جستارهایی از ساخت درونی قدرت در اندیشه اسلامی
جستارهایی از ساخت درونی قدرت در اندیشه اسلامی
توجه به پیشرفتهای اقتصادی و آنچه در ادبیات رایج علمی امروز توسعه خوانده میشود، یکی از مهمترین حوزههای مباحث محافل دانشگاهی، مدیریتی و بینالمللی به شمار میرود. در عین وجود رویکردهای مختلف -که بعضاً ناشی از گفتمانهای معرفتی گوناگون به علوم انسانی نیز هست- سبب شده تا الگوهای گوناگون و بعضاً متناقضی در شیوهی پیشنهادی اندیشمندان در خصوص پیشرفت ارائه گردد. در کشور ما نیز اثرات و پیامدهای این رویکردهای مختلف بر مدلهای پیشنهادی صاحبنظران سایه انداخته است. از همین رهگذر از جمله دیدگاههایی که منبعث از گفتمان معرفتی اسلام و انقلاب اسلامی است، ساخت اقتدار درونزا و پیشرفت متکی به داخل است که چندی است مطرح گردیده، اما ریشه در ادبیات و مفاهیم معرفتی اسلامی دارد. از آنجایی که مبنای طرح این نظریه، گفتمان دینی و اسلامی بوده، لازم است در همین چارچوب و متکی به مبانی ان مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد که در این مقاله کوشیده خواهدشد تا ابعاد مفهومی، ضرورتها، بایسته و پیامدهای ساخت اقتدار درونی مورد بررسی قرار گیرد.
ساخت قدرت درونی چیست؟
اگر پیشرفت و اقتدارافزایی اقتصادی را به مثابه یک سامانهی نظاممند توصیف گردد، به طور کلی پیشرفت و اقتدار افزایی اقتصادی را میتوان در دو چارچوب کلی مختلف تصویر نمود: نخست: اقتدار افزایی متکی به منابع و ورودیهای محیطی و خارجی و دیگر اقتدار افزایی متکی به منابع و ورودیهای داخلی و بروندادهای سامانه.
بر این اساس ساخت اقتدار درونی را که در ادبیات مقام معظم رهبری نیز مورد توصیه واقع شده است، میتوان از سنخ رویکرد دوم سامانه دانست. هرچند به دلیل کمکاریها، هنوز فاقد علم بومی اسلامی در حوزههای علوم انسانی هستیم اما با نگاهی گذرا بر نصوص معارف دینی اعم از آیات روایات و نیز پژوهشهای علمای دین میتوان جستارهایی را در این باب در آنها واکاوی نمود
ضرورت:
نخستین موضوعی که در باب ساخت قدرت درونی مطرح است لزوم و ضرورت چنین چیزی از نگاه اسلامی است. با مراجعه به محتواهای دینی میتوان موارد ذیل را به عنوان چرایی ضرورت این امر مهم برشمرد:
الف- استقلال سیاسی و اقتصادی کشور اسلامی
استقلال سیاسی و اقتصادی دارای پیوندی تنگاتنگ با یکدیگرند. کشوری که دارای استقلال اقتصادی است میتواند استقلال سیاسی و فرهنگی خود را نیز حفظ کند و برعکس وابستگی اقتصادی منشأ همه وابستگیهاست. استقلال اقتصادی و دست یابی به خودکفایی و رهایی از وابستگی در اقتصاد یکی از آرمانهای بزرگ تمامی جوامع آزاده است. کم و بیش تمامی دولتها در کنار پیگیری اهدافی چون رشد اقتصادی، ثبات قیمتها، توزیع عادلانه درآمد، استقلال اقتصادی و خودکفایی و عدم وابستگی را به عنوان هدف مهم در برنامههای کلان خود مورد توجه قرار میدهند. این امر به ویژه پس از جنگ جهانی دوم به عمدهترین دغدغه کشورهای در حال توسعه تبدیل شده است؛ لذا سیاستهایی چون اتکا به نیروهای داخلی و تقویت حس خودباوری و همینطور حرکت به سمت سیاست توسعه صادرات به عنوان اهرمهای رشد اقتصادی توأم با دستیابی به خودکفایی و استقلال اقتصادی مورد اهتمام اغلب کشورهاست.
در گفتمان اسلامی، تلاش برای دستیابی به حد معقولی از خودکفایی و برنامه ریزی اصولی برای نیل به استقلال اقتصادی توأم با حضور قدرتمند در عرصههای جهانی از نگاه اقتصاد اسلامی یک ضرورت است چرا که بدون دسترسی به چنین جایگاهی زمینه و راه نفوذ بیگانگان در سرنوشت مسلمانان فراهم میگردد که اسلام چنین وضعی را رد میکند. نفی هر گونه سلطه بیگانگان بر مسلمانان اصلی است که در قرآن کریم صریحاً به آن تاکید شده است: «ولن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا.[1] خداوند برای کافران بر مؤمنان راه تسلطی قرار نداده است». غالب فقهای بزرگ اسلام، برای نفی هر گونه سلطه کافران بر مسلمانان به این آیه استناد کرده و مفاد آن را حکم دانستهاند نه اخبار. یعنی، مسلمانان میباید کاری کنند که کفار بر آنان مسلط نشوند و هر عملی که منتهی به سلطه کفار شود نامشروع است. از جمله راههای سلطه کفار بر مؤمنین سلطه اقتصادی است. متأسفانه در این روزگار، سلطه اقتصادی بیگانگان بر مسلمانان تحقق یافته است و این واقعیت تلخ به دلیل عمل نکردن مسلمانان به مقتضای ایمان است. مطابق مستفاد از این آیه مؤمنان وظیفه دارند تلاش کنند و خود را از وابستگیها - از جمله وابستگی اقتصادی - رهایی دهند.
