارهای ترجمهشده از نظریات متفکران لیبرال غربی، از اندیشه و مکتب امام برای آنانی که بر سفره امام و انقلاب نشسته بودند، جذابتر بود.
هرچند تهاجم فکری و فرهنگی غرب و نیز ظهور و استحاله تجدیدنظرطلبان سبب شد شاهد ریزشهایی در صف انقلاب باشیم اما برخلاف آمال و آرزوهای دشمن و نیز برخی پیشبینی نسل سوم انقلاب اسلامی؛ نسلی وفادار به آرمانها و بلکه پیشروندهتر و پیشبرندهتر از نسل گذشته است. این ادعا نه گزافه و مجامله یا به سبب آن نیست که نگارنده خود را جزو همین نسل میداند بلکه به دلایلی منطقی و مستدل مستند است که در ادامه بالاجمال بدان اشاره خواهد شد:
اولاً برخلاف دهه اول انقلاب که غلبه احساسات موجب میشد برخی احتمالاً با عمق کممعرفتی با شعارهای انقلاب همراه شوند، اکنون دیگر از آن هیجانات اولیه، خبری نیست و آرمانگرایی نسل سوم کاملاً عقلانی و مبتنی بر منطق است. طبعاً چنین آرمانخواهیای بهمراتب راقیتر از دوره پیشین است.
ثانیاً نسل سوم از چالشهای تکنوکراسی، تجدیدنظرطلبی و فتنه 88 عبور کرده و همچنان بر سر آرمانهای خود ایستاده است، طبعاً معرفت انقلابی آن بسیار مستحکمتر است.
ثالثاً انقلاب در تداوم عمر خویش طی 36 سال گذشته، متکامل شده و با موضوعات و مسائل جدیدی مواجه شده که نسل سوم با آنها بیشتر آشنا شده است. علاوه بر اینها شاخصههای عمومی پیشرفت که در حوزه تولید دانش، اقتدار نظامی و علمی و نیز جبهه فرهنگی انقلاب بهدستآمده، عمدتاً متکی به قشر جوان و نسل سوم انقلاب اسلامی بوده که اینها همه دلایل مؤید ادعای پیشگفته است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در تبیین این مهم میفرمایند: «یکی دیگر از نقاط قوت ما در این مدت، انتقال ارزشهای انقلاب به نسل دوم و سوم بود. امروز شما جوانها را نگاه میکنید، میبینید این ارزشها را دریافت کردهاند. همین شهید عزیز اخیر ما، مصطفی احمدیروشن - شهیدی که شهادتش دل ما را سوزاند - یا آن شهید جوان قبلی، شهید رضایینژاد، اینها دو تا جوان، دانشمند، سیودو سهساله بودند؛ امام را درک نکردند، جنگ را درک نکردند، دوران انقلاب را درک نکردند، اما اینجور با شجاعت، با شهامت درس میخوانند، تحصیلات میکنند، مقامات عالی را طی میکنند، میدانند و میفهمند هم که مورد تهدیدند، اما میروند، این خیلی مهم است، این ارزش است، این ارزشهای انقلاب است در نسل سوم. احمدیروشن و رضایینژاد و امثال اینها نسل سوم انقلابند. همین حرکت عظیم این جوانها که بعد از شهادت احمدیروشن اعلام کردند ما حاضریم بیاییم کار کنیم، خیلی مهم است، اینها را نباید دستکم گرفت. یکی از نقاط قوت و مثبت ما همین است که این ارزشها به نسلهای دوم و سوم منتقل شد، البته ریزش داشتهایم، توبهکار از انقلاب و پشیمان از انقلاب داشتهایم اما رویشهای ما بیشتر از ریزشهای ما بوده است. نیروهای فرسوده ریزش پیدا کردند اما نیروهای جوان و باطراوت بالا آمدند و رویش پیدا کردند.»
همین مطلب: