انقلاب اسلامی و تحول مفهومی در نگاه به زن
یکی از ویژگیهای متأخر دوره مدرن تغییر و تحول در جایگاه زن بوده است. بر اساس آموزههای مأخوذ از الهیات توراتی (مبتنی بر عهد عتیق تحریف شده) و اندیشههای آبای کلیسا و نیز سنتهای فلسفی بهجایمانده از یونان و روم باستان، زن موجودی درجه ۲ در نسبت با مرد تعریف میشد. جالب اینجاست که وقوع نوسازی در غرب هم باعث تغییر این نگاه به زن در غرب نشد و تا حدود سالهای پایانی قرن نوزدهم میلادی این نگاه تبعی و تحقیرآمیز تا حدی در جهان غرب نسبت به زنان وجود داشت. تا سالهای ابتدایی قرن بیستم چه بسیار زنانی بودند که حق تحصیل دانشگاهی در کشورهای اروپای غربی را نداشتند و این تنها یک نمونه از این نگاه جنس دوم به زن در غرب است. اتفاقاً مهمترین تحولی که در حوزه فرهنگ عمومی در اثر مدرنیته رخ داد نهتنها جایگاه زنان را اعتلا نبخشید، بلکه به نحوی تنزل به شمار میآمد. با کمرنگ و برداشته شدن قیود اخلاقی در غرب مدرن، غریزه جنسی بشر غربی به سمت طغیان حرکت کرد و در تمدن غرب، زن به عنوان مهمترین ابزار شهوترانی تلقی شد. با گسترش صنایع فرهنگی و ابزارهای هنری و تبلیغاتی، نگاه به زن به عنوان یک کالای جنسی بیشازپیش برجسته شد و در چارچوب نظام سرمایهداری، زن بهعنوان یکی از اصلیترین ابزارهای تأمین منافع مادی صاحبان قدرت و ثروت تلقی و زنانگی (با تأکید بر ویژگیهای جنسی) به بخشی از تجارت ابرسرمایهداران تبدیل شد.