در روایتی از پیامبر اکرم (ص) آمده است: «الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه، اسلام برتر است و چیزی بر آن برتری ندارد»[2]، بر طبق مفاد این قبیل از آیات و روایات بر مسلمانان لازم است که در تمام عرصهها از جمله در عرصه فعالیتهای اقتصادی به گونه عمل کنند تا زمینه و بستر سیطره یابی بیگانگان بر سرنوشت آنان فراهم نگردد و یکی از راههای جلوگیری از چنان وضعی تلاش برای دستیابی به استقلال و خودکفایی است لذا در قرآن کریم به مسلمانان دستور داده شده است تلاش کنند خود را از وابستگیها رها سازند: «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم[3] ... برای مقابل با دشمنان تا آنجا که میتوانید نیرو و اسبهای بسته و آماده فراهم کنید تا به این وسیله دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید.» اگر چه ظاهر آیه بیان تلاش برای تدارک نیروی نظامی است اما از نگاه اغلب مفسران کلمه «من قوه» هر نیرویی را شامل میشود که توان اقتصادی نیز از جمله آنهاست. در مجموع میتوان گفت اسلام با مطرح ساختن بحث خودکفایی به دنبال تأمین نیاز جامعه اسلامی در حد بالایی از رفاه با اتکا به توانمندیهای داخلی است و در مباحث مربوط به استقلال اقتصادی هم به دنبال حضور فعال و قدرتمند در تجارت و سایر فعالیتهای اقتصادی در صدد قطع وابستگی و عزت و عظمت و سربلندی جامعه اسلامی است. روایتی در تفسیر این آیه آمده است که با استفاده از آنها شمول آیه را نسبت به توان اقتصادی بهتر میتوان فهمید. از امام صادق (ع) نقل شده است که فرموده سیاه کردن موی صورت (برای پیر مردان) از مصادیق «قوه» در آیه است. «منه الخضاب بالسواد»[4]. در روایت دیگری از امام باقر (ع) نقل شده است که فرمود: گروهی بر امام حسین (ع) وارد شدند و دیدند که آن حضرت به رنگ سیاه خضاب کرده است. علت آن را پرسیدند، فرمود: رسول خدا (ص) در یکی از جنگها به مسلمان دستور داد با رنگ سیاه خضاب کنند تا به این وسیله بر مشرکان قوت بگیرند و قویتر بنمایند.[5]
مقصود از خودکفایی این است که جامعه بتواند نیازمندیهای خود را در حد بالایی از رفاه تولید کند و ناگزیر به وارد کردن کالا از خارج نباشد. البته ممکن است ترجیح دهد بعضی از نیازهای خود را از خارج تأمین کند، به این سبب که هزینه تهیه آن در داخل بیشتر میشود و با وارد کردن آنها، این جامعه میتواند امکانات خود را در راه مفیدتری به کار گیرد. در این صورت با خودکفایی ناسازگار نیست، زیرا جامعه قدرت لازم برای تولید آن کالا در دارد. در این تعریف، بیان شده که جامعهای که توانایی تأمین نیازمندیهای خود را در سطح عالی رفاه داشته باشد، خودکفاست. زیرا ممکن است کشوری به تولیدات داخلی اکتفا کند ولی وضعیت فقیرانهای داشته باشد. در این حال آن کشور خودکفا نیست، در خودکفایی، توانمندی و اقتدار نهفته است، جامعه خودکفا، روی پای خود ایستاده است. این ایستادگی بدون وجود حیات و نشاط ممکن نیست. قرآن مجید درباره مؤمنان به پیامبر اسلام (ص) میفرماید: «کزرع اخرج شطئه فأزره فاستغلظ فاستوی علی سوقه یعجب الزراع لیفظ بهم الکفار.[6] مانند دانهای است که شاخ و بال بیرون آورده و (این شاخهها) او را تقویت کرده و در نتیجه آن گیاه درشت شده، تا آنکه بر ساقه استوار گردیده، بدان گونه که کشاورز را به شگفتی واداشته است (خدا آنان را قوی کرده)، تا به وسیله آنان کافران را به خشم آورد». مفاد این آیه، قدرت یافتن مسلمانان و رسیدن آنان به شکوه و عظمتی است که دشمنان اسلام تاب تحمل آن را ندارند. قطعاً باید این اقتدار هم اقتدار سیاسی، هم اقتدار نظامی و هم قدرت اقتصادی و هم توانمندی فرهنگی باشد.
اسلام انسانها را به سوی قطع وابستگی و نیازمندیهای سلطهپذیرانه به دیگران فرا میخواند و در این خصوص امام علی (ع) میفرمایند: «آن گاه که فرد و جامعهای مورد لطف الهی قرار گیرد، خداوند توفیق خود اتکایی و خودکفایی به آنها عنایت میکند.»[7] و جز در موارد خاص و اضطراری درخواست کمک و رفع نیاز از سوی دیگران را نمیپسندد. در این باره امام کاظم (ع) میفرمایند: «جزء در موارد اضطراری (مثلاً زلزله، آتشفشان، سیل و...) درخواست کمک از دیگران بایسته نیست.»[8]
قطع وابستگی در اسلام به عنوان یک ارزش مطرح است، شعاری که هر مسلمان باید آن را با خود زمزمه کند تا با تار و پود وجودش پیوند یابد. اسلام نظیر دیگران زیستن و برخورداری از کمال مطلوب را در این میداند که انسان با ساز و کارهای مشروع و عقلانی روندی پیش گیرد که از وابستگی زیانبار رهایی یابد، باید خود آنچه را خواهان است و میخواهد، تحقق دهد. امام علی (ع) میفرمایند: «امکانات دیگران انسان را سعادتمند نمیسازد.»[9]
در بینش دین، پیشرفت با خودکفایی رابطه نزدیک دارد. ناچیزترین رگههای وابستگی امری ناخوشایند شمرده شده است. بزرگان دین همواره به ترویج فرهنگ خوداتکایی و خودکفایی پرداختهاند. عبدالاعلی میگوید: در یک روز گرم و در شور گرما در اطراف مدینه به امام صادق (ع) برخوردم. گفتم: فدایت شوم شما فرزند پیامبرید، در این روز گرم چرا زحمت میکشید؟ حضرت فرمودند: یا عبدالاعلی! خرجت فی طلب رزق لاستغنی به عن مثلک[10] عبدالاعلی! برای آن که در زندگی خودکفا باشم، وابسته به این و آن نگردم، بر خود لازم دانستم تلاش کنم، اگرچه شرایط سخت و نابهنجار باشد.
روشن است لزوم دستیابی به استقلال سیاسی و اقتصادی، پیشرفت و اقتدار درونزا را توجیه مینماید.
ب – پیشرفت کشور اسلامی
یکی از اهداف اقتصاد اسلامی، پیشرفت و رشد جامعه است. اسلام، عرب جاهلی را از تنبلی و تن پروری و آماده خوری بیرون آورد و به کار و کوشش و تلاش واداشت تا آنجا که از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده است که فرمود: «من وجد ماء و ترابا ثم افتقر فابعده الله[11]. هر که آب و خاکی بیابد و باز هم فقیر باشد، خدا او را از رحمت خود دور کند». یعنی هر که آب و خاک در اختیار داشته باشد نباید فقیر بماند. هم چنین هنگامی که کسی از امام صادق (ع) تقاضا کرد که دعا کند رزق و روزی او به راحتی برسد: «لا ادعو لک، اطلب کما امرک الله عزوجل.[12] برایت دعا نمیکنم. آنگونه که خدا به تو امر فرموده است روزیت را طلب کن». یعنی با به زحمت انداختن خود روزی بخواه.
خداوند عزوجل میفرمایند: «إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا به قومٍ حَتَّی یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ...»[13] «همانا خداوند حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر.»اسلام نسبت به همه جنبههای زندگی از جمله اقتصاد و مسایل مادی، قوانین مشخص ارایه نموده است. فقر در اسلام شدیداً مورد نکوهش قرار گرفته و بالعکس، برخورداری از سطح قابل قبولی از رفاه اجتماعی- اقتصادی مورد تاکید و تشویق قرار گرفته است.
از نظر اسلام، پیشرفت و رشد به موقعیتی اطلاق میشود که در آن افراد در بالاترین قابلیت خود به مقام قرب الهی دست یابند. به عبارت دیگر، جامعه ایده آل از نظر اسلام، جامعهای است که فعالیتهای افراد آن کاملاً با جهت گیری الهی بوده و هدف آنها رستگاری اخروی است. بر اساس همین دیدگاه، دستیابی به چنین هدف مهمی بدون استفاده از ابزار مادی میسر نخواهد بود. این بدان دلیل است که انسان موجودی دو بعدی است و تکامل روحی وی به نحوه بهره برداری مادی جسم بستگی دارد. بنابراین، میتوان استنباط نمود که در اسلام رشد و توسعه اقتصادی اهمیت فوقالعاده دارد.
بنابراین جوامعی که در سطوح بالایی از علم و دانش قرار دارند منطقاً جزو کشورهای پیشرفته بوده و متقابلاً، کشورهای پیشرفته به دلیل آگاهی از اهمیت علم و دانش، قادر به سرمایه گذاریهای وسیع در گسترش مرزهای آن میباشند. آنچه از دیدگاه اسلام نسبت به توسعه قابل برداشت است، این که هیچ جامعهای به توسعه نخواهد رسید مگر آن که اولاً، آن را بخواهد و به عنوان یک هدف دارای اولویت به دنبال آن باشد و ثانیاً برای نیل به آن تلاش و کوشش بنماید. بر این اساس خداوند به هیچ جامعهای کمک نخواهد نمود، مگر این که خود تلاش نمایند.
بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که وضعیت فعلی و موجود هر جامعهای حاصل خواست، عمل و کردار اعضای آن در گذشته و حال بوده است. بر اساس آیه فوق حتی اگر مسلمانان نیز قصد تغییر و تحول در جامعه خود را داشته باشند لازم است نخست خود را تغییر دهند. از آنجا که مخاطب اسلام همه جامعه است و نه افراد و گروههای خاص و برگزیده، توزیع عادلانه عدالت اجتماعی بسیار مورد تاکید است. از آنجا که در اسلام، هر آنچه آفریده شده متعلق به خداوند است، مردم موظف به استفاده آنها به طور صحیح شدهاند. بنابراین هیچ فرد یا جامعهای مجاز به صدمه زدن و اتلاف و یا استفاده نامطلوب و نامناسب از منابع طبیعی نیست. انهدام تولیدات برای افزایش قیمت، آلوده نمودن محیط زیست به هر نحو و از بین بردن منافع و مواهب خدادادی، به شدت در اسلام نهی شده است. در مجموع به نظر میرسد که دستورات و آموزشهای اسلامی نه تنها مانعی برای توسعه نمیباشند، بلکه پتانسیل لازم برای هدایت جامعه اسلامی به سمت رشد ابعاد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و در مجموع توسعه را دارا میباشند.
در نظرگاه اسلامی پیشرفت و قدرت اقتصادی بهترین یاورِ تقوا و خودسازی است که رادمردی را آشکار میسازد؛ کاستیها و عیبها را میپوشاند؛ آرامش و ثبات درون را در پی میآورد؛ پاداشِ کسی را که از آن به نیکی و درستی بهره بَرَد، افزون میکند؛ و در یک کلام، مایه پایداری دین و دنیا است.[14]
پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله میفرماید: إذا کانَ فی آخرالزمانِ؛ لابُدَّ لِلنّاسِ فیها مِنَ الدَّراهِم وَالدَّنانیرِ یقیمُ الرَّجُلُ بِها دینَهُ ودُنیاهُ؛[15] چون آخرالزمان فرا رسد، مردم را چارهای جز داشتن درهمها و دینارها نیست تا هر فرد دین و دنیای خود را باا ن برپای دارد.
از این رهگذار، قرآن کریم مردم را برمیانگیزد که با کار و تلاشِ پیوسته، زمین را آباد کنند و از ایشان میخواهد که موهبتها و برکتهای زمین را آنسان که برای زندگانی ابدیشان سودمند افتد، به کار گیرند. «وَ مِن رَّحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ الَّیلَ وَ النَّهَارَ لِتَسْکُنُواْ فِیهِ وَ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ و لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ؛[16] و از بخشایش او است که شب و روز را برای شما قرار داد تا در آن [شب] آرام گیرید و [در روز] از فزون بخشی او [روزی] بجویید؛ و باشد که سپاس گزارید.»
پیشوایان اسلام، پیشگامان عرصه پیشرفت و اقتدار اقتصادی بودند. همّتهاشان را در تلاش سختکوشانه و پیوسته صرف میکردند و از پروردگار خویش خاضعانه میخواستند که از فقر نجاتشان بخشد و از تنگنای اقتصادی دورشان دارد.[17]
امام علی علیهالسلام میفرماید: اللّهُمَّ... وأغنِنا عَن مَدِّ الأَیدی إلی سِواکَ؛[18] بار خدایا!... ما را بینیاز فرما از این که به سوی غیر تو دست نیاز آوریم.
ج- ظلم ستیزی و تحقق عزت اسلامی
مفهوم «عزّت» یکی از مسائل بنیادین تربیتی اسلام و از اصول عمده تربیتی قرآن و سیره معصومان است. نورانیترین رهنمودها و تعبیرات درباره عزّت و چگونگی فراهم آوردن آن، در قرآن کریم و سخنان معصومان علیهمالسلام است و در مرحله عمل، تبلور و تجسّم این رهنمودها در وجود ائمّه طاهرین علیهمالسلام و پیروان مخلص آنان مشهود است. رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرماید: «اطلبوا الحوائج بعزّة الأنفس»[19]؛ (حوائج و خواستههای خود را با عزت نفس طلب کنید).
امام صادق علیهالسلام نیز میفرمایند: «عزّ المؤمن استغنائه عن الناس»، (عزت مؤمن در بینیازی او از مردم است)؛ و یا از ایشان منقول است «إنّ اللّه تبارک و تعالی فوّض إلی المؤمن أموره کلها و لمیفوّض إلیه أن یذلّ نفسه» [20]؛ (خداوند متعالی همه کارهای مؤمن را به خود مؤمن واگذارده، جز این که به او اجازه نداده خود را ذلیل کند).
چه زشت و قبیح است برای مؤمنان خواستهای که وسیله ذلت آنان شود از همین روست که پیشوایان معصوم به جد سفارش کردهاند که از خواستههایی که موجب زبونی و نفی عزت میشود پرهیز گردد. در منطق پیشوایان حق، هیچ زشتی چون زشتی گردن کج کردن در برابر دشمن نیست، چنانکه امام صادق (ع) فرمود: «ما أقبح بالمؤمن أن تکون له رغبة تذله.»[21] اتکای به درون موجبات پدید آمدن عزت است. از این رو میتوان بر ضرورت ساخت اقتدار درون پی برد.
بایستهها و لوازم:
در جهت حرکت به سمت و سوی اقتدار افزایی درونزا، الزامات و بایستههایی وجود دارد که در ادامه مورد بحث و بررسی قرار میگیرد:
حرکت در جهت خودکفایی
اولین بایسته ساخت قدرت درونی، حرکت جامعه اسلامی به سمت خودکفایی در حوزههای راهبردی اقتصادی مانند صنایع مورد نیاز، محصولات کشاورزی و غذایی و ... است. تا زمانی که اراده کافی برای این امر در متولیان و آحاد جامعه پدید نیامده باشد، این قدرت شکل نمیگیرد. بر این اساس نه تنها باید خوداتکایی و خودکفایی در جایجای بخشهای اقتصادی کشور نهادینه گردد، بلکه نظام اقتصادی جامعه اسلامی باید بر اساس این نگاه متحول گردد. از این رو باید در برنامهریزیها گونهای طراحی گردد تا درونداد هر یک از زیرسامانههای موجود، برونداد دیگر زیرسامانهها باشد.
2. ترویج خودباوری و اجتناب از خودباختگی
آنچه که راه را برای خوداتکایی در عرصه سیاسی اقتصادی باز میکند نوع نگاه نخبگان و آحاد جامعه به این مقوله مهم است؛ اینکه تا چه حد در فرهنگ عمومی جامعه خودباوری نهادینه شده باشد و خودباختگی رنگ باخته باشد. در کلیه سطوح فرهنگی، از لایههای فکری و نظریهپردازی علمی گرفته تا رفتارهای برخاسته از سبک زندگی رایج بایستی تلاش گردد تا خودباوری ترویج شده و از خودباختگی در مقابل غرب اجتناب گردد.
3. کار و تلاش مضاعف
در معارف اسلامی، کار و فعالیتهای تولیدی، جایگاهی بس ارجمند دارد؛ قرآن کریم در آیههای فراوانی یادآوری میکند که خداوند، منابع و امکانات تولید را در اختیار انسانها قرار داده و با تأکید بر تصرّف در عوامل تولید، آنان را به آباد کردن زمین و برطرف کردن نیازهای معیشتی خود، تشویق کرده است و میفرماید: «هو أنشأکم من الأرض و استعمرکم فیها»[22]؛ «اللّه الذی سخّر لکم البحر لتجری الفلک فیه بأمره و لتبتغوا من فضله و لعلّکم تشکرون* و سخّر لکم ما فی السموات و ما فی الأرض جمیعا منه»[23].
مصداق بارزِ «ابتغاء فضل» در این گونه آیهها، «فعالیتهای تولیدی» است. افزون بر اینها، آیههایی که به «فراهمسازی زمینه تولید» اشاره دارند و نیز آیههایی که به «مطلق تصرّف» یا «آمادگی همهجانبه» فرمان میدهند، نیز به گونه التزامی، بر مطلوبیت فعالیتهای تولیدی دلالت دارند.[24] با توجه به اهمیت کار و تلاش مضاعف در اسلام در جهت بهرهبرداری از مواهب طبیعی، باید گفت یکی از الزامات اقتدار جامعه اسلامی کار مضاعف و تولید روزافزون است.
4. افزایش اتقان کار و بهرهوری تولید ملی
«اتقان» کار و تولید از اصول پیشرفت و توسعه «تولید ملی» است. پیامبر خدا (ص) فرمودهاند: ان ا... تعالی یحب اذا عمل احدکم عملا ان یتقنه[25]. خدای تعالی دوست دارد هرگاه فردی از شما کاری کند، آن را درست و دقیق و با مهارت انجام دهد. بر اساس این حدیث نبوی، پروردگار جهانیان رعایت «اتقان» در انجام کار را دوست دارد. اتقان کار همان رعایت کامل و دقیق استانداردهاست. «اتقان» انجام درست، استادانه، دلسوزانه، دقیق و ماهرانه هر کار توسط افراد حاذق و متخصص است. کار سست و بی کیفیت و کالای دارای نقص و عیب و بی خاصیت و تولیدات ضعیف و ظاهرسازیها، عامل عقب افتادگی تولید ملی میشود و موجبات اجتناب مردم را از خرید کالای داخلی فراهم میکند.
بنابراین کار و کالا باید متقن و درست باشد و در این راستا نظارت و بازرسی جدی دولتی و اتحادیهها و سازمانهای کارگری و مردمی برای اتقان کار و کالا ضرورت دارد، زیرا چنانچه گفته شد کار و تولید معیوب و کم دوام و ناکارآمدی تولیدات ملی، عامل روی گردانی مردم از تولید ملی میشود.
خدای بزرگ کار متقن را دوست دارد و هرکس میخواهد کارش مورد رضایت خداوند سبحان باشد، باید کار درست و با کیفیت انجام دهد و کالای خوب و بی عیب و نقص بسازد و تحویل مردم در جامعه اسلامی بدهد، چون تنها در این صورت است که تولید ملی رواج مییابد و مردم شیفته و علاقهمند به تولید ملی میشوند. «تولید ملی» با دوام و کیفیت و رعایت تمام استانداردها، تولید «متقن» است و «محبوب خدای متعال» و بندگان خدا خواهد بود.
زمانی که «ابراهیم» فرزند پیامبر خدا (ص) از دنیا رفت، پیامبر (ص) هنگام دفن او داخل قبرش رفتند و خللی مشاهده کردند و آن را با دست خود درست کردند و فرمودند: اذا عمل احدکم عملا فلیتقن.[26][1] «هرکدام شما کاری کرد پس متقن کاری کند و با اتقان انجام دهد» مطابق این حدیث نبوی پیامبر خا ()ص خود کار قبرسازی را درست و محکم انجام میدهند و به مسلمانان سفارش میکنند هر کاری را «متقن» انجام دهند. اگر این وصیت نبوی، پیش روی سازندگان کالاها و کارخانه داران و صنعت گران و مهندسان و تاجران و صادرکنندگان کالا باشد و به آن عمل کنند، بی گمان «تولید ملی» رواج مییابد و وابستگیها به بیگانگان کاهش خواهد یافت.
نیک و زیبا بودن کار و کالا نیز ضامن ترغیب و تشویق اقشار جامعه به سوی «تولید ملی» است. پیامبر خدا (ص) فرمودهاند: ان ا... تعالی یحب من العامل اذا عمل ان یحسن[27]. «خدای تعالی دوست دارد زمانی که کارگر کاری را انجام میدهد نیک و زیبا و خوب انجام دهد.» راغب اصفهانی در معنای حسن نوشته است: الحسن عبارة عن کل مبهج مرغوب فیه و ذلک ثلاثة اضرب: مستحسن من جهت العقل و مستحسن من جهت الهوی و مستحسن من جهة الحس[28]. حسن و نیکی هر خوشحال کنندهای است که رغبت و میل انسان در آن است و آن سه قسم است مستحسن از جهت عقل و خواهش و حس! بر اساس این حدیث نبوی، باید کارگران در انجام کار و تولید کالا، هدفشان حسن کار و نیک و زیبا و خوب انجام دادن کارها باشد تا مسلمانان را خوشحال کنند.
5. اصلاح مصرف و جلوگیری از اسراف
«کلوا واشربوا ولاتسرفوا انه لایحب المسرفین» بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست ندارد. در این آیه شریفه خداوند متعال از مردم خواسته است که به خاطر زیانهای فراوان فردی و اجتماعی و آثار و عواقب شوم این گناه بزرگ، از اسراف دوری کنند.
در آیات قرآن کریم و سخن ائمه اطهار (ع) از پرخوری و اسراف به شدت نهی شده است. در قرآن کریم حدود 13 بار کلمه اسراف با الفاظ گوناگون به کار رفته است. در آیه 137 سوره طه، خداوند متعال فرمودهاند: وکذلک نجزی من اسرف ولم یومن بایات ربه و لعذاب الاخرة اشد وابقی: و این چنین جزا میدهیم به هر کس اسراف کند و به آیتهای خداوند نگرود و برای او عذاب سخت و پاینده است.
بر این اساس اصلاح الگوی مصرف عمومی در جهت کاهش اسراف یکی دیگر از بایستههای قدرت درونی جامعه اسلامی است.
6. برقراری روابط سالم اقتصادی با سایر کشورها
ساخت قدرت درونی کشور به معنای انزوای اقتصادی نیست. بلکه متضمن داشتن روابط سالم با دیگر کشورها نیز هست. طبیعی است که ممکن است برخی مواد اولیه مورد نیاز کشور قابل تأمین در داخل نباشد و همچنین برای مازاد محصولات تولیدی باید بازارهای جدیدی را شناسایی کرد. داشتن روابط اقتصادی سالم با دیگر کشورها اولاً به ساخت قدرت درونی کشور کمک میکند و ثانیاً از فشارهای اقتصادی زیادهخواهان که به دنبال تحمیل مقاصد سیاسی و ضد اسلامی خود هستند میکاهد.
7. حمایت از تولید ملی
روشن است که دولت اسلامی وظیفه دارد در جهت تقویت بنیه اقتصادی تولید، از کالای تولید شده در داخل حمایت کند تا هم به سطح مطلوبی از کیفیت برسد، هم توان رقابتی با مشابه خارجی داشته باشد و هم مصرفکنندگان داخلی از ان رضایتمند باشند.
8. برنامهریزی مناسب:
از دیگر بایستهها برنامه ریزیهای اقتصادی مناسب با شرایط و مقتضیات زمان و مکان است. اگر لازم است تا در حوزه کشاورزی مثلاً بهینه سازی شود تا آبیاری به شکل پربهره انجام گیرد، بایستی برنامه ریزی دقیقی در این باره انجام گیرد. خداوند گزارش میکند که حضرت یوسف (ع) با توجه به شرایطی که کشور با آن مواجه بود، برنامه ریزی دقیق و کاملی انجام داد تا بحران را از سر بگذراند و مردم را در امنیت غذایی نگه دارد.[29] آن حضرت با توجه به بحرانی که مردم کشور مصر با آن مواجه بودند، طرح جهاد اقتصادی ریخت و با برنامه ریزی دقیق و کامل و مناسبی همه توان و ظرفیت اقتصادی کشور را در خدمت تأمین امنیت اقتصادی و غذایی کشور قرارداد و مال و منابع مادی و انسانی را برای تأمین آن به کار گرفت. این گونه بود که توانست با یک برنامه ریزی دقیق و مناسب و اجرای یک طرح هفت ساله، دوره هفت ساله خشکسالی را طی کند. در حقیقت برنامه ریزیهای ایشان نه تنها یک ساله یا کوتاه مدت نبود بلکه فراتر از برنامه پنج ساله ما بر یک برنامه ریزی هفت ساله مبتنی بود. باید بررسی شود که دوره زمانی هفت ساله چه تفاوتی با دوره پنج ساله زمانی دارد و اگر مدیریتهای کلان کشوری از چهار ساله به هفت ساله تغییر کند چه آثار و برکاتی خواهد داشت که این خود مسئله دیگری است که باید در جای مناسب خود به آن پرداخته شود. اما ایشان با برنامه ریزی بلندمدت هفت ساله توانست چنان امنیت غذایی و رشد و شکوفایی برای مردم مصر به ارمغان آورد که دوره سخت هفت ساله خشکسالی و قحطی را از سر بگذرانند و حتی مواد غذایی کشورهای دیگر را تأمین نماید. البته میتوان از آیات قرآنی در سوره یوسف این معنا را به عنوان یک اولویت مهم اقتصادی به دست آورد که امنیت غذایی یکی از مهمترین مسایل در حوزه اقتصادی و برنامه ریزیهای آن است؛ چرا که نخستین نیاز انسان مسئله امنیت غذایی است و اگر این حوزه تأمین شود آرامش و امنیت غذایی موجب میشود تا حوزههای دیگر اقتصادی نیز فعال شود و حتی حوزههای علمی و فرهنگی و اعتقادی و معنوی رشد مناسبی را تجربه کند.
9. مبارزه با انواع فساد اقتصادی:
میدانیم حوزه عمل اقتصادی حوزه فساد است. از این رو اصلاح و نظارت دایمی در بخشهای قانونگذاری و اجرا امری لازم و بایسته است. بنابراین یکی از اولویتهای اقتصادی را باید در فسادستیزی قرار داد. قوانین باید به گونهای نوشته شود که از هر گونه زراندوزی و تکاثر و گردش ناسالم اقتصادی در جامعه جلوگیری کرد. این مسئله که مردم به جای آنکه پول و ثروت خویش را در فعالیتهای اقتصادی بکار گیرند، آن را به شکل سکه، کنز کنند و در گوشهای بی هیچ تأثیرگذاری در تولید ثروت قرار دهند یک فساد اقتصادی است. از این رو خداوند به شدت با هرگونه گردش ناسالم از جمله کنز و تکاثر و زراندوزی و خرید سکه و انباشت آن در کنج خانه مخالفت میکند و مبارزه با آن را یک امر لازم میداند.[30]
10. حاکم نمودن ارزشهای اسلامی و اخلاقی در فرهنگ اقتصادی
بنیادیترین لازمه ساخت اقتدار درونی حاکم نمودن ارزشهای اخلاقی و اسلامی در فرهنگ اقتصادی جامعه است. عناصر اخلاقی کار، تولید و مصرف در آموزههای دینی بسیار گسترده است. تحقّق عینی این عناصر، از یکسو، زمینهساز گسترش و بهینهسازی فعالیتهای تولیدی و در نتیجه رشد اقتصادی است و از سوی دیگر، ضمن جهتدهی به فعالیتها و سرمایهگذاریها، سالمسازی آنها را موجب میشود. برخی از مهمترین این عناصر به همراه کارکرد اقتصادی اخلاقی آنها چنین است:
10-1- هدفمندی و انگیزه سالم: در نگرش اسلام، هدف نهایی انسان، تکامل در پرتو نیل به قرب الهی است؛ از این رو، هدف نهایی نظام اقتصادی اسلام، فراهم کردن زمینههای لازم برای دستیابی افراد به کمال مطلوب است. برای تحقّق این هدف، یکسری «اهداف میانی» مطرح میگردد که از یکسو، به عنوان انگیزههای فعالیتهای تولیدی فرد مسلمان تلقّی میشود و از سوی دیگر، مقدمه نیل به هدف نهایی است. «انجام دادن وظایف عبادی»، «تأمین نیازهای زندگی و رسیدن به رفاه نسبی»، «خودکفایی و اقتدار جامعه»، و «مشارکت در خدمات اجتماعی» از مهمترین اهداف فرد مسلمان در کار و تولید است. تفاوت در هدفها و انگیزهها، یکی از وجوه تمایز کار و تولید در مکتب اقتصادی اسلام با مکتب سرمایهداری است؛ چرا که در مکتب سرمایهداری، هدف از تولید، صرفاً افزایش دادن سود و درآمد است؛ از این رو، مجالی را برای اندیشیدن در ارزشها و رعایت محدودیتهای اخلاقی در کار و تولید باقی نمیگذارد.
الف- وجدان کاری: «وجدان کاری» به معنای «گرایش به انجام دادن صحیح کار و وظایف شغلی، بدون نظارت مستقیم» است که از نشانههای آن، انجام کار بیشتر و بهتر، کنترل درونی و مسئولیتپذیری است. عواملی چند بر ایجاد و تقویت وجدان کاری مؤثر است که در متون دینی، مورد توجّه و تأکید قرار گرفته است؛ «اصلاح نگرش»، «رضایتمندی از کار» (از طریق تبیین ارزش معنوی و اجتماعی و آثار کار)، «آموزش و الگوسازی»، «تقویت احساس مسئولیت» و «توجّه دادن جامعه به پیآمدهای ضعف وجدان کاری» از این عوامل است.
ب- تخصص و تعهّد «تخصّص و تعهّد»، دو ویژگی اساسی نیروی کار و مدیریت است که در آموزههای دینی، به شدّت مورد تأکید است، به گونهای که ممکن نیست هیچیک بدون دیگری، ملاک ارزیابی و مطلوبیت باشد: «إنّ خیر من استأجرت القویّ الأمین»[31]؛ در بینش اقتصادی اسلام، «متعهّد غیر متخصّص» در ردیف «متخصّص خائن» قرار میگیرد. امام صادق علیهالسلام در این باره میفرمایند: «ما أبالی ائتمنتُ؛ خائنا أو مضیّعا»[32]؛ «برای من تفاوتی ندارد که به خائن امانت بسپارم، یا به ناوارد.»از این رو آگاهی از دانشهای هر زمان و افزایش تخصّص، در کنار پاکی و تعهّد، از وظایف دینی نیروی کار است، به گونهای که تعهّد او اقتضا میکند، از پذیرش کاری که تخصّص و توان آن را ندارد، خودداری ورزد.
ج- انضباط کاری: نظم و انضباط و مدیریت زمان، از مهمترین عوامل بهرهبرداری بهینه از سرمایههاست؛ از این رو، علاوه بر تأکید بر رعایت نظم، شاخصههای انضباط در فعالیتهای اقتصادی نیز مورد تأکید است. برخی از این شاخصهها عبارت است از: «تقسیم وقت»، «تقسیم کار بر اساس توانمندیها و تخصّص افراد»، «رعایت میانهروی در کار با پرهیز از سستی یا حرص و آزمندی» و «رعایت میانهروی به هدف پاسداشت سلامت جسمی و روحی و رسیدگی به سایر وظایف». افزون بر این موارد، ارزشهای اخلاقی اقتصادی دیگری نیز در عرصه کار و تولید، در آموزههای دینی مورد تأکید است که تفصیل آنها مقال دیگری را میطلبد.
نتایج و پیامدهای ساخت اقتدار درونی
نهایتاً قدرت افزایی درونزای جامعه اسلامی دستاوردها و نتایجی برای این جامعه به بار خواهد آورد که عمدتاً از شاخصههای مطلوب یک تمدن و کشور اسلامی است که در انتهای بحث اجمالاً بدانها اشاره میگردد:
- پیشرفت اقتصادی جامعه اسلامی در عین تحقق عدالت اجتماعی و اقتصادی
- استقلال و عزت جامعه اسلامی و بینیازی به قدرتهای خارجی
- الگوسازی از نظام صحیح اقتصادی سیاسی و تضعیف استکبارورزیهای جهانی
- توانایی نقش آفرینی نظام اسلامی در عرصههای گوناگون بدون دغدغهی توطئههای دشمن
- تحقق رشد و پیشرفت پایدار
- فقر زدایی و تأمین رفاه نسبی
- تقویت رابطه میان نظام اسلامی و طبقات گوناگون جامعه
- تعالی معنوی جامعه اسلامی و ایمانی
[1] نساء/141
[2] تذکره الفقها، ج 1، ص 446
[3] انفال/60
[4] - بحارالانوار ج 61 ص 158 - من لا یحضره الفقیه ج 1 ص 123 - وسایل الشیعه ج 2 ص 89
[5] همان منبع
[6] فتح/29
[7] الحیاة ۳/۲۰۸
[8] الحیاة ۴/۳۲۲
[9] الحیاة ۴/۳۲۵
[10] الحیاة ۵/۳۲۴
[11] - بحارالانوار، ج 100، ص 65
[12] - اصول کافی ج 5 ص 78
[13] سوره رعد/ آیه ۱۱
[14] ر. ک: توسعه اقتصادی بر پایه قرآن و حدیث ج ۱ ص ۶۹...
[15] المعجم الکبیر: ۲۰/ ۲۷۹/ ۶۶۰ عن المقداد بن معدیکرب، کنز العمّال: ۳/ ۲۳۸/ ۶۳۳۳.
[16] القصص: ۷۳.
[17] توسعه اقتصادی بر پایه قرآن و حدیث ج ۱ ص ۱۹۷ و ص ۵۵.
[18] نهجالبلاغه: الخطبة ۹۱ عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق علیهالسلام، غررالحکم: ۱۰۰۵۷، بحارالأنوار: ۵۷/ ۱۱۴/ ۹۰ و ج ۷۷/۳۳۱/۱۷.
[19] الرازی، الفوائد (1169)، ابن عساکر، تاریخ دمشق، ج 15، ق 356
[20] بحارالأنوار، ج 64، ص 72
[21] الکافی، ج 2، ص 320؛ سفینة البحار، ج 2، ص 93.
[22] هود/61
[23] جاثیه/ 11 و 12
[24] جواد ایروانی، اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیث، مجله الهیات و حقوق - زمستان 1383، ش 14 - صص 91 تا 120
[25] کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج ۳، ص ۳۶۶، حدیث ۹۱۲۴
[26] وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۸۸۳* سفینة البحار، ج ۲، ص ۲۷۸، ماده عمل
[27] کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج ۴، ص ۳۶۶، حدیث ۹۱۲۵
[28] المفردات، ص ۱۱۸، ماده حسن
[29] یوسف، آیات 47 تا 55
[30] حشر، آیه 7؛ توبه، آیات 34 و 35
[31]- سوره قصص آیه 26
[32] الکافی، ج 5، ص 